استراکودهای سازند آب دراز
دسته | چینه شناسی و فسیل شناسی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | سومین همایش سالانه انجمن زمین شناسی ایران |
نویسنده | فاطمه هادوی- محسن علامه |
تاريخ برگزاری | ۱۶ شهریور ۱۳۸۴ |
متن اصلی:
حوضه کپهداغ یکی از واحدهای زمینساختی ایران است که مرز شمالی آن با فلات توران، گسل عشقآباد در ترکمنستان شوروی و حد جنوبی ان به بینالود محدود میگردد. گسل هریرود در افغانستان مرز شرقی آن را مشخص میکند اما مرز غربی آن با واحد گرگان رشت نامشخص میباشد. افشارحرب (1979) امتداد جاده گنبد مشهد را تقریباً حد این حوضه را با البرز شرقی بیان مینماید.
درباره تشکیل این حوضه نظرات مختلفی وجود دارد بعضی آن را در اثر پیدایش چینخوردگی کیمرین پیشین (Early kimmerian) می دانند و معتقدند که این حوضه به داخل پوسته اقیانوسی باز شده و به دلیل گشیدگی و نازکشدگی بسیار زیاد که در اثر گسلهای نرمال ایجاد شده، رسوبات مزوزوئیک با ضخامت زیاد نهشته شدهاند. به عقیده بربریان وکینگ (1981) حوضه کپهداغ بعد از کوهزایی کیمرین پیشین به صورت حوضه رسوبی درآمده و در آن رسوباتی از ژوراسیک تا میوسن بدون نبود چینهشناسی مهم اما دارای رخسارههای متنوع برجای گذاشته شده است. از نهشتههای کرتاسه فوقانی این حوضه سازند آب دراز است. نام این سازند از روستای آب دراز در جنوب شرقی رشته کوههای کپهداغ در 75 کیلومتری شمال شرق مشهد گرفته شده است. این سازند عمدتاً از شیلهای خاکستری روشن مایل به آبی به خاکستری مایل به سفید و دارای 3 تا 4 باند سنگ آهک گل سفیدی سفید رنگ متمایل به زرد یا خاکستری که تاکنون تعداد زیادی فرامینیفر پلانکتون به وسیله بزرگنیا و کلانتری (افشارحرب 1373) و کوکولیت (هادوی ـ صنعتی 1377) از آن گزارش شده تشکیل شده است و به طور دسکونفورم بر روی سازند ایتامیر قرار گرفته و کنتاکت فوقانی آن با سازند آب تلخ به صورت کونفورم است (کلانتری 1969).
مطالعات فسیلشناسی کنونی بر روی بخشهای شیلی مازنی سازند آب دراز انجام شده زیرا بخشهای گل سفیدی به خاطر سختی زیاد جهت مطالعه استراکودها مناسب نیستند. بدین منظور تعداد 24 نمونه از نهشتههای مذکور برداشت شده است.
شایان ذکر است که تعداد استراکودهای موجود در نهشتههای شیلی مارنی که در اطراف باندهای گل سفیدی قرار دارند دفعتاً افزایش مییابد و مابقی این نهشتهها از فونهای استراکودها کمی برخوردارند. از آنجا که استراکودها به خاطر حساسیت زیاد (بردباری کم) نسبت به تغییر شرایط محیطی از ابراز بسیار مفید جهت تفسیر محیط رسوبگذاری هستند، و از آنجا که بیشترین فراوانی خود را در اعماق کمتر (حدوداً 100 متر) دارا میباشند میتوان چنین نتیجهگرفت که عمق حوضه در زمان تشکیل نهشتههای سازند آب دراز متناوباً در تغییر بوده است بدین ترتیب که در زمان تشکیل شیلهای آهکی و مارنی به علت نبود استراکود یا تعداد استراکودهای کم، عمق حوضه بالنسبه زیاد، و قبل و بعد از تهنشینی باندهای گل سفیدی عمق کمتر (وجود استراکودهای زیاد)، و در زمان تشکیل باندهای گل سفیدی (فراوانی پلانکتونها) عمق افزایش یافته است.
حوضه کپهداغ یکی از واحدهای زمینساختی ایران است که مرز شمالی آن با فلات توران، گسل عشقآباد در ترکمنستان شوروی و حد جنوبی ان به بینالود محدود میگردد. گسل هریرود در افغانستان مرز شرقی آن را مشخص میکند اما مرز غربی آن با واحد گرگان رشت نامشخص میباشد. افشارحرب (1979) امتداد جاده گنبد مشهد را تقریباً حد این حوضه را با البرز شرقی بیان مینماید.
درباره تشکیل این حوضه نظرات مختلفی وجود دارد بعضی آن را در اثر پیدایش چینخوردگی کیمرین پیشین (Early kimmerian) می دانند و معتقدند که این حوضه به داخل پوسته اقیانوسی باز شده و به دلیل گشیدگی و نازکشدگی بسیار زیاد که در اثر گسلهای نرمال ایجاد شده، رسوبات مزوزوئیک با ضخامت زیاد نهشته شدهاند. به عقیده بربریان وکینگ (1981) حوضه کپهداغ بعد از کوهزایی کیمرین پیشین به صورت حوضه رسوبی درآمده و در آن رسوباتی از ژوراسیک تا میوسن بدون نبود چینهشناسی مهم اما دارای رخسارههای متنوع برجای گذاشته شده است. از نهشتههای کرتاسه فوقانی این حوضه سازند آب دراز است. نام این سازند از روستای آب دراز در جنوب شرقی رشته کوههای کپهداغ در 75 کیلومتری شمال شرق مشهد گرفته شده است. این سازند عمدتاً از شیلهای خاکستری روشن مایل به آبی به خاکستری مایل به سفید و دارای 3 تا 4 باند سنگ آهک گل سفیدی سفید رنگ متمایل به زرد یا خاکستری که تاکنون تعداد زیادی فرامینیفر پلانکتون به وسیله بزرگنیا و کلانتری (افشارحرب 1373) و کوکولیت (هادوی ـ صنعتی 1377) از آن گزارش شده تشکیل شده است و به طور دسکونفورم بر روی سازند ایتامیر قرار گرفته و کنتاکت فوقانی آن با سازند آب تلخ به صورت کونفورم است (کلانتری 1969).
مطالعات فسیلشناسی کنونی بر روی بخشهای شیلی مازنی سازند آب دراز انجام شده زیرا بخشهای گل سفیدی به خاطر سختی زیاد جهت مطالعه استراکودها مناسب نیستند. بدین منظور تعداد 24 نمونه از نهشتههای مذکور برداشت شده است.
شایان ذکر است که تعداد استراکودهای موجود در نهشتههای شیلی مارنی که در اطراف باندهای گل سفیدی قرار دارند دفعتاً افزایش مییابد و مابقی این نهشتهها از فونهای استراکودها کمی برخوردارند. از آنجا که استراکودها به خاطر حساسیت زیاد (بردباری کم) نسبت به تغییر شرایط محیطی از ابراز بسیار مفید جهت تفسیر محیط رسوبگذاری هستند، و از آنجا که بیشترین فراوانی خود را در اعماق کمتر (حدوداً 100 متر) دارا میباشند میتوان چنین نتیجهگرفت که عمق حوضه در زمان تشکیل نهشتههای سازند آب دراز متناوباً در تغییر بوده است بدین ترتیب که در زمان تشکیل شیلهای آهکی و مارنی به علت نبود استراکود یا تعداد استراکودهای کم، عمق حوضه بالنسبه زیاد، و قبل و بعد از تهنشینی باندهای گل سفیدی عمق کمتر (وجود استراکودهای زیاد)، و در زمان تشکیل باندهای گل سفیدی (فراوانی پلانکتونها) عمق افزایش یافته است.