پترولوژی و مینرالوژی باتولیت اهر به منظور تعیین شرایط دما و فشار با نگاهی ویژه به محدوده معدن اسکارنی مس مزرعه
دسته | پترولوژی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | سومین همایش سالانه انجمن زمین شناسی ایران |
نویسنده | حبیب ملایی-علی درویش زاده- عبدالمجید یعقوب پور-V.K.S.Dave |
تاريخ برگزاری | ۱۶ شهریور ۱۳۸۴ |
متن اصلی:
در محدوده معدن مس مزرعه دو توده نفوذی قرار دارد، یکی توده میکرودیوریتی در شمال معدن با دانههای ریز تا متوسط خاکستری رنگ که هیچ گونه ارتباط با کانهزایی را در منطقه نشان نمی دهد، توده دوم مسئول کلیه تغییرات و تحولات زمینشناسی و کانهزایی است، توده گرانودیوریتی مزرعه است که انکلاوهای میکرودیوریتی فراوان در آن دیده میشود. بافت توده گرانودیوریتی عمدتاً دانهای، درشت دانه تا متوسط از بلورهای بیشکل تا شکلدار میباشد. بلورهای فنوکریست تا میکروفنوکریست فلدسپار مخصوصاً اورتوز نسبت به زمینه موجب تشکیل بافت پورفیرتیک تا نیمه پورفیرتیک گردیده است. پلاژیوکلاز به عنوان فراوانترین کانی در دو نوع ساده و منطقهای و به صورت پهن و تیغهای میباشند دیگر کانیها به ترتیب فراوانی عبارتند: آلکالی فلدسپار، کوارتز، هورنبلند، بیوتیت، کانیهای کدر مخصوصاً مگنتیت در دو نسل متفاوت، اسفن، روتیل و آپاتیت و پیروکسن بلورهای لوزی شکل اسفن در نزدیکی همبری از فراوانی بیشتری نسبت به متن توده برخوردار است.
کلریتی شدن، کائولینتی شدن و اپیدوتی شدن در حاشیه، و امتداد رخها و ماکل مشاهده میشود. براساس مطالعات کموگرافی (Choemography) و کانیشناسی (نمونههای معرف مدال) توده نفوذی مزرعه را میتوان کوارتز مونزونیت یا گرانودیوریت نامید. تجزیه الکترون میکروپروب کانیهای فلدسپار ثابت میکند که آلکالی فلدسپار عمدتاً اورتوکلاز با دامنه تغییرات محدود بین 5/88 Or تا 5/86 Or و پلاژیوکلاز آن 268 An تا 7/2 An متغیر است. پلاژیوکلاز عمدتاً آلبیت بوده و از دامنه تغییرات وسیعتر بین 3/3 Or 3/30 An 2/96 Ab تا 1 Or ½ An و 9/67 Ab بیشترین An در مرکز بلور و Abدر حاشیه بلور مشاهده میشود که دلیل بر تبلور نرمال بلوری میباشد. وجود بلورهای مستقل اورتوزو آلبیت نشاندهنده رشد بلور در منطقه سالوس (Solvus) و بافت میکروگرانیت دلیل بر مخلوط یوتکتیک میباشد. توتله و باون (1985) این گونه سنگها را به عنوان ساب سالوس گرانیت ـ گرانودیوریت نامیدهاند.
رابطه مثبت با اندیس لارنس و اکسیدهای P2 O5 . TiO2 MgO, CaO, Al2 O3 یک رابطه منفی را با اندیس لارنس نشان میدهد. طبق قاعده کلی تبلور ماگما، FeO و MnO باید از روند منفی پیروی کند ولی از یک پراکندگی برخوردار هستند. که این موضوع به دلیل اضافه شدن مجدد این دو عنصر به سیستم میباشد. وجود اسکارن آهن، مگنتیتهای ثانویه و اپیدوت فراوان در منطقه مخصوصاً کانی پیمونتیت مؤید نظر فوق میباشد. به طور کلی براساس مطالعات ژئوشیمیایی و کانیشناسی گرانودیوریت مزرعه با مجموع 7/5 تا 1/5 درصد اکسید قلیایی یک سنگ کالک آلکالن میباشد که در آن نسبت Na2 O با میانگین 89/3 درصد از نسبت K2 O با میانگین 73/2 درصد بیشتر است. رفتار قابل مقایسه اکسیدهای اصلی و همگن دادههای نورم در دیاگرام مثلثی Q-Ab-Or یک منشاء مشترک برای این توده نفوذی را مورد تأیید قرار میدهد.
روند تبلور کانی در ماگما در مرحله اولیه به ترکیبات ماگما و سپس به حرارت، فشار آب و همچنین مواد فرار بستگی دارد. دادههای نورم در دیاگرام Q-Ab-Or نشان میدهد که با زیاد شدن فشار آب بر مقدار آلبیت افزوده شده است. مطالعه نسبت عناصر کمیاب مانند Sr/Ca، Ba/Sr، Rb/Sr، Ti/Zr و Zr/Y در دیاگرام هارکر تفریق تبلور را به طور کامل تأیید میکند. مقایسه دادههای ژئوشیمیایی و کانیشناسی مزرعه یا سنگهای نفوذی تیپ I و S دیگر نقاط دنیا (جدول1) و مطالعه دیاگرامهای مانند Na2 O/Al2 O3 نسبت K2 O/Al2 O3 و Al2 O3 نسبت به TiO2 و استفاده از دیاگرام Rb-Ba-Sr ثابت میکند که این توده نفوذی از سری تیپ I میباشد. (شکلهای 1 الی 3). که ماگما آن در نتیجه ذوب پوسته صورت گرفته. جایگزینی دادهها در دیاگرام مثلثی تحت سیستم فشار آب همگی در منطقه 2 تا 5 کیلوبار همراه با یک همگنی کامل میباشد فقط یک نمونه در نقطه 5/0 کیلوبار قرار گرفته است.
در محدوده معدن مس مزرعه دو توده نفوذی قرار دارد، یکی توده میکرودیوریتی در شمال معدن با دانههای ریز تا متوسط خاکستری رنگ که هیچ گونه ارتباط با کانهزایی را در منطقه نشان نمی دهد، توده دوم مسئول کلیه تغییرات و تحولات زمینشناسی و کانهزایی است، توده گرانودیوریتی مزرعه است که انکلاوهای میکرودیوریتی فراوان در آن دیده میشود. بافت توده گرانودیوریتی عمدتاً دانهای، درشت دانه تا متوسط از بلورهای بیشکل تا شکلدار میباشد. بلورهای فنوکریست تا میکروفنوکریست فلدسپار مخصوصاً اورتوز نسبت به زمینه موجب تشکیل بافت پورفیرتیک تا نیمه پورفیرتیک گردیده است. پلاژیوکلاز به عنوان فراوانترین کانی در دو نوع ساده و منطقهای و به صورت پهن و تیغهای میباشند دیگر کانیها به ترتیب فراوانی عبارتند: آلکالی فلدسپار، کوارتز، هورنبلند، بیوتیت، کانیهای کدر مخصوصاً مگنتیت در دو نسل متفاوت، اسفن، روتیل و آپاتیت و پیروکسن بلورهای لوزی شکل اسفن در نزدیکی همبری از فراوانی بیشتری نسبت به متن توده برخوردار است.
کلریتی شدن، کائولینتی شدن و اپیدوتی شدن در حاشیه، و امتداد رخها و ماکل مشاهده میشود. براساس مطالعات کموگرافی (Choemography) و کانیشناسی (نمونههای معرف مدال) توده نفوذی مزرعه را میتوان کوارتز مونزونیت یا گرانودیوریت نامید. تجزیه الکترون میکروپروب کانیهای فلدسپار ثابت میکند که آلکالی فلدسپار عمدتاً اورتوکلاز با دامنه تغییرات محدود بین 5/88 Or تا 5/86 Or و پلاژیوکلاز آن 268 An تا 7/2 An متغیر است. پلاژیوکلاز عمدتاً آلبیت بوده و از دامنه تغییرات وسیعتر بین 3/3 Or 3/30 An 2/96 Ab تا 1 Or ½ An و 9/67 Ab بیشترین An در مرکز بلور و Abدر حاشیه بلور مشاهده میشود که دلیل بر تبلور نرمال بلوری میباشد. وجود بلورهای مستقل اورتوزو آلبیت نشاندهنده رشد بلور در منطقه سالوس (Solvus) و بافت میکروگرانیت دلیل بر مخلوط یوتکتیک میباشد. توتله و باون (1985) این گونه سنگها را به عنوان ساب سالوس گرانیت ـ گرانودیوریت نامیدهاند.
رابطه مثبت با اندیس لارنس و اکسیدهای P2 O5 . TiO2 MgO, CaO, Al2 O3 یک رابطه منفی را با اندیس لارنس نشان میدهد. طبق قاعده کلی تبلور ماگما، FeO و MnO باید از روند منفی پیروی کند ولی از یک پراکندگی برخوردار هستند. که این موضوع به دلیل اضافه شدن مجدد این دو عنصر به سیستم میباشد. وجود اسکارن آهن، مگنتیتهای ثانویه و اپیدوت فراوان در منطقه مخصوصاً کانی پیمونتیت مؤید نظر فوق میباشد. به طور کلی براساس مطالعات ژئوشیمیایی و کانیشناسی گرانودیوریت مزرعه با مجموع 7/5 تا 1/5 درصد اکسید قلیایی یک سنگ کالک آلکالن میباشد که در آن نسبت Na2 O با میانگین 89/3 درصد از نسبت K2 O با میانگین 73/2 درصد بیشتر است. رفتار قابل مقایسه اکسیدهای اصلی و همگن دادههای نورم در دیاگرام مثلثی Q-Ab-Or یک منشاء مشترک برای این توده نفوذی را مورد تأیید قرار میدهد.
روند تبلور کانی در ماگما در مرحله اولیه به ترکیبات ماگما و سپس به حرارت، فشار آب و همچنین مواد فرار بستگی دارد. دادههای نورم در دیاگرام Q-Ab-Or نشان میدهد که با زیاد شدن فشار آب بر مقدار آلبیت افزوده شده است. مطالعه نسبت عناصر کمیاب مانند Sr/Ca، Ba/Sr، Rb/Sr، Ti/Zr و Zr/Y در دیاگرام هارکر تفریق تبلور را به طور کامل تأیید میکند. مقایسه دادههای ژئوشیمیایی و کانیشناسی مزرعه یا سنگهای نفوذی تیپ I و S دیگر نقاط دنیا (جدول1) و مطالعه دیاگرامهای مانند Na2 O/Al2 O3 نسبت K2 O/Al2 O3 و Al2 O3 نسبت به TiO2 و استفاده از دیاگرام Rb-Ba-Sr ثابت میکند که این توده نفوذی از سری تیپ I میباشد. (شکلهای 1 الی 3). که ماگما آن در نتیجه ذوب پوسته صورت گرفته. جایگزینی دادهها در دیاگرام مثلثی تحت سیستم فشار آب همگی در منطقه 2 تا 5 کیلوبار همراه با یک همگنی کامل میباشد فقط یک نمونه در نقطه 5/0 کیلوبار قرار گرفته است.