بررسی آشفتگیهای راستای تنشهای محلی در زون مکران
دسته | تکتونیک |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | سومین همایش سالانه انجمن زمین شناسی ایران |
نویسنده | علی اصغر فریمانی مریدی |
تاريخ برگزاری | ۱۱ شهریور ۱۳۸۴ |
متن اصلی:
ناحیه مکران از مجموعه رخسارههای آمیزه رنگین، فلیش و مولاس تشکیل گردیده است. فلیشهای این مجموعه از پالئوسن تا الیگوسن با ضخامت و گسترش زیادی توسعه پیدا کردهاند و به دو صورت فلیشهای بلوکدار یا آمیزههای رسوبی و فلیشهای با ردیفهای رسوبی منظم دیده میشوند. رسوبات مولاسی نیز با سن میوسن و جوانتر با رخسارههای مارنی ـ گلسنگی ـ ماسه سنگی و کنگلومرایی توسعه زیادی دارند. سیستم فشارشی در این ناحیه باعث تشکیل چینخوردگی و گسلش فراوان شده است. چینخوردگیها و گسیختگیهای شدید را در رخسارههای ائوسن ـ پالئوسن و قدیمیتر میتوان دید. راستای تنشهای محلی با استفاده از موقعیت گسلها و خش لغزهای موجود در سطح آنها و همین طور با استفاده از چینخوردگیهای محلی به دست آمده است. بسیاری از گسلها در طول زمان تشکیل و فعالیت خود در یک راستای مشخص و ثابت حرکت ننمودهاند، بلکه تغییر راستای لغزش در بسیاری از آنها به خصوص در گسلهای باسن بیشتر به صورت چند سری خش لغز (تا سه سری) ثبت گردیده است. این مسأله نشان میدهد که گسلها در طی فعالیت خود عملکرد متفاوتی داشتهاند. متأسفانه در گسلهای بزرگ به خاطر خردشدگی و برشی شدن سطح گسل کمتر امکان چنین بررسی وجود دارد. همچنین در بعضی از چینخوردگیها یالهای چین به صورت سطوح لغزشی عمل نموده است. به طوری که خش لغزهای واضحی در سطوح لایهبندی یالها دیده میشود. چنانچه موقعیت محورهای c, b, a چینها را با راستای تنشهای S1 و S2 و S3 حاصل از خش لغزهای روی سطوح یالها مقایسه نماییم، تنش S1 و محور a دو راستای متفاوت را مشخص مینماید. اختلاف زاویه بین دو سری خش لغز نسل اول و نسل دوم بین 15 تا 80 درجه متغیر است که به تبع آن راستای تنشهای به دست آمده نیز دو راستای متفاوت را نشان میدهد. همه این موارد روشن مینماید که راستای تنشی که در ابتدا چینها و گسلها را به وجود آورده است در مراحل بعدی تغییر روند داده است.
همچنین این موضوع را از موقعیت گسلهای یک منطقه کوچک نیز میتوان به دست آورد. به طوری که از تراکم گسلها و موقعیتهای متفاوت خش لغزهای موجود در آنها به درستی نمیتوان راستای تنش کلی یک منطقه را به دست آورد و رسم سطوح M نیز در خیلی از موارد تراکم خاصی را برای تعیین راستای تنشهای اصلی نشان نمیدهد، و در اغلب نمودارها آشفتگیها محسوس و نسلهای مختلف گسلها را بیان میکند.
ناحیه مکران از مجموعه رخسارههای آمیزه رنگین، فلیش و مولاس تشکیل گردیده است. فلیشهای این مجموعه از پالئوسن تا الیگوسن با ضخامت و گسترش زیادی توسعه پیدا کردهاند و به دو صورت فلیشهای بلوکدار یا آمیزههای رسوبی و فلیشهای با ردیفهای رسوبی منظم دیده میشوند. رسوبات مولاسی نیز با سن میوسن و جوانتر با رخسارههای مارنی ـ گلسنگی ـ ماسه سنگی و کنگلومرایی توسعه زیادی دارند. سیستم فشارشی در این ناحیه باعث تشکیل چینخوردگی و گسلش فراوان شده است. چینخوردگیها و گسیختگیهای شدید را در رخسارههای ائوسن ـ پالئوسن و قدیمیتر میتوان دید. راستای تنشهای محلی با استفاده از موقعیت گسلها و خش لغزهای موجود در سطح آنها و همین طور با استفاده از چینخوردگیهای محلی به دست آمده است. بسیاری از گسلها در طول زمان تشکیل و فعالیت خود در یک راستای مشخص و ثابت حرکت ننمودهاند، بلکه تغییر راستای لغزش در بسیاری از آنها به خصوص در گسلهای باسن بیشتر به صورت چند سری خش لغز (تا سه سری) ثبت گردیده است. این مسأله نشان میدهد که گسلها در طی فعالیت خود عملکرد متفاوتی داشتهاند. متأسفانه در گسلهای بزرگ به خاطر خردشدگی و برشی شدن سطح گسل کمتر امکان چنین بررسی وجود دارد. همچنین در بعضی از چینخوردگیها یالهای چین به صورت سطوح لغزشی عمل نموده است. به طوری که خش لغزهای واضحی در سطوح لایهبندی یالها دیده میشود. چنانچه موقعیت محورهای c, b, a چینها را با راستای تنشهای S1 و S2 و S3 حاصل از خش لغزهای روی سطوح یالها مقایسه نماییم، تنش S1 و محور a دو راستای متفاوت را مشخص مینماید. اختلاف زاویه بین دو سری خش لغز نسل اول و نسل دوم بین 15 تا 80 درجه متغیر است که به تبع آن راستای تنشهای به دست آمده نیز دو راستای متفاوت را نشان میدهد. همه این موارد روشن مینماید که راستای تنشی که در ابتدا چینها و گسلها را به وجود آورده است در مراحل بعدی تغییر روند داده است.
همچنین این موضوع را از موقعیت گسلهای یک منطقه کوچک نیز میتوان به دست آورد. به طوری که از تراکم گسلها و موقعیتهای متفاوت خش لغزهای موجود در آنها به درستی نمیتوان راستای تنش کلی یک منطقه را به دست آورد و رسم سطوح M نیز در خیلی از موارد تراکم خاصی را برای تعیین راستای تنشهای اصلی نشان نمیدهد، و در اغلب نمودارها آشفتگیها محسوس و نسلهای مختلف گسلها را بیان میکند.