بررسی پترولوژی و پتروگرافی سنگهای ماگمایی نئون در منطقه تودشک (جنوب غرب نائین) ایران مرکزی
دسته | پترولوژی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | سومین همایش سالانه انجمن زمین شناسی ایران |
نویسنده | منیره خیرخواه |
تاريخ برگزاری | ۱۶ شهریور ۱۳۸۴ |
متن اصلی:
چینه شناسی
رخنمودهای سنگی در منطقه تودشک شامل نهشته های کرتاسه، مجموعه آتشفانی آذرآواری ترشیری ونهشته های کواترنری میباشد کهن ترین واحد سنگی منطقه تودشک واحد قرمز فوقانی (U.R.F) است که در حوالی روستای حسین آباد باشی رخنمودهای محدودی دارد بر روی واحد قرمز فوقانی (U.R.F) ولکانیکهای نئوژن قرار گرفته اند سنگهای آتشفشانی اوایل نئوژن (میوپلیوسن) شامل مجموعه ای از اولیوین و بازالت، بازالتهای آندزیتی پیروکسن دار میباشد.
سپس لایه های مطبق تا توده ها لاهارهای منطقه قرار گرفته اند و پس از آن گدازه های کم ضخامت و جریانی واحدهای آندزیت – داسیت و داسیت تشکیل شده است.
پتروگرافی
با توجه به بررسیهای پتروگرافی و استفاده از رده بندهای TAS سنگهای ولکانیکی نئوژن منطقه تودشک در قلمرو بازالت، آندزیت، بازالتی، داسیت، آندزیتی، تراکی آندزیت، تراکی داسیت، داسیت قرار گرفته اند.
ژئوشیمی
به منظور شناخت تغییرات و تحولات ماگمایی و روابط ژنتیک سنگهای منطقه تودشک مطالعات ژئوشیمی بر روی آنها انجام شده است و پیرامون سریهای ماگمایی و روابط بین آنها و خصوصیات ژئودینامیکی آنها از نمودارهای متعددی استفاده گردیده است.
جایگاه تکتونیکی و خاستگاه ماگمایی
برای شناخت محیطهای تکتونیکی و ژئودینامیکی منطقه تودشک مطالعه و بررسی بر روی سریهای ماگمایی صورت گرفته است و از نمودارهای عنکبوتی بعنوان الگوی ویژهای جهت شناسایی و مقایسه محیطهای تکتونیکی مختلف استفاده شده است. در این راستا میانگین بازالتها، بازالتهای آندزیتی و آندزیتهای منطقه توشک را با میانگین بازالتهای ریفت ریوگراند، بازالتهای جلگه ای پاراناودکن، بازالتهای ریفی اتیوپی و نیز بازالتهای آندزیتی آند شمالی، مرکزی و جنوبی و نیز رخساره آمفیبولیت گنیس و گرانولیت گنیس مورد مقایسه قرار داده ایم.
نتایج حاصل از بررسیهای سنگ شناسی انجام شده عبارتند از:
1)سنگهای آتشفشانی منطقه بصورت گدازه، گنبد و لاهار تقسیم بندی شده اند.
2)بر اساس رده بندیهای TAS سنگهای منطقه تودشک در قلمرو بازالت، بازالتیک آندزیت، آندزیت، آندزیتیک داسیت، تراکی آندزیت، تراکی داسیت، داسیت و ریولیت قرار می گیرند. (نمودارهای 1 و 2و 3)
3)مقدار درصد وزنی SiO2 سنگهای آتشفشانی منطقه مزبور بین 26/48 الی 26/68 درصد وزنی تغییر میکند بنابراین ترکیب سنگها از بازالت، آندری بازالت، پیروکسن آندزیت، آندزیت داسیت و داسیت میباشد.
4)بر اساس نسبت K2O/Na2O اغلب سنگهای منطقه گرایش سدیک دارند.
5)بر اساس بررسیهای سنگ شناسی و شواهد صحرائی اغلب سنگهای آتشفشان منطقه شواهد متعددی از آلودگی و اختلاط ماگمایی را نشان میدهند این شواهد عبارتند از:
وجود بافت غربالی (Sievetexture) در پلاژیوکلازها، ساخت اسکلتی در پلاژیوکلارها و هورنبلندها، حاشیه کدر شده در آمفیبولها و بیوتیتها، خورده شدگی و جذب شدگی در اکثر درشت بلورهای کوارتز، فلدسپات و نیز درشت بلورهای شفاف کوارترز با حاشیه واکنشی پیروکسن.
6- حضور ریز بالشهای بازیک در خمیره اسیدی، قطعات اسید در خمیره بازیک وجود دو نوع شیشه بازیک و اسیدی در مجاورت هم
7- بافت جریانی گدازه ها که ناشی از سیالیت و تحرک ماگمای مولد آنها است.
با توجه به مطالعات و بررسیهای انجام شده در پتروگرافی منطقه مورد مطالعه و روند تغییرات ماگما را چنین بیان میکنیم:
1-7) ماگمای اولیه یک ماگمای گوشته ای بوده و حاوی درشت بلورهای الیوین، پلاژیوکلار کلسیت، میکروفنوکریستهای اوژیت تیتان دار بوده است.
2-7) تبلور بخشی موجب جدایش اولیوین و ظهور سنگهای حد واسط غنی از پیروکسین (پیروکسین آندزی بازالت و پیروکسن آندزیت) شده است.
3-7) همزمان با تبلور بخشی آلودگی ماگمایی موجب خوردگی و جذب شدگی پلاژیوکلازها و پیروکسنها و ظهور آثاری مانند بافت جریانی و منطقه بندی نوسانی و غیره شده است.
4-7) افزایش سیلیس در ماگما موجب تشکیل سنگهای حد واسط شده است.
5-7) افزایش فشار بخار آب که ظهور آمفیبول نشانه آن است موجب ناپایداری در حجره ماگمایی بعلت اشباع شدگی از مواد فرار گردیده و فوران شدید پس از آن موجب تشکیل لاهارهای منطقه گردیده است بطوریکه قطعات آندزیت های هور نبلنددار در آن فراوان است.
6-7) تبلور بخشی در ماگمای حد واسط (آندزیتی، آندزی بازالتی) و آلودگی آن با ماگمای اسیدی از منشاء پوسته ای موجب ظهور سنگهای داسیت آندزیتی و داسیتی منطقه گردیده است که پس از لاهار بصورت گنبد و گدازه ظاهر می شده اند.
7-7) گرم شدن مداوم و بسیار زیاد ماگمای اسیدی توسط ماگمای بازیک موجب تحرک و سیالیت ماگمای اسیدی شده و رسیدن آن را به سطح زمین تسهیل می نماید و گدازه های داسیتی جریانی جوان منطقه را تشکیل داده است.
نتایج حاصل از بررسیهای ژئوشیمیایی
بر طبق نمودارهای Kuno (1986)، سنگهای بازیک منطقه عمدتاً در محدوده آلکالن و کالکوالکالن (نمودار 4).
بر طبق نمودارهای Middlemost (1990) سنگهای بازیک منطقه عمدتاً در محدوده ساب آلکالی و تحولی آلکالن (نمودار 5).
بر طبق نمودارهای Irive & Barager (1990) سنگهای منطقه عمدتاً در محدوده ساب آلکالن (نمودار 6) قرار گرفته اند.
Rickwood (1989) سنگهای بازیک عمدتاً در محدوده کالکو آلکالن قرار گرفته اند (نمودار 7)
بر طبق نمودار Winchester & Floyd (1976) سنگهای بازیک عمدتاً در محدوده بازالت تولئیتی قرار گرفته اند (نمودارهای 8 و 9).
بر طبق نمودارهای Miyashiro (1974) سنگهای بازیک عمدتاً در محدوده بازالت تولئیتی و سنگهای حد واسط و اسیدی منطقه نیز در محدوده کالکو آلکالن واقع شده اند (نمودار 10)
با توجه به نمودارهای تغییرات عناصر اصلی و نادرست نسبت به ضریب تفریق نتایج زیر بدست آمد (نمودار 11).
-در مورد عناصر SiO2, K2O,Na2O افزایش در برابر ضریب تفریق
-« « Ba, Sr, Rb افزایش در برابر ضریب تفریق
- «Ni, Ci, Y, zr کاهش در برابر ضریب تفریق وجود دارد.
در تمام موارد فوق در نمودارها در هم ریختگی و نا هم آهنگهایی مشاهده میشود (بخصوص سنگهای حد واسط) و اینطور میتوان توجیه کرد که تنها تبلور بخشی و یا تفریق ماگمایی در منطقه حاکم نبوده است بلکه فرآیند اختلاط ماگمایی وآلودگی با پوسته نیز در تشکیل سنگهای منطقه بویژه سنگهای حد واسط موثر بوده است که با توجه به شواهد میکروسکوپی نیز بوجود و تاثیر آنها پی برده ایم، ضمنا در کلیه عناصر وقفه ویا Cap پترولژیکی در محدوده ضریب تفریق بین (47-37) قابل مشاهده است که به دو گانگی ماگمای مادر آنها دلالت دارد بطوریکه احتمالاً سنکهای بازیک از ماگمای گوشته ای حاصل شده و سنگهای اسیدی و حد واسط نتیجه ای از اختلاط ماگمای بازیک با پوسته اسیدی میباشند.
4- نتایج بررسیهای انجام شده درمورد نمودارهای تکتونوماگمایی منطقه تودشک
-بر اساس نمودارهای Pearce & Norry (1979) سنگهای بازیک منطقه در محدوده بازالتهای پشته میان اقیانوسی قرار گرفته اند (نمودار 12).
-بر اساس نمودارهای Meshede (1986) سنگهای بازیک منطقه در محدوده بازالتهای جزایر قوسی و مورب قرار گرفته اند (نمودار 13).
-بر اساس نمودارهای Mulles (1983) سنگهای بازیک منطقه در محدوده بازالتهای مورب و تولئیتهای جزایر قوسی قرار گرفته اند (نمودار 14).
-بر اساس نمودارهای Pearce & Cann سنگهای بازیک منطقه در محدوده بازالتهای کالکوآلکالن و مورب قرار گرفته اند (نمودار 15).
5 – نتایج بررسیهای دیاگرمهای عنبکوبی منطقه تودشک با مناطق دیگر.
-در مقایسه میانگین بازالتهای ساب الکالن کافت ریوگراند که در دو وضعیت با کمترین آلودگی و بیشترین آلودگی نمایش داده شده اند رفتار بازالتهای ریفت ریوگراند با آلودگی حداکثر تشابه دارد (نمودار 17).
-در مقایسه میانگین بازالتهای کافت اتیوپی مشاهده میشود که بازالت منطقه با انواعی که Zr/Nb = 25 است در مورد عناصر Th, Ta, Ba, Rb,k تفاوت دارد اما برای دیگر عناصر قابل قیاس است بنابراین بنظر میرسد که بازالتهای ما از یک منشاء گوشته تهی شده منشاء گرفته اند و حالت ساب آلکالن دارند اما بعلت آلایش با پوسته فوقانی تفاوت الگو یا رفتار را نشان میدهند. (نمودار 18)
-در مقایسه آندزی بازالت منطقه مورد مطالعه با آندزی بازالتهای آند شمالی (n,v,z) آند مرکزی (CVZ) و آند جنوبی (SVZ) سنگهای بازیک منطقه تشابه کلی با آندزی بازالتهای آند شمالی نشان میدهند که در مورد عناصر لیتوفیل این تشابه بارزتر است (نمودار 19)
-در مقایسه آندزی بازالت منطقه مورد مطالعه با فاسیس های آمفیبولیت گنیس (پوسته فوقانی) و گرانولیت گنیس (پوسته تحتانی) معلوم می دارد که از نظر عناصر متحرک تشابه کلی با فاسیس آمفیبولیت گنس (پوسته تحتانی) معلوم میدارد که از نظر عناصر متحرک تشابه کلی با فاسیس آمفیبولیت گنیس نشان میدهد که می تواند ناشی از آلایش های ماگمای اولیه با پوسته فوقانی باشد (نمودار 20).
با توجه به نمودارهای مختلف ژئوشیمیایی و تکتونوماگمایی بنظر میرسد که ماگمای متشکله بازالتهای منطقه تودشک متعلق به یک محیط کششی بوده است چنانچه منطقه تودشک دارای تکتونیک شکننده بوده و گسله ها و شکستگیهای فراوان موجود در این منطقه از روندهای ساختاری کمربند آتشفشانی ارومیه – دختر تبعیت میکند. نوگل سادات در 1978 روندهای ساختاری این زون را مورد مطالعه قرار داده و طبق نظر نامبرده ساختارهای منطقه ارومیه – دختر تحت تاثیر یک حرکت چرخشی عمده قرار داشته و یک فشردگی عمومی نیز در منطقه برشی در طی عملکرد و تکامل آن دیده میشود و تغییر شکل برشی دارای نقش اساسی در مراحل جوان تغییر شکل آلپی در طی نئوژن میباشد بنابراین موقعیت ساختاری نئوژن ضمن اینکه پهنای ایران زمین بطور کلی تحت فشار بوده است در برخی نقاط شکافهای کششی عمیق موجب ماگماتیسم بازالتی شده است و در قسمتی از ماگمای بازالتی ضمن صعود یا استقرار در پوسته تحولات شدیدی صورت گرفته است این پدیده موجب تغییر الگوی رفتاری پاره ای از عناصر کمیاب بویژه عناصر لیتوفیل با شعاع یونی بزرگ نظیر Sr,Rb, K, Ba شده است. از طرف دیگر مطالعات ژئوشیمیایی و میکروسکوپی حاکی از آن است که ماگمای بازالتی ضمن صعود و یا استقرار در پوسته با ماگمای اسیدی اختلاط حاصل نموده است که حاصل اختلاط تشکیل سنگهای حد واسط میباشد.
مطالعات پتروگرافی شواهد بسیار واضحی را مبنی بر اختلاط دو ماگما با ترکیبات متفاوت نشان میدهد. در بازالتهای آندزیتی و سنگها حد واسط لارهای منطقه وجود اوژیت تیتان دار و قرار گیری برخی از بازالتها در محدوده آلکالی، این فرضیه را قوت می بخشد که بازالت اولیه منطقه یک بازالت آلکالن بوده اما طی توقف در پوسته، میزان سیلیس و آلومین و دیگر عناصر پوسته ای آن افزایش یافته و موجب تغییرات ترکیبی در ماگمای بازالتی و گرایش به سمت ساب آلکالن شده است. از سوی دیگر در نزدیکی علی آباد کوهان بازالتهای اولیوین دار حفره دار موجود بر روی واحد ائوسن قرار میگیرند که با مطالعات ژئوشیمیایی این بازالتها در قلمرو ساب آلکالن قرار گرفته اند. در مقایسه با مواد آلوده کننده پوسته ای مانند نمودارهای عنکبوتی (Upper crust) و (Lower crust) اینطور بنظر میرسد که بازالت منطقه با مواد پوسته ای بویژه گنیس آمفیبولیتی (Upper crust) آلوده شده است و با توجه به مقایسه ای که بین این بازالتها و انواع بازالتهای ساب آلکالن و پاراناودکن و اتیوپی و ریوگراند صورت گرفته است بازالت نئوژم منطقه تودشک بیشترین شباهت را با بازالتهای ریوگراند نشان میدهد بنابراین می تواند یک نوع ذوب بخشی از گوشته تهی شده مسئول بوجود آمدن این بازالتها باشد که ضمن صعود و گذر از پوسته بالایی دچار آلودگی شده باشند.
چینه شناسی
رخنمودهای سنگی در منطقه تودشک شامل نهشته های کرتاسه، مجموعه آتشفانی آذرآواری ترشیری ونهشته های کواترنری میباشد کهن ترین واحد سنگی منطقه تودشک واحد قرمز فوقانی (U.R.F) است که در حوالی روستای حسین آباد باشی رخنمودهای محدودی دارد بر روی واحد قرمز فوقانی (U.R.F) ولکانیکهای نئوژن قرار گرفته اند سنگهای آتشفشانی اوایل نئوژن (میوپلیوسن) شامل مجموعه ای از اولیوین و بازالت، بازالتهای آندزیتی پیروکسن دار میباشد.
سپس لایه های مطبق تا توده ها لاهارهای منطقه قرار گرفته اند و پس از آن گدازه های کم ضخامت و جریانی واحدهای آندزیت – داسیت و داسیت تشکیل شده است.
پتروگرافی
با توجه به بررسیهای پتروگرافی و استفاده از رده بندهای TAS سنگهای ولکانیکی نئوژن منطقه تودشک در قلمرو بازالت، آندزیت، بازالتی، داسیت، آندزیتی، تراکی آندزیت، تراکی داسیت، داسیت قرار گرفته اند.
ژئوشیمی
به منظور شناخت تغییرات و تحولات ماگمایی و روابط ژنتیک سنگهای منطقه تودشک مطالعات ژئوشیمی بر روی آنها انجام شده است و پیرامون سریهای ماگمایی و روابط بین آنها و خصوصیات ژئودینامیکی آنها از نمودارهای متعددی استفاده گردیده است.
جایگاه تکتونیکی و خاستگاه ماگمایی
برای شناخت محیطهای تکتونیکی و ژئودینامیکی منطقه تودشک مطالعه و بررسی بر روی سریهای ماگمایی صورت گرفته است و از نمودارهای عنکبوتی بعنوان الگوی ویژهای جهت شناسایی و مقایسه محیطهای تکتونیکی مختلف استفاده شده است. در این راستا میانگین بازالتها، بازالتهای آندزیتی و آندزیتهای منطقه توشک را با میانگین بازالتهای ریفت ریوگراند، بازالتهای جلگه ای پاراناودکن، بازالتهای ریفی اتیوپی و نیز بازالتهای آندزیتی آند شمالی، مرکزی و جنوبی و نیز رخساره آمفیبولیت گنیس و گرانولیت گنیس مورد مقایسه قرار داده ایم.
نتایج حاصل از بررسیهای سنگ شناسی انجام شده عبارتند از:
1)سنگهای آتشفشانی منطقه بصورت گدازه، گنبد و لاهار تقسیم بندی شده اند.
2)بر اساس رده بندیهای TAS سنگهای منطقه تودشک در قلمرو بازالت، بازالتیک آندزیت، آندزیت، آندزیتیک داسیت، تراکی آندزیت، تراکی داسیت، داسیت و ریولیت قرار می گیرند. (نمودارهای 1 و 2و 3)
3)مقدار درصد وزنی SiO2 سنگهای آتشفشانی منطقه مزبور بین 26/48 الی 26/68 درصد وزنی تغییر میکند بنابراین ترکیب سنگها از بازالت، آندری بازالت، پیروکسن آندزیت، آندزیت داسیت و داسیت میباشد.
4)بر اساس نسبت K2O/Na2O اغلب سنگهای منطقه گرایش سدیک دارند.
5)بر اساس بررسیهای سنگ شناسی و شواهد صحرائی اغلب سنگهای آتشفشان منطقه شواهد متعددی از آلودگی و اختلاط ماگمایی را نشان میدهند این شواهد عبارتند از:
وجود بافت غربالی (Sievetexture) در پلاژیوکلازها، ساخت اسکلتی در پلاژیوکلارها و هورنبلندها، حاشیه کدر شده در آمفیبولها و بیوتیتها، خورده شدگی و جذب شدگی در اکثر درشت بلورهای کوارتز، فلدسپات و نیز درشت بلورهای شفاف کوارترز با حاشیه واکنشی پیروکسن.
6- حضور ریز بالشهای بازیک در خمیره اسیدی، قطعات اسید در خمیره بازیک وجود دو نوع شیشه بازیک و اسیدی در مجاورت هم
7- بافت جریانی گدازه ها که ناشی از سیالیت و تحرک ماگمای مولد آنها است.
با توجه به مطالعات و بررسیهای انجام شده در پتروگرافی منطقه مورد مطالعه و روند تغییرات ماگما را چنین بیان میکنیم:
1-7) ماگمای اولیه یک ماگمای گوشته ای بوده و حاوی درشت بلورهای الیوین، پلاژیوکلار کلسیت، میکروفنوکریستهای اوژیت تیتان دار بوده است.
2-7) تبلور بخشی موجب جدایش اولیوین و ظهور سنگهای حد واسط غنی از پیروکسین (پیروکسین آندزی بازالت و پیروکسن آندزیت) شده است.
3-7) همزمان با تبلور بخشی آلودگی ماگمایی موجب خوردگی و جذب شدگی پلاژیوکلازها و پیروکسنها و ظهور آثاری مانند بافت جریانی و منطقه بندی نوسانی و غیره شده است.
4-7) افزایش سیلیس در ماگما موجب تشکیل سنگهای حد واسط شده است.
5-7) افزایش فشار بخار آب که ظهور آمفیبول نشانه آن است موجب ناپایداری در حجره ماگمایی بعلت اشباع شدگی از مواد فرار گردیده و فوران شدید پس از آن موجب تشکیل لاهارهای منطقه گردیده است بطوریکه قطعات آندزیت های هور نبلنددار در آن فراوان است.
6-7) تبلور بخشی در ماگمای حد واسط (آندزیتی، آندزی بازالتی) و آلودگی آن با ماگمای اسیدی از منشاء پوسته ای موجب ظهور سنگهای داسیت آندزیتی و داسیتی منطقه گردیده است که پس از لاهار بصورت گنبد و گدازه ظاهر می شده اند.
7-7) گرم شدن مداوم و بسیار زیاد ماگمای اسیدی توسط ماگمای بازیک موجب تحرک و سیالیت ماگمای اسیدی شده و رسیدن آن را به سطح زمین تسهیل می نماید و گدازه های داسیتی جریانی جوان منطقه را تشکیل داده است.
نتایج حاصل از بررسیهای ژئوشیمیایی
بر طبق نمودارهای Kuno (1986)، سنگهای بازیک منطقه عمدتاً در محدوده آلکالن و کالکوالکالن (نمودار 4).
بر طبق نمودارهای Middlemost (1990) سنگهای بازیک منطقه عمدتاً در محدوده ساب آلکالی و تحولی آلکالن (نمودار 5).
بر طبق نمودارهای Irive & Barager (1990) سنگهای منطقه عمدتاً در محدوده ساب آلکالن (نمودار 6) قرار گرفته اند.
Rickwood (1989) سنگهای بازیک عمدتاً در محدوده کالکو آلکالن قرار گرفته اند (نمودار 7)
بر طبق نمودار Winchester & Floyd (1976) سنگهای بازیک عمدتاً در محدوده بازالت تولئیتی قرار گرفته اند (نمودارهای 8 و 9).
بر طبق نمودارهای Miyashiro (1974) سنگهای بازیک عمدتاً در محدوده بازالت تولئیتی و سنگهای حد واسط و اسیدی منطقه نیز در محدوده کالکو آلکالن واقع شده اند (نمودار 10)
با توجه به نمودارهای تغییرات عناصر اصلی و نادرست نسبت به ضریب تفریق نتایج زیر بدست آمد (نمودار 11).
-در مورد عناصر SiO2, K2O,Na2O افزایش در برابر ضریب تفریق
-« « Ba, Sr, Rb افزایش در برابر ضریب تفریق
- «Ni, Ci, Y, zr کاهش در برابر ضریب تفریق وجود دارد.
در تمام موارد فوق در نمودارها در هم ریختگی و نا هم آهنگهایی مشاهده میشود (بخصوص سنگهای حد واسط) و اینطور میتوان توجیه کرد که تنها تبلور بخشی و یا تفریق ماگمایی در منطقه حاکم نبوده است بلکه فرآیند اختلاط ماگمایی وآلودگی با پوسته نیز در تشکیل سنگهای منطقه بویژه سنگهای حد واسط موثر بوده است که با توجه به شواهد میکروسکوپی نیز بوجود و تاثیر آنها پی برده ایم، ضمنا در کلیه عناصر وقفه ویا Cap پترولژیکی در محدوده ضریب تفریق بین (47-37) قابل مشاهده است که به دو گانگی ماگمای مادر آنها دلالت دارد بطوریکه احتمالاً سنکهای بازیک از ماگمای گوشته ای حاصل شده و سنگهای اسیدی و حد واسط نتیجه ای از اختلاط ماگمای بازیک با پوسته اسیدی میباشند.
4- نتایج بررسیهای انجام شده درمورد نمودارهای تکتونوماگمایی منطقه تودشک
-بر اساس نمودارهای Pearce & Norry (1979) سنگهای بازیک منطقه در محدوده بازالتهای پشته میان اقیانوسی قرار گرفته اند (نمودار 12).
-بر اساس نمودارهای Meshede (1986) سنگهای بازیک منطقه در محدوده بازالتهای جزایر قوسی و مورب قرار گرفته اند (نمودار 13).
-بر اساس نمودارهای Mulles (1983) سنگهای بازیک منطقه در محدوده بازالتهای مورب و تولئیتهای جزایر قوسی قرار گرفته اند (نمودار 14).
-بر اساس نمودارهای Pearce & Cann سنگهای بازیک منطقه در محدوده بازالتهای کالکوآلکالن و مورب قرار گرفته اند (نمودار 15).
5 – نتایج بررسیهای دیاگرمهای عنبکوبی منطقه تودشک با مناطق دیگر.
-در مقایسه میانگین بازالتهای ساب الکالن کافت ریوگراند که در دو وضعیت با کمترین آلودگی و بیشترین آلودگی نمایش داده شده اند رفتار بازالتهای ریفت ریوگراند با آلودگی حداکثر تشابه دارد (نمودار 17).
-در مقایسه میانگین بازالتهای کافت اتیوپی مشاهده میشود که بازالت منطقه با انواعی که Zr/Nb = 25 است در مورد عناصر Th, Ta, Ba, Rb,k تفاوت دارد اما برای دیگر عناصر قابل قیاس است بنابراین بنظر میرسد که بازالتهای ما از یک منشاء گوشته تهی شده منشاء گرفته اند و حالت ساب آلکالن دارند اما بعلت آلایش با پوسته فوقانی تفاوت الگو یا رفتار را نشان میدهند. (نمودار 18)
-در مقایسه آندزی بازالت منطقه مورد مطالعه با آندزی بازالتهای آند شمالی (n,v,z) آند مرکزی (CVZ) و آند جنوبی (SVZ) سنگهای بازیک منطقه تشابه کلی با آندزی بازالتهای آند شمالی نشان میدهند که در مورد عناصر لیتوفیل این تشابه بارزتر است (نمودار 19)
-در مقایسه آندزی بازالت منطقه مورد مطالعه با فاسیس های آمفیبولیت گنیس (پوسته فوقانی) و گرانولیت گنیس (پوسته تحتانی) معلوم می دارد که از نظر عناصر متحرک تشابه کلی با فاسیس آمفیبولیت گنس (پوسته تحتانی) معلوم میدارد که از نظر عناصر متحرک تشابه کلی با فاسیس آمفیبولیت گنیس نشان میدهد که می تواند ناشی از آلایش های ماگمای اولیه با پوسته فوقانی باشد (نمودار 20).
با توجه به نمودارهای مختلف ژئوشیمیایی و تکتونوماگمایی بنظر میرسد که ماگمای متشکله بازالتهای منطقه تودشک متعلق به یک محیط کششی بوده است چنانچه منطقه تودشک دارای تکتونیک شکننده بوده و گسله ها و شکستگیهای فراوان موجود در این منطقه از روندهای ساختاری کمربند آتشفشانی ارومیه – دختر تبعیت میکند. نوگل سادات در 1978 روندهای ساختاری این زون را مورد مطالعه قرار داده و طبق نظر نامبرده ساختارهای منطقه ارومیه – دختر تحت تاثیر یک حرکت چرخشی عمده قرار داشته و یک فشردگی عمومی نیز در منطقه برشی در طی عملکرد و تکامل آن دیده میشود و تغییر شکل برشی دارای نقش اساسی در مراحل جوان تغییر شکل آلپی در طی نئوژن میباشد بنابراین موقعیت ساختاری نئوژن ضمن اینکه پهنای ایران زمین بطور کلی تحت فشار بوده است در برخی نقاط شکافهای کششی عمیق موجب ماگماتیسم بازالتی شده است و در قسمتی از ماگمای بازالتی ضمن صعود یا استقرار در پوسته تحولات شدیدی صورت گرفته است این پدیده موجب تغییر الگوی رفتاری پاره ای از عناصر کمیاب بویژه عناصر لیتوفیل با شعاع یونی بزرگ نظیر Sr,Rb, K, Ba شده است. از طرف دیگر مطالعات ژئوشیمیایی و میکروسکوپی حاکی از آن است که ماگمای بازالتی ضمن صعود و یا استقرار در پوسته با ماگمای اسیدی اختلاط حاصل نموده است که حاصل اختلاط تشکیل سنگهای حد واسط میباشد.
مطالعات پتروگرافی شواهد بسیار واضحی را مبنی بر اختلاط دو ماگما با ترکیبات متفاوت نشان میدهد. در بازالتهای آندزیتی و سنگها حد واسط لارهای منطقه وجود اوژیت تیتان دار و قرار گیری برخی از بازالتها در محدوده آلکالی، این فرضیه را قوت می بخشد که بازالت اولیه منطقه یک بازالت آلکالن بوده اما طی توقف در پوسته، میزان سیلیس و آلومین و دیگر عناصر پوسته ای آن افزایش یافته و موجب تغییرات ترکیبی در ماگمای بازالتی و گرایش به سمت ساب آلکالن شده است. از سوی دیگر در نزدیکی علی آباد کوهان بازالتهای اولیوین دار حفره دار موجود بر روی واحد ائوسن قرار میگیرند که با مطالعات ژئوشیمیایی این بازالتها در قلمرو ساب آلکالن قرار گرفته اند. در مقایسه با مواد آلوده کننده پوسته ای مانند نمودارهای عنکبوتی (Upper crust) و (Lower crust) اینطور بنظر میرسد که بازالت منطقه با مواد پوسته ای بویژه گنیس آمفیبولیتی (Upper crust) آلوده شده است و با توجه به مقایسه ای که بین این بازالتها و انواع بازالتهای ساب آلکالن و پاراناودکن و اتیوپی و ریوگراند صورت گرفته است بازالت نئوژم منطقه تودشک بیشترین شباهت را با بازالتهای ریوگراند نشان میدهد بنابراین می تواند یک نوع ذوب بخشی از گوشته تهی شده مسئول بوجود آمدن این بازالتها باشد که ضمن صعود و گذر از پوسته بالایی دچار آلودگی شده باشند.





