رخساره ها و محیطهای رسوبی سازند شتری (تریاس میانی) در منطقه طبس، شرق ایران مرکزی

دسته سنگ شناسی رسوبی
گروه سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
مکان برگزاری بیست و یکمین گردهمائی علوم زمین
نویسنده قماشی، مصطفی لاسمی، یعقوب
تاريخ برگزاری ۲۳ مهر ۱۳۸۴

Abstract:
The Shotori Formation (Middle Triassic), with different thickness and similar lithologic composition (dolomite), crops out in Tabas area. To determine its microfacies and depositional environments, two sections of this formation (Chiruk and Godar-e- Gachal) have been studied.
Four microfacies belts of supratidal (sabkha), intertidal, lagoon and barrier have been recognized in the Shotori Formation. Facies of the Shotori Formation were deposited in an arid carbonate ramp similar to the southern part of the Persian Gulf

چکیده :
سازند شتری (تریاس میانی) با ضخامت های متفاوت و ترکیب سنگ شناسی یکسان (دولومیت) در حوالی طبس رخنمون دارد. جهت بررسی رخساره ها و محیطهای رسوبی سازند مذکور، دو مقطع چینه نگاری یکی در جنوب شرقی طبس (حوالی روستای چیروک) و دیگری در جنوب غربی طبس (در ناحیه گدار گچال) مطالعه شده اند.
در سنگهای دولومیتی این سازند، چهار کمربند رخساره ای شامل : بالای مد (سبخا)، بین جزر ومدی، لاگون و سد تشخیص داده شده است. رخساره های سازند شتری در یک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ (مشابه بخش جنوبی خلیج فارس) نهشته شده اند.
مقدمه:
منطقه مورد مطالعه از نظر جغرافیایی در شرق ایران مرکزی قرار دارد، لیکن بر اساس تقسیمات زمین ساختی ایران (Alavi, 1997) جزء بلوک طبس محسوب می شود. در این مطالعه سازند شتری (تریاس میانی) در نواحی چیروک و گدار گچال مورد بررسی قرار گرفته است. ضخامت سازند مذکور در ناحیه چیروک 162 متر و در ناحیه گدار گچال 52 متر تعیین شده است. در نواحی یاد شده، سازند شتری به صورت همشیب و بدون ناپیوستگی بر روی سازند سرخ شیل واقع شده است. اگر چه گانسر (Gansser, 1955)، اشتوکلین و همکاران (Stocklin et al., 1965)، روتنر و همکاران (Ruttner et al., 1968)، برونیمن و همکاران                   (Bronnimann et al. 1974) و آقانباتی (Aghanabati, 1990)، سازند شتری را از نقطه نظر           چینه نگاری مطالعه کرده اند اما  میکروفاسیس ها و محیطهای رسوبی آن مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از این مطالعه، تشخیص رخساره ها و محیطهای رسوبی سازند شتری در شمال بلوک طبس است.
 
میکروفاسیس ها:
پس از جمع آوری منابع، اطلاعات و گزارشات، برشهای چینه نگاری چیروک و گدار گچال انتخاب و نمونه برداری صورت پذیرفت. نمونه برداری عمود بر لایه بندی و از پایین به بالا انجام شد (در نواحی با لیتولوژی یکنواخت، نمونه برداری به فاصله یکسان و در صورت نیاز، با تغییر در لیتولوژی، فاصله نمونه برداری کمتر شد).
نامگذاری سنگها بر اساس طبقه بندی دانهام (Dunham, 1962) انجام شده است. تغییرات جانبی و عمودی رخساره ها و تشخیص محیطهای رسوبی با تلفیقی از روشهای لاسمی و کاروزی(Carozzi, 1981 Lasemi & )،فلوگل (Flugel, 1982) و کاروزی (Carozzi, 1989) انجام گرفته است. بررسی مقاطع نازک و مشاهدات صحرایی سازند شتری موجب شناسایی چهار کمربند رخساره ای شده است.
درکمربند بالای مد (Supratidal)، میکروفاسیس A (دولومدستون لامینه دار با ترکهای گلی و فابریک فنسترال) تشخیص داده شده است. لامینیشن های نازک تا ضخیم (غالبا" ضخیم)، ترکهای گلی، فابریکهای فنسترال و اشکال کاذب ژیپس و انیدریت در این میکروفاسیس شناخته شده است.
کمربند بین جزر ومدی (Intertidal) B، شامل دو میکروفاسیس B1 و B2 است. میکروفاسیس B1 (وکستون انکوئید/پلوئیدال/پلوئیدال و اینتراکلاست دار همراه با فابریک فنسترال) دارای اشباحی از انکوئید است و اشباحی از اینتراکلاست و پلوئید نیز از اجزاء فرعی آن به شمار می روند. از مشخصات این میکروفاسیس، وجود فابریک فنسترال در آن است. در برخی از نمونه ها لامینیشن های نازک نیز مشاهده شده است. میکروفاسیس B2 (باندستون استروماتولیتی) با لامینیشن های مسطح (تناوبی از بقایای جلبکهای سبز ـ آبی و گل آهکی) و اشکال کاذب انیدریت و ژیپس، فابریک فنسترال، اشباحی از قالب رشته های جلبکی و ترکهای گلی همراه است. در برخی از نمونه ها در اثر ترک خوردن لامینه ها، اینتراکلاست و پلت نیز تشکیل شده است.
کمربند لاگون (Lagoon) C، شامل میکروفاسیس C (وکستون تا گرینستون پلوئید/اینتراکلاست دار) است. اشباحی از اینتراکلاست و پلوئید از آلو کم های اصلی این میکروفاسیس هستند. اشباحی از اائید، گاستروپد و پلسی پد نیز در برخی از نمونه هامشاهده گردید.
کمربند سدی (Barrier) D، شامل میکروفاسیس D (گرینستون خارپوست دار) است. اجزاء اسکلتی تشکیل دهنده این میکروفاسیس، قطعات خارپوستان بوده که به دور اکثر آنها سیمانهای حاشیه ای سین تاکسیال تشکیل شده است.
محیط رسوبی :
رخساره ها و تغییرات عمودی آنها نشان می دهد که در زمان تریاس میانی دریایی کم عمق در اطراف طبس وجود داشته است. این دریا، زیر محیطهای پهنه جزر و مدی بالایی (سبخا) و پایینی (بین جزر و مد)، لاگون و سد کربناته را شامل می شده است. وجود لامینه ها، فابریک های فنسترال، ترکهای گلی و قالب کانی های تبخیری نشان دهنده پهنه جزر ومدی شرایط اقلیمی خشک است. رخساره استرو ماتولیت به احتمال زیاد نشان دهنده بخش بالایی محیط بین جزرر ومدی است. وجود پلت، اینتراکلاست، گاستروپد و پلسی پد در کمربند رخساره ای C و قرار گیری آن در بخش زیرین رخساره های پهنه جزر و مدی، نشان دهنده محیط لاگون پشت سدی است. گرین استون کمربند رخساره ای D در بالای پایه امواج نهشته شده ومربوط به سد کربناته است که در پشت آن محیطهای آرامتر لاگون و پهنه های جزر ومدی تشکیل می شده است. با توجه به قانون والتر، تغییرات عمودی رخساره ها و مقایسه رخساره های سازند شتری با محیطهای امروزی و قدیمی (برای نمونه لاسمی، 1379; Lasemi, 1995 ; ;Tucker and Wright, 1990 ;Carozzi, 1989 Scholle et ;al., 1983 Wilson, 1975 Purser, 1973; Heckel, 1972; ; Irwin, 1965) می توان گفت که محیط رسوبی این سازند در شرایط اقلیمی خشک قرار داشته و مشابه خلیج فارس امروزی بوده است. رخساره های سازند شتری نشان می دهند که در زمان نهشته شدن آنها پلاتفرم کربناته نوع رمپ، وابسته به یک حوضه کافت درون قاره ای عقیم ( لاسمی 1377و1379)، وجودداشته است.
 
 نتیجه گیری :
از مطالعه دقیق مقاطع نازک میکروسکوپی و مشاهدات صحرایی دولومیتهای سازند شتری، چهار کمربند رخساره ای و پنج میکروفاسیس تشخیص داده شد. مدل رسوبی این دولومیتها در منطقه طبس نشان داده است که سنگهای مذکور در یک رمپ کربناته تشکیل شده اند و محیط رسوبی آنها مشابه سواحل جنوبی خلیج فارس امروزی بوده است.رخساره های بخش عمیق تر دریا در برشهای چینه نگاری اطراف طبس شناسایی نشده است.

کلید واژه ها: یزد