محیط رسوبی و ریز رخساره های سازند جهرم در منطقه شلمزار (جنوب شهرکرد

دسته چینه شناسی و فسیل شناسی
گروه سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
مکان برگزاری هشتمین همایش سالانه انجمن زمین شناسی ایران
نویسنده حاجی محمد حسینی , مریم ـ وزیری مقدم , حسین ـ صیرفیان , علی
تاريخ برگزاری ۱۰ مهر ۱۳۸۴

متن اصلی:
     در این تحقیق ابتدا مقاطع نازک (200 مقطع) مربوط به سازند جهرم تهیه گردید. بهمنظور تعیین میکروفاسیس ها و شناخت شرایط زیست میکروفون های همراه در صد دانه های اسکلتی , غیر اسکلتی , میزان سیمان و ماتریکس و ویژگی های بافتی مورد بررسی قرار گرفت. میکروفاسیسهای ذیل از تلفیق داده های صحرایی و مشاهدات آزمایشگاهی شناسایی و در 4 گروه محیطی به شرح زیر جای گرفته اند.
1-گروه مکروفاسیس دریای باز
:O1 پلاژیک فرامینیفرا وکستون
فرامینیفراهای پلاژیک بطور عمده از دو خانواده گلوبیژرینیده و کلوبوروتالیده اجرای اصلی تشکیل دهنده این میکروفاسیس می باشد بافت تشکیل دهنده سنگ وکستون و در بعضی از مقاطع مادستون است.محیط تشکیل این میکروفاسیس دامنه (Slope) و حوضه (basin) با انرژی پایین است این میکروفاسیس منطبق با کمربند 1و2 ویلسون (1975) می باشد (شکل1-1).
:O2 پلاژیک فرامینیفرا نومولیتیده دیسکوسیکلینیده پکستون
در این میکورفاسیس مخلوطی از فرامینیفراهای بنتیک و پلاژیک حضور دارند.از فرمهای بنتیک نمونه های درشت جنس های مختلف از دو خانواده نومولیتیده و دیسکوسیکلینیده و از فرمهای پلاژیک دو خانواده گلوبیژرینیده و کلوبوروتالیده مشاهده می شود. بافت سنگ پکستون می باشد پخش و پراکندگی این دو گروه در بخش میانی و بالایی شلف عمیق بوده و قابل مقایسه با کمربند 3 ویلسون (1975) می باشد شکل(1-1).
:O3 بایوکلاستیک دیسکوسیکلینیده نومولیتیده پکستون
اجزای اصلی تشکیل دهنده این میکروفاسیس از خانواده نومولیتیده , جنس های بزرگ و کشیده ای از آسیلینا, نومولیتس و اپرکولینا و از خانواده دیسکوسیکلینیده نمونه های بزرگ اکتینو سیکلینا و دیسکوسیکلینا به فراوانی مشاهده می شوند. از بایو کلاست ها می توان اکینید و کورالیناسه آ را نام برد.روتالیده ,تکس تولاریدو آمفیس تژینا به عنوان فرامینیفرهای فرعی این میکروفاسیس می با شند و بافت سنگ عمدتاً پکستون است. پخش و پراکندگی این میکروفاسیس در بخش خارجی شلف کم عمق (کمربند3و4) ویلسون می باشد شکل (1-1)
:O4 نومولیتیده و کستون تا پکستون
این رخساره به طور عمده شامل فرامینیفرهای کف زیر از خانواده نومولیتیده از قبیل گونه های مختلف از آسیلینا نومولیت ها می باشد. از فومن های دیگر می تواند به اکینید اشاره کرد. بافت سنگ عمدتاً پکستون است. در این میکروفاسیس آسیلیناها و نومولیت ها بزرگ می باشد. این حالت بزرگ و کشیدگی بدین علت است که فرمهای هیالین همزیست با جلبک هستند و کشیدگی و گسترش جانبی حجرات آنها باعث می شود که نور بیشتر از صدف عبور کرده و به جلبک همزیست آنها برسد و آنها بهتر بتوانند عمل فتوسنتز را انجام دهند (Geel, 2000)
نمونه های درشت جنس های مختلف نومولیتیده در بخش های خارجی شلف کم عمق تا نواحی کم عمق شلف عمیق (کمربند4 و ابتدای کمربند3 ویلسون) مشاهده می شود شکل(1-1).
2- گروه میکروفاسیس سد یا بار
:B1 بایوکلاستیک پلئیدال گرینستون
این رخساره به طور عمده از اکینید, کورالیناسه آ و قطعات مولوسکا تشکیل شده و به همراه آنها پلوئید مشاهده می شود که در یک سیمان کلسیت اسپاری قرار گرفته اند و بافت گرینستون را تشکیل داده اند. گل آهکی و مواد دانه ریز بین آلوکم ها شسته شده و به منطقه لاگون حمل می شوند و سیمان کلسیت اسپاری جایگزین آنها می شود. انرژی محیط در این رخساره زیاد بوده و و جورشدگی و گردشدگی قطعات خوب است. محیط تشکیل این میکروفاسیس سد بایوکلاستی می باشد شکل (1-1).
3- گروه میکروفاسیس های لاگون
:L1 آلوئولینیده , دیسکوسیکلینیده نومولیتیده و کستون پکستون
در این میکروفاسیس اجزای اصلی تشکیل دهنده, خانواده های آلوئولین ,دیسکوسیکلین و نومولیت می باشد. اجزاء فرعی شامل روتالیا, اکینید, میلیولید و تکی تولارید می باشد. اندازه فرامینیفرهای تشکیل دهنده این میکروفاسیی کوچک بوده و بافت سنکگ از وکستون تا پکستون تغییر می کند. د راین میکروفاسیس به میزان کم خرده های از فرامینیفرهای پلاژیک دیده می شود که گویای ایناست که اینفرامینیفرها ازمحیط دریای باز از طریق کانال ها به محیط پشت
ریف حمل شده اند. مجموعه فونی ذکر شده قسمت خارجی شلف کم عمق (لاگون به سمت بار) را نشان می دهد شکل (2-1)
:L2 نومولیتیده ,میلیولینیده , آلوئولینیده پکستون تا کرینستون
اجزای اصلی تشکیل دهنده این میکروفاسیس با نومولیت ,میلیولید وآلوئولین مشخص می شود. اربیتولیتس , کاسکینو لینا, اکینید ,روتالیاو تکستولاریا به عنوان فرامینیفرهای فرعی این میکروفاسیس می باشند .بافت سنگ از پکستون تا کرینستون تغییر می کند. این مجموعه با توجه به کوچکی نومولیت ها و مخصوصا وجود میلیولید وآلوئولین , که در بخش میانی شلف کم عمق (ازپشت کمربند 6 تا کمربند8 ویلسون) گسترش دارند,به محیط لاگون تعلق می گیرد شکل (2-1).
:L3 روتالیده کاینید و کستون تا پکستون
اینرخساره به طور عمده ار روتالید و کاینید تشکیل شده است و قطعات کولالیناسه آ و مولوسکا به میزان کمتری وجود دارند. در بیشتر مقاطع میلیولید,نومولیت ودیسکوسیکلین به عنوان فرامینیفر فرعی مشخص می شود. اندازه فرامینیفرهای تشکیل دهنده این میکروفاسیس کوچک می باشد. و بافت سنگ عمدتاً وکستون, در بعضی از مقاطع تا پکستون تغییر می کند. این میکروفاسیس در بخش میانی شلف کم عمق (از پشت کمربند6 تا کمربند8 ویلسون) گسترش دارد (*Geel ,2000) شکل (2-1)
:L4 بایوکلاستیک پلوئیدال پکستون
بایوکلاستهای این رخساره به طور عمده از اکینید و کورالیناسه آ تشکیل شده است.به دلیل پایین بودن انرژی در محیط دانه های پلوئید از گرد شدگی و جورشدگی خوبی برخوردار نیستند. عناصر فرعی این میکروفاسیس می توان میلیولید,اکینید, روتالیدو نومولیت را نام برد که مشابه فاسیس قبلی اندازه فرامینیفرها کوچک بوده و بافت سنگ پکستون می باشد شکل (2-1)
4- میکروفاسی پهنه کشندی
:T1 متن اصلی سنگ را میکرایت تشکیل داده و منحصرا درصد کمی دانه های کوارتز تخریبی مشاهده می شود. فقدانفون در اینرخساره حاکی از عدم شرایط مناسب برای زیت موجودات بوده , بنابراین رخساره فوق را به پهنه کشندی نسبت می دهیم., همچنین در بعضی مقاطع فابریک چشم پرندهای مشاهده شد که تشکیل این رخساره زا در محیط جذر و مدی تایید می کند شکل (2-1).
مدل رسوبی:
مطالعه میکروفاسیسها دارای اهمیت زیادی در جهت شناسایی و تفسیر محیط رسوبی می باشد. پس از شناسایی میکروفاسیسهای مذکور ومقایسه آنها بارخساره های استاندارد Wilson (1975) و Flugle (1984) مدل رسوبی سازند جهرم در مقطع مورد مطالعه یک رمپ کربناته (شلف باز) می باشد و سدی در آن وجود نداشته است. در شکل (3-1) پخش و پراکندگی فرامینیفرهای شاخص ائوسن (لوتسین) را در یک شلف باز نشان می دهد. خطوط توپر در این شکل حضور کامل یک فسیل , خطوط ممتد احتمال کمتر و خطوط منقطع احتمال کم حضور یک فرامینیفر را نشان میدهد.


شکل (1-1)



 


شکل (2-1)



 


شکل (3-1)



 


شکل (3-1)-ادامه

کلید واژه ها: چهارمحال