ایکنولوژی و ایکنوفابریک سازند روته در جنوب غرب ابهر کوههای سلطانیه
دسته | چینه شناسی و فسیل شناسی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | سومین همایش سالانه انجمن زمین شناسی ایران |
نویسنده | نصرالله عباسی |
تاريخ برگزاری | ۱۱ شهریور ۱۳۸۴ |
متن اصلی:
توصیف آثار فسیلی
در گستره سازنده روته در شمال ایران فقط اثر فسیلی زئوفیکوس، بدون هر گونه توصیف خاص،گزارش شده است ( مثلا Alavi etal. 1982,Bolourchi,1979 ). با این وجود تنوع آثار فسیلی این سازنده در خور ملاحظه و حائز اهمیت است. از حدود 15 نمونه جمع آوری شده در برش چینه شناسی مورد مطالعه. سه ایکنوجنس قابل تشخیص اند که در زیر توصیف میشوند:
Ichnogenus Chondrites Von Sternberg,1833
Chondrites ichnosp
این اثر فسیلی به شکل شبکه ای از دهلیزهای دندریتی است که زاویه انشعاب دهلیزها از 48 تا 95 درجه متغیر است. دهلیزها مستقیم با قطر ثابت 3 میلیمتر و دارای سطح مقطع بیضوی اند که از یک تونل اصلی قائم منشعب و گسترش یافته اند. در نمونه های مورد مطالعه. تونل اصلی تشخیص داده نشد. ولی در کل از نظر اندازه جز اشکال کوچک محسوب میشوند( Kotake,1991 ). داخل دهلیزها انباشته از مواد زیستی – تخریبی با لایه بندی های زیر هلالی شکل و با رنگ تیره تر از متن رسوبات هستند. نمونه مورد مطالعه به لحاظ اندازه و وضعیت انشعابات تا حدودی به گونه Furcattus Brongniart,1828 شباهت دارد ولی از نظر زاویه انشعابات و دیواره نامنظم دهلیزها از آن متمایز است.
Ichnogenus Rhizocorallium Zenker, 1836
Rhizocorallium ichnosp
این اثر فسیلی بصورت یک تونل نعلی شکل ( U )، افقی تا حدودی مورب نسبت به سطوح لایه بندی است که اندکی خمیدگی نیز نشان میدهد. در بین بازوهای تونل U شکل، لایه بندی های ریز هلالی شکل به ضخامت کمتر از 1 میلیمتر وجود دارد که بصورت دسته جات 4 تا بیش از 10 تائی مشاهده میشوند. تونل حفر شده بطور متوسط 8 میلیمتر قطر دارد و فاصله بازوهای آن از یکدیگر بین 10 تا 15 میلیمتر است.طول این اثر فسیلی بیش از 120 میلیمتر است. در بخشی از حاشیه کناری تونل. آثار خراش های ریزی به ضخامت کمتر از 5/0 میلیمتر مشاهده میشود. هیچگونه تزئینات یا لایه بندی در داخل تونلها وجود ندارد.
Ichnogenus Zoophycos Massalongo, 1855
Zoophycos inhnosp. A
زئوفیکوسی است که لامینهای هلالی شکل آن در جهات مختلف وبا فاصله متوسط 5 میلیمتری بر روی هم قرار گرفته اند. این لامیناها نسبت به سطوح لایه بندی مورب و یا با آن موازیند. حداکثر تعداد لامیناهای موجود در یک نمونه 8 عدد است. در هیچ یک از نمونه ها تونل اصلی مشاهده نمیشود، اما میتوان گفت که لامیناها، حاصل جابجائی یک تونل g شکل هستند. لامیناها حاوی لاملاها متراکمی میباشند که در بخش هایی از نمونه ها، لاملاهای اصلی و فرعی از همدیگر قابل تفکیک اند. به نحوی که لاملای فرعی با زاویه ای در حدود 45 تا 60 درجه از لاملای اصلی منشعب میشوند این انشعابات در حدود 5 میلیمتر از یکدیگر فاصله دارند.
Zoophycos inhnosp. B
این ریخت که تنها در یک نمونه مشاهده شد، بصورت یک لامینای عمود بر سطوح لایه بندی است و حاصل جابجائی یکه تونل U شکل است. در این ریخت نیز لاملاهای فرعی و اصلی قابل مشاهده است. لاملاهای اصلی بطور متوسط 9/4 میلیمتر و لاملاهای فرعی 3 میلیمتر از همدیگر فاصله دارند. زاویه انشعاب لاملاهای فرعی از لاملاهای اصلی بطور متوسط 8/43 درجه اندازه گیری شد. فاصله بین دو شاخه U از یکدیگر حدود 150 میلیمتر و عمق نفوذ آن در داخل لایه رسوبی بیش از 90 میلیمتر است.
ایکنوفابریک، ایکنوگرام و ایکنوفاسیس
درتوالی رسوبی مورد مطالعه ایکنوفابریک های زیر که منعکس کننده تراکم فعالیت زیستی جانداران در حین رسوبگذاری هستند، تشخیص داده شدند:
1- لایه های آهکی خاکستری تیره تا سیاه رنگ که فاقد هر گونه زیست آشفتگی هستند وغالباً لایه بندی ضخیم دارند. ضخامت این ایکنوفابریک در کل توالی 6 متر است و 85/34 % از کل ایکنوفابریک ها را شامل میشوند. این ایکنوفابریک معادل اندیس ایکنوفابریک استاندارد شماره یک (Droser & Bottger,1986 ) میباشند.
2- لایه های آهکی با کمتر از 10% زیست آشفتگی دارای رنگ غالب خاکستری تا خاکستری روشن میباشد و جمعا با 15/6 متر ضخامت معادل اندیس ایکنوفابریک استاندارد شماره 2 است.
3- لایه های آهکی کهغالباً به رنگ خاکستری روشن اند و بیش از 10% زیست آشفتگی دارند. ضخامت کل آن 5/2 متر است و معادل اندیس ایکنوفابریک استاندارد شماره 3 است.
4- لایه های آهکی به رنگ خاکستری روشن با زیست آشفتگی قابل توجه ( بیش از 50% ) معادل اندیس ایکنوفابریک استاندارد شماره 4 هستند (91/0 متر )
5- لایه های آهکی به رنگ خاکستری روشن تا سفید مایل به خاکستری با زیست آشفتگی در حدود 60% جمعا 63/1 متر ضخامت دارند (5/9% کل ایکنوفابریک ها) و معادل اندیس ایکنوفابریک استاندارد 5 است.
روند کاهش درصدی از ایکنوفابریک 2 تا 4 در ایکنو گرام این ایکنوفابریک ها مشاهده میشود و در کل ایکنوفابریک های درجه بالا درصد اندکی به خود اختصاص میدهند. این نشان دهنده آن است که درتوالی رسوبی مورد مطالعه فرصت اندکی برای فعالیت جانوران ایجاد کننده آثار فسیلی مهیا بوده و درصد قابل توجهی از آن فاقد شرایط مطلوب برای زیست جانوران بوده است.
رخساره مورد مطالعه سازنده روته شامل مجموعه آثار فسیلی که به ایکنوفاسیس های زئوفیکوس و کروزیانا تعلق دارند.
تحلیل حوضه
بر اساس داده های ایکنولوژیک چنین به نظر میرسد که رسوبات مورد مطالعه در یک حوضه رسوبی آرام و فقیر از اکسیژن نهشته شده اند و در فرصت ها زمانی محدود از فقر اکسیژن کاسته شده و شرایط مساعد برای فعالیت جانوران فراهم گشته است. رنگ رسوبات اغلب با شدت زیست آشفتگی همبستگی دارد به این ترتیب که هر اندازه از تیرگی رنگ رسوبات کاسته شده بر شدت زیست آشفتگی موجود افزوده می گردد. روند تغییرات شرایط زیست محیطی شامل چرخه های زیر است:
چرخه اول به ضخامت 3 متر روند مساعد شدن شرایط زیست محیطی را نشان میدهد. اما این شرایط دوام چندانی نیاوردند و سریعا نامساعد گشته است. چرخه دوم با تغییرات بطئی و آهسته به ضخامت بیش از 5/3 متر همان روند چرخه اول را دوباره تکرار میکند. چرخه سوم (2/3 متر ) که تاحدودی متقارن نیز هست. دارای تغییرات ایکنوفابریک – رنگ بالایی است.روند تحول محیط ابتدا در جهت نامساعد شدن شرایط زیست محیطی و سپس در جهت مخالف آن تغییر میکند ولی افزایش فعالیت جانوران. همانند چرخه قبلی دوام و پایداری چندان را نشان نمی دهد. روند تغییرات این چرخه در چرخه های چهارم و پنجم نیز به طور مشابه ولی با تغییر ضخامت تکرار میشود. آخرین چرخه. یک چرخه کاهنده است که در جهت کاهش فعالیت های زیستی تحولی پیدا کرده است
توصیف آثار فسیلی
در گستره سازنده روته در شمال ایران فقط اثر فسیلی زئوفیکوس، بدون هر گونه توصیف خاص،گزارش شده است ( مثلا Alavi etal. 1982,Bolourchi,1979 ). با این وجود تنوع آثار فسیلی این سازنده در خور ملاحظه و حائز اهمیت است. از حدود 15 نمونه جمع آوری شده در برش چینه شناسی مورد مطالعه. سه ایکنوجنس قابل تشخیص اند که در زیر توصیف میشوند:
Ichnogenus Chondrites Von Sternberg,1833
Chondrites ichnosp
این اثر فسیلی به شکل شبکه ای از دهلیزهای دندریتی است که زاویه انشعاب دهلیزها از 48 تا 95 درجه متغیر است. دهلیزها مستقیم با قطر ثابت 3 میلیمتر و دارای سطح مقطع بیضوی اند که از یک تونل اصلی قائم منشعب و گسترش یافته اند. در نمونه های مورد مطالعه. تونل اصلی تشخیص داده نشد. ولی در کل از نظر اندازه جز اشکال کوچک محسوب میشوند( Kotake,1991 ). داخل دهلیزها انباشته از مواد زیستی – تخریبی با لایه بندی های زیر هلالی شکل و با رنگ تیره تر از متن رسوبات هستند. نمونه مورد مطالعه به لحاظ اندازه و وضعیت انشعابات تا حدودی به گونه Furcattus Brongniart,1828 شباهت دارد ولی از نظر زاویه انشعابات و دیواره نامنظم دهلیزها از آن متمایز است.
Ichnogenus Rhizocorallium Zenker, 1836
Rhizocorallium ichnosp
این اثر فسیلی بصورت یک تونل نعلی شکل ( U )، افقی تا حدودی مورب نسبت به سطوح لایه بندی است که اندکی خمیدگی نیز نشان میدهد. در بین بازوهای تونل U شکل، لایه بندی های ریز هلالی شکل به ضخامت کمتر از 1 میلیمتر وجود دارد که بصورت دسته جات 4 تا بیش از 10 تائی مشاهده میشوند. تونل حفر شده بطور متوسط 8 میلیمتر قطر دارد و فاصله بازوهای آن از یکدیگر بین 10 تا 15 میلیمتر است.طول این اثر فسیلی بیش از 120 میلیمتر است. در بخشی از حاشیه کناری تونل. آثار خراش های ریزی به ضخامت کمتر از 5/0 میلیمتر مشاهده میشود. هیچگونه تزئینات یا لایه بندی در داخل تونلها وجود ندارد.
Ichnogenus Zoophycos Massalongo, 1855
Zoophycos inhnosp. A
زئوفیکوسی است که لامینهای هلالی شکل آن در جهات مختلف وبا فاصله متوسط 5 میلیمتری بر روی هم قرار گرفته اند. این لامیناها نسبت به سطوح لایه بندی مورب و یا با آن موازیند. حداکثر تعداد لامیناهای موجود در یک نمونه 8 عدد است. در هیچ یک از نمونه ها تونل اصلی مشاهده نمیشود، اما میتوان گفت که لامیناها، حاصل جابجائی یک تونل g شکل هستند. لامیناها حاوی لاملاها متراکمی میباشند که در بخش هایی از نمونه ها، لاملاهای اصلی و فرعی از همدیگر قابل تفکیک اند. به نحوی که لاملای فرعی با زاویه ای در حدود 45 تا 60 درجه از لاملای اصلی منشعب میشوند این انشعابات در حدود 5 میلیمتر از یکدیگر فاصله دارند.
Zoophycos inhnosp. B
این ریخت که تنها در یک نمونه مشاهده شد، بصورت یک لامینای عمود بر سطوح لایه بندی است و حاصل جابجائی یکه تونل U شکل است. در این ریخت نیز لاملاهای فرعی و اصلی قابل مشاهده است. لاملاهای اصلی بطور متوسط 9/4 میلیمتر و لاملاهای فرعی 3 میلیمتر از همدیگر فاصله دارند. زاویه انشعاب لاملاهای فرعی از لاملاهای اصلی بطور متوسط 8/43 درجه اندازه گیری شد. فاصله بین دو شاخه U از یکدیگر حدود 150 میلیمتر و عمق نفوذ آن در داخل لایه رسوبی بیش از 90 میلیمتر است.
ایکنوفابریک، ایکنوگرام و ایکنوفاسیس
درتوالی رسوبی مورد مطالعه ایکنوفابریک های زیر که منعکس کننده تراکم فعالیت زیستی جانداران در حین رسوبگذاری هستند، تشخیص داده شدند:
1- لایه های آهکی خاکستری تیره تا سیاه رنگ که فاقد هر گونه زیست آشفتگی هستند وغالباً لایه بندی ضخیم دارند. ضخامت این ایکنوفابریک در کل توالی 6 متر است و 85/34 % از کل ایکنوفابریک ها را شامل میشوند. این ایکنوفابریک معادل اندیس ایکنوفابریک استاندارد شماره یک (Droser & Bottger,1986 ) میباشند.
2- لایه های آهکی با کمتر از 10% زیست آشفتگی دارای رنگ غالب خاکستری تا خاکستری روشن میباشد و جمعا با 15/6 متر ضخامت معادل اندیس ایکنوفابریک استاندارد شماره 2 است.
3- لایه های آهکی کهغالباً به رنگ خاکستری روشن اند و بیش از 10% زیست آشفتگی دارند. ضخامت کل آن 5/2 متر است و معادل اندیس ایکنوفابریک استاندارد شماره 3 است.
4- لایه های آهکی به رنگ خاکستری روشن با زیست آشفتگی قابل توجه ( بیش از 50% ) معادل اندیس ایکنوفابریک استاندارد شماره 4 هستند (91/0 متر )
5- لایه های آهکی به رنگ خاکستری روشن تا سفید مایل به خاکستری با زیست آشفتگی در حدود 60% جمعا 63/1 متر ضخامت دارند (5/9% کل ایکنوفابریک ها) و معادل اندیس ایکنوفابریک استاندارد 5 است.
روند کاهش درصدی از ایکنوفابریک 2 تا 4 در ایکنو گرام این ایکنوفابریک ها مشاهده میشود و در کل ایکنوفابریک های درجه بالا درصد اندکی به خود اختصاص میدهند. این نشان دهنده آن است که درتوالی رسوبی مورد مطالعه فرصت اندکی برای فعالیت جانوران ایجاد کننده آثار فسیلی مهیا بوده و درصد قابل توجهی از آن فاقد شرایط مطلوب برای زیست جانوران بوده است.
رخساره مورد مطالعه سازنده روته شامل مجموعه آثار فسیلی که به ایکنوفاسیس های زئوفیکوس و کروزیانا تعلق دارند.
تحلیل حوضه
بر اساس داده های ایکنولوژیک چنین به نظر میرسد که رسوبات مورد مطالعه در یک حوضه رسوبی آرام و فقیر از اکسیژن نهشته شده اند و در فرصت ها زمانی محدود از فقر اکسیژن کاسته شده و شرایط مساعد برای فعالیت جانوران فراهم گشته است. رنگ رسوبات اغلب با شدت زیست آشفتگی همبستگی دارد به این ترتیب که هر اندازه از تیرگی رنگ رسوبات کاسته شده بر شدت زیست آشفتگی موجود افزوده می گردد. روند تغییرات شرایط زیست محیطی شامل چرخه های زیر است:
چرخه اول به ضخامت 3 متر روند مساعد شدن شرایط زیست محیطی را نشان میدهد. اما این شرایط دوام چندانی نیاوردند و سریعا نامساعد گشته است. چرخه دوم با تغییرات بطئی و آهسته به ضخامت بیش از 5/3 متر همان روند چرخه اول را دوباره تکرار میکند. چرخه سوم (2/3 متر ) که تاحدودی متقارن نیز هست. دارای تغییرات ایکنوفابریک – رنگ بالایی است.روند تحول محیط ابتدا در جهت نامساعد شدن شرایط زیست محیطی و سپس در جهت مخالف آن تغییر میکند ولی افزایش فعالیت جانوران. همانند چرخه قبلی دوام و پایداری چندان را نشان نمی دهد. روند تغییرات این چرخه در چرخه های چهارم و پنجم نیز به طور مشابه ولی با تغییر ضخامت تکرار میشود. آخرین چرخه. یک چرخه کاهنده است که در جهت کاهش فعالیت های زیستی تحولی پیدا کرده است