ویژگیهای خاص لیتوستراتیگرافی ناحیه آوج-آبگرم، جنوب غرب قزوین
دسته | چینه شناسی و فسیل شناسی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | بیست و یکمین گردهمائی علوم زمین |
نویسنده | حسن محسنی،سعید خدابخشعباس نمازی |
تاريخ برگزاری | ۲۰ مهر ۱۳۸۴ |
Abstract
The Ab-Garm-Avaj region is the continuation of the Soltanieh-Qidar zone (western Alborz) which shows different geological characteristics. Lithostratigraphic studies shows the InfraCambrian formations are unexposed in this region. Late Permian limestones (Nessen Fm.) with their Bauxite horizons are charactertistics of this region. In comparison to alborz: ۱- Late paleozoic volcanics are unexposed, ۲- Shemshak, Lar and Qom formations show different lithofacies, ۳- Eocene tuff-volcanics of Karaj formation are thinner and ۴- Neogene deposits are thicker and contain evaporite facies in this region
چکیده
منطقه آوج-آبگرم ادامه زون سلطانیه-قیدار (البرز غربی) میباشد که ویژگیهای زمین شناسی متفاوتی با این زون نشان میدهد. مطالعه لیتوستراتیگرافی این منطقه نمایانگر عدم رخنمون سازندهای اینفرا کامبرین در این ناحیه است. وجود سنگ آهکهای پرمین پایانی (سازند نسن) با افق های بوکسیتی خود خاص این منطقه است. ولکانیک های پالئوزوییک پایانی البرز در این زون زخنمون ندارد. سازند های شمشک ،لار و قم رخساره های متفاوتی نسبت به البرز غربی در این منطقه نشان میدهند. توف-ولکانیک های ائوسن در این منطقه کم ضخامت تر از البرزمیباشند، در مقابل رسوبات نئوژن با رخساره های تبخیری خود ضخامت به مراتب بیشتری در منطقه مطالعه دارد.
مقدمه
تقسیمات سه گانه زمین شناسان پیشین که ایران را مرکب از یک زون مرکزی (ایران مرکزی)که توسط دو زون شمالی وجنوبی (البرزوزاگرس) احاطه شده است معرفی مینماید، نمی تواند پاسخگوی تمام مسایل موقعیت زمین شناسی ناحیه ای ایران باشد (فورون و اشتو کلین ،1990). مطالعات جدید نشاندهنده آن است که تغییرات قابل ملاحظه ای در ویژگیهای زمین شناسی یک زون واحد دیده میشود. مطالعه لیتوستراتیگرافی منطقه آوج-آبگرم نمایانگر آن است که این ناحیه ویژگیهای زمین شناسی متمایزی نسبت به البرز غربی نشان میدهد.
مقایسه ناحیه آبگرم -آوج با ناحیه سلطانیه -قیدار
ناحیه آبگرم -آوج با وجود ویژگیهای خاص خود از قبیل فقدان ماگماتیسم پرکامبرین و گسترش کمتر ولکانیک ائوسن ،ادامه زون سلطانیه-قیدار به شمار می رود. گر چه مطالعات صحرایی مبین این واقعیت است که زون سلطانیه-قیدار به به طرف جنوب شرق (ناحیه آبگرم-آوج) باریک تر شده و نهایتا به طرف مناطقی از قبیل بوئین زهرا هیچگونه رخنمونی از رخساره های پر کامبرین - پالئوزوئیک مشاهده نمی شود. این مسئله شاید متاثر از عملکرد گسل های اصلی منطقه از قبیل گسل ایپک - حسن آباد باشد که حتی در دهه های اخیر نیز فعال بوده ولرزه خیزی آن موجب بروز رخدادهای فاجعه آمیز شده است. عملکرد این گسل ها باعث شده است که علیرغم شباهت های بی شمار زون آبگرم -آوج با زون سلطانیه-قیدار، تفاوتهائی در رخساره های این دو زون مشاهده شود.مقایسه چینه شناسی این دو زون (شکل های 1 و 2) تا حدود زیادی این تفاوتها را آشکار می سازد . علیرغم گسترش سنگهای دگرگونه پی و رسوبات کهن سازند کهر در ناحیه سلطانیه- قیدار ، قدیمی ترین سنگهای رخنمون یافته در ناحیه آبگرم متعلق به سازند دولومیتی سلطانیه است. به عبارت دیگر سازند کهر ، گرانیت دوران ، سازند بایندر در ناحیه آبگرم رخنمون ندارند . سازندهای معروف به گروه اینفرا کامبرین (دولومیت سلطانیه ، سازند باروت و زاگون با همان رخساره سنگی در ناحیه آبگرم مشاهده می شوند ، ولی از سازند بایندر هیچ رخنمونی مشاهده نگردید . رخساره های سازند لا لون و میلا نیز در هردو منطقه شباهت زیادی دارند. یک نبود چینه شناسی مهم سبب شده است که رسوبات اردوویسین، سیلورین، دونین و کربونیفر در ناحیه سلطانیه - قیدار تشکیل نشده و یا در اثر فرسایش حذف شده باشند (اشتوکلین و افتخار نژاد، 1969). وضعیت کما بیش مشابهی در سنگهای پالئوزوییک منطقه آبگرم دیده می شود ، اما تفاوت عمده ناحیه سلطانیه وجود آهکهای کربونیفر موسوم به سازند سینک است(شکل1) .سنگ های پرمین زیرین و میانی ناحیه سلطانیه با ماسه سنگها و آهکهای دورود و روته مشخص می گردد ولی در گزارشات منتشره سخنی از آهکهای پرمین پایانی یعنی سازند نسن به میان نیامده است . ولی در ناحیه آبگرم علاوه بر سازند های دورود و روته، سنگ آهکهای سازند نسن ( با ضخامت کم و گاهی غیر قابل تفکیک از روته ) گسترش داشته و یک افق چینه شناسی با ارزش تلقی می شود زیرا پدیده لاتریتیزاسیون ناشی از خروج از آب منطقه در دوره های بعدی موجب شده که افق های بوکسیتی مهمی در این آهکها تشکیل شوند . افق های بوکسیتی کارستی در زمین های آهکی تشکیل شده و برخی از محصولات بوکسیتی آنها از نقاط مرتفع تر پیرامون به این پهنه ها حمل می شوند (فیض نیا، 1371، باردوسی، 1982).
نگاهی به چینه شناسی ناحیه آبگرم مبین آن است که دولو میت های سازند الیکا از گسترش زیادی در ناحیه آبگرم بر خوردارند ، در حالیکه این سازند در ناحیه سلطانیه رخنمون ندارد (شکل 2) . ممکن است ناحیه سلطانیه منطقه منشاء بوکسیت های ناحیه آبگرم بوده و در حالیکه فرسایش سنگها در ناحیه سلطانیه روی می داده، محصولات فرسایش پس از حمل مجدد به صورت بوکسیت در مناطق پست تر مجاور به طرف جنوب شرق ( ناحیه آبگرم ) حمل و در بستره های آهکی پرمین متمرکز شده باشند.
سازند شمشک در هر دو ناحیه با یک سطح نا پیوستگی روی سنگهای قدیمی تر قرار داشته و رخساره های آن نیز در دو ناحیه شباهت زیادی با هم دارند .گر چه سازند دلیچای در ناحیه سلطانیه قابل تفکیک از آهکهای لار نیست (اشتوکلین و افتخار نژاد، 1969). ولی این مؤلفین آهکهای مارنی قاعده سازند لار را معادل رخساره دلیچای در نظر گرفته اند . درمقابل آهکهای مارنی و مارنهای دلیچای ناحیه آبگرم تا حدودی قابل تفکیک از آهکهای صخره ساز سازند لار بوده است و نقاط پست تری را به وجود آورده اند . رسوبات کرتاسه مشتمل بر سنگ آهک ، گدازه و شیل هر دو ناحیه شباهت زیادی با هم دارند . ولی در ناحیه سلطانیه بطرف جنوب غرب یعنی ارتفاعات جنوب غرب قیدار ضخامت آهکها بیشتر بوده و ضمنا دگرگونی خفیفی در آنها مشاهده می شود که یاد آور آهکهای کرتاسه ناحیه همدان می باشد . کنگلو مرا ها و ماسه سنگهای سازند فجن با سن ائوسن زیرین با مرز نا پیوستگی روی آهکهای کرتاسه ناحیه سلطانیه قرار گرفته اند و ضخامت آنها به طرف قیدار شدیدا کاهش می یابد (از 500 متر به کمتر از 20 متر ) آهکهای نو مولیت دار سازند زیارت نیز وضعیت مشابهی دارد یعنی ضخامت آن از 150 متر در ناحیه سلطانیه به کمتر از 20 متر در ناحیه قیدار می رسد . در ناحیه جنوب غرب آبگرم یعنی پیرامون شهر آوج که ادامه زون قیدار محسوب می شود مقدار اندکی از آهکهای نومولیت دار در زیر سازند کرج رخنمون شده است. از آنجایی که مرز زیرین سازند ریارت در منطقه رخنمون نداردنمیتوان در باره گسترش سازند فجن اظهار نظر نمود .
سازند کرج بیشترین بخش رخنمون های سطحی منطقه قیدار را به خود اختصاص داده است و ضخامت آن از 4000 متر تجاوز می کند .مرز زیرین با سازند زیارت در هر دو ناحیه یکسان است . گسترش توفها و گدازه های سازند کرج در منطقه آوج کمتر از ناحیه سلطانیه- قیدار است . دوره اولیگوسن هر دو ناحیه با تزریق توده های نفوذی کوچک به درون سازند کرج مشخص می شود . در اواخر اولیگوسن و میوسن زیرین مجددا کل این دو ناحیه به زیر آب رفته و آهکهای ریفی سازند قم روی سنگهای قدیمی تر رسوب کرده اند . گسترش رخساره های ریفی در ناحیه آبگرم - سلطانیه مؤید این نکته است که برای تشکیل ریف ها شرایط مساعدی در کل ناحیه حکمفرما بوده است. شاید عملکرد گسل های محلی موجب فرو نشست بیشتر در ناحیه آوج-آبگرم شده که نهایتا بصورت شیل های بیتومین دار رسوب کرده اند .
مقدار کمی از کنگلومرای قرمز در زیر سازند قم در ناحیه قیدار وجود دارند که می توان آنها را معادل سازند قرمز زیرین تلقی نمود .سازند قرمز روئی با ضخامت زیاد در ناحیه قیدار گسترش دارد. مرز زیرین آن با سازند قم هماهنگ است . وضعیتی کاملا مشابهی در ناحیه آوج مشاهده می شود . حثی افق های کنگلومرائی بخش بالائی سازند قرمز روئی ناحیه قیدار در ناحیه آوج از رخنمون بسیار خوبی بر خور دار بوده و بنا م عضو کنگلومرای بی آب موسوم است ( شکل 2). لیتو لوژی این سازند عمدتا متشکل از ماسه سنگ ،مارن های الوان و رخساره های تبخیری است که بصورت گنبد های نمکی و عدسی های تبخیری رخنمون یافته و مورد بهره برداری قرار گرفته اند . رسوبات جوان پلیو - کواترنر در هر دو ناحیه با یک دگر شیبی آشکار روی سنگهای قدیمی تر قرار دارند .
مقایسه منطقه آبگرم - آوج با منطقه قزوین-آبیک
قدیمی ترین سنگهای رخنمون یافته در ناحیه آبگرم و آبیک متعلق به سازند دولومیتی سلطانیه است، در صورتیکه سنگهای قبل از پرمین در منطقه قزوین رخنمون ندارد. سازند سلطانیه در منطقه آبگرم کم ضخامت تر از منطقه سلطانیه بوده و فاقد بخش شیلی زیرین (شیل چپقلو) است.وجود بین لایه های بازالتی در سازند های باروت ،زاگون ، دورود و روته در منطقه آبیک-قزوین نمایانگر فعالیت فرایند های ولکانیکی در کامبرین آغازی و پالئوزوییک پایانی این بخش است. نبود چینه شناسی متعلق به پالئوزوییک (سیلورین-دونین و کربونیفر زیرین) درهر دو ناحیه دیده میشود (آنلز و همکاران، 1975). سازند شمشک در منطقه قزوین-آبیک دارای ذخایر مهم زغال سنگ است ولی منطقه آبگرم -آوج به علت داشتن رخساره دریایی فاقد لایه های زغال سنگ است. یکی از ویژگیهای رسوبات مزوزوییک منطقه قزوین-آبیک رخساره ریفی در سازند لار (ژوراسیک) است. فرایند های ولکانیکی ائوسن-الیگوسن موجب برجای گذاشتن سنگهای اذرآواری ضخیمی در هر دو منطقه شده است. ضخامت توف-ولکانیکهای ائوسن به سوی شرق افزایش نشان میدهد (شکل 2). رسوبات نئوژن مناطق آبیک، قزوین و قیدار با رخساره آواری مشخص میشود ولی وجود ذخایر مهم هالیت و ژیپس در رسوبات نئوژن منطقه آوج-آبگرم نمایانگر شرایط تبخیری در مقیاس وسیع در این ناحیه است.
نتیجه گیری
1- پی دگرگونه، رسوبات پرکامبرین، گرانیت و بخش شیلی سازند سلطانیه در ناحیه آبگرم رخنمون ندارند.
2- وجود بین لایه های بازالتی در سازند های باروت ،زاگون و دورود در منطقه آبیک-قزوین نمایانگر فعالیت فرایند های ولکانیکی در کامبرین آغازی و پالئوزوییک پایانی این بخش است.
3- کربونیفر ناحیه آبگرم (سا زند سینک ) شباهت زیا دی با البرز مرکزی دارد (سازند مبا رک ) . در حا لیکه در ناحیه سلطانیه رسوبا ت کربو نیفر وجود ندارند .
4- سازند الیکا ( تریاس ) ناحیه آبگرم بسیار شبیه به البرز مرکزی است، در حا لیکه در زون سلطا نیه تریا س با نبود چینه شنا سی مشخص می شود .
5- افق های بوکسیتی پرمین در ناحیه آبگرم شبیه البرز می باشد . در حالیکه از ناحیه سلطانیه این افق ها گزارش نشده اند .
6- سازند شمشک در منطقه آبگرم -آوج فاقد لایه های زغال سنگ است.
7- رخساره سازند لار در بخش های شمالی نسبت به منطقه آبگرم متفاوت است.
8- سازند کرج ناحیه سلطانیه - قیدار از ضخامت و تنوع لیتو لوژی بیشتری نسبت به نا حیه آوج بر خور دار است .
9- رخساره آهک شیلی بیتو مینه سازند قم ناحیه قیدار در منطقه آبگرم - آوج و حتی سلطانیه گسترش نداشته و می تواند یک رخساره متاثراز عملکرد محلی گسل ها باشد. ناحیه آبگرم - آوج به خاطر تشکیل رخساره های سا زند قم و گسترش وسیع سازند قرمز فوقانی شباهت بیشتری با ایران مرکزی دارد ولی شباهتی با البرز مرکزی نشان نمی دهد .
10-پژوهش های آتی می تواند در خصوص نحوه گسترش ، جهت حمل و نقل و منشاء بوکسیت های پرمین نا حیه آبگرم ، ویژگیهای ژئو-شیمی مواد آلی شیل های بیتو مینه سازند قم ، گسترش و بلوغ حرارتی آن (به عنوان سنگ منشاء ) ، رخساره های ریفی سازند قم (به عنوان سنگ مخزن و آهکهای صنعتی با خلوص بالا) مسایل زیادی را پاسخ دهد .
11- رسوبات نئوژن منطقه آبگرم دارای رخساره های تبخیری به مراتب بیشتری نسبت به بخش های شمالی است. رسوبات تبخیری سازند قرمز روئی بخاطر تا ثیر چین خوردگی به شکل گنبد ها و عدسی های در برخی نقاط تمرکز یافته اند . نقاط مزبور برای اکتشاف و بهره برداری از تبخیری ها مناسبند .