استفاده از هورنبلند در فشارسنجی سنگهای گرانیتوئیدی با مثالهایی از ایران، استرالیا، آمریکا و کانادا
دسته | پترولوژی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | سومین همایش سالانه انجمن زمین شناسی ایران |
نویسنده | سید احمد مظاهری |
تاريخ برگزاری | ۱۱ شهریور ۱۳۸۴ |
متن اصلی:
هورنبلند متداولترین آمفیبولی است که در سنگهای گرانیتوئیدی کالک آلکالن مشاهده میشود. دادههای موجود در ادبیات کانیشناسی و مقالههای مربوط نشان میدهد که ترکیب شیمیایی آمفیبولها با تغییر در ترکیب شیمیایی کلی سنگ، فشار، درجه حرارت و فوگاستیه اکسیژن تغییر مییابد (Hammarstrom, Zen 1986). ترکیب شیمیایی آمفیبولهای باتولیت پایونیر (Pioneer) در مونتانا آمریکا (Hammarstrom, 1982)، پلوتون اکستال (Ecstall) در برتیش کلمبیا، کانادا (Hammarstrom, 1984)، کوه گلن راک در نیوساوث و لز استرالیا.
(Carr & etal, 1990 و Mazaheri & chenhall, 1993) کوه سر نو سر خراسان ایران (Mazaheri, 1995) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. آمفیبولهای نواحی مذکور از نوع کلسیمدار میباشند اما از نظر ترکیب شیمیایی و به ویژه میزان Al با هم متاوفتند (جدول 1). تفاوت میزان Al آمفیبولهای کلسیمدار مستقیماً با عمق جایگزینی پلوتونها در ارتباط است (Hammarstrom, 1986).
بررسیها نشان میدهد که فشار سبب اصلی تفاوت در میزان Al آمفیبولهای کلسیمدار سنگهای نفوذی قلیایی کلسیمی است. آمفیبولها توسط پژوهشگران در چهار منطقه مورد مطالعه با استفاده از ردهبندی Leake (1978) نامگذاری شده است. در این نوشتار به منظور سادگی فقط از اصطلاح «هورنبلند» استفاده شده است.
هورنبلند متداولترین آمفیبولی است که در سنگهای گرانیتوئیدی کالک آلکالن مشاهده میشود. دادههای موجود در ادبیات کانیشناسی و مقالههای مربوط نشان میدهد که ترکیب شیمیایی آمفیبولها با تغییر در ترکیب شیمیایی کلی سنگ، فشار، درجه حرارت و فوگاستیه اکسیژن تغییر مییابد (Hammarstrom, Zen 1986). ترکیب شیمیایی آمفیبولهای باتولیت پایونیر (Pioneer) در مونتانا آمریکا (Hammarstrom, 1982)، پلوتون اکستال (Ecstall) در برتیش کلمبیا، کانادا (Hammarstrom, 1984)، کوه گلن راک در نیوساوث و لز استرالیا.
(Carr & etal, 1990 و Mazaheri & chenhall, 1993) کوه سر نو سر خراسان ایران (Mazaheri, 1995) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. آمفیبولهای نواحی مذکور از نوع کلسیمدار میباشند اما از نظر ترکیب شیمیایی و به ویژه میزان Al با هم متاوفتند (جدول 1). تفاوت میزان Al آمفیبولهای کلسیمدار مستقیماً با عمق جایگزینی پلوتونها در ارتباط است (Hammarstrom, 1986).
بررسیها نشان میدهد که فشار سبب اصلی تفاوت در میزان Al آمفیبولهای کلسیمدار سنگهای نفوذی قلیایی کلسیمی است. آمفیبولها توسط پژوهشگران در چهار منطقه مورد مطالعه با استفاده از ردهبندی Leake (1978) نامگذاری شده است. در این نوشتار به منظور سادگی فقط از اصطلاح «هورنبلند» استفاده شده است.
فشارسنجی هورنبلند
فرض ارتباط موجود بین فشار تخمینزده شده تبلور نفوذیهای قلیایی کلسیمی و میزان آلومینیوم کل (AIT) هورنبلند توسط (1986) Hammarstrom و Zen عنوان شده است. این رابطه را به صورت زیر نشان میدهند:
AIT 03/5 + 92/3 = P
در این رابطه P فشار برحسب کیلوبار و AIT تعداد کل کاتیون Al در هر واحد فرمولی هورنبلند براساس 23 اکسیژن میباشد. تخمین اولیه فشار مناطق مورد بحث براساس مجموعه مینرالی هاله دگرگونی و ضخامت چینهای بهنگام جایگزینی توده نفوذی بوده است.
وجود آندالوزیت و کوردیریت در هاله دگرگونی رژیم کم فشار و ماهیت مجموعه کانیایی سنگهای اطراف توده تزریقی و عدم وجود شواهدی برای جایگزینی عمق کم آنها، مثلاً عدم حضور سنگهای معدل آتشفشانی همراه، تأییدکننده رژیم پرفشار در این مناطق است.
فرض ارتباط موجود بین فشار تخمینزده شده تبلور نفوذیهای قلیایی کلسیمی و میزان آلومینیوم کل (AIT) هورنبلند توسط (1986) Hammarstrom و Zen عنوان شده است. این رابطه را به صورت زیر نشان میدهند:
AIT 03/5 + 92/3 = P
در این رابطه P فشار برحسب کیلوبار و AIT تعداد کل کاتیون Al در هر واحد فرمولی هورنبلند براساس 23 اکسیژن میباشد. تخمین اولیه فشار مناطق مورد بحث براساس مجموعه مینرالی هاله دگرگونی و ضخامت چینهای بهنگام جایگزینی توده نفوذی بوده است.
وجود آندالوزیت و کوردیریت در هاله دگرگونی رژیم کم فشار و ماهیت مجموعه کانیایی سنگهای اطراف توده تزریقی و عدم وجود شواهدی برای جایگزینی عمق کم آنها، مثلاً عدم حضور سنگهای معدل آتشفشانی همراه، تأییدکننده رژیم پرفشار در این مناطق است.