رسوبات رودخانه ای - پیش رونده در قاعده سیلورین آغازین ایران مرکزی و معرفی سازند جدید شبجره
دسته | رسوب شناسی و زمین شناسی دریایی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | اولین همایش سالانه انجمن زمین شناسی ایران |
نویسنده | میرعلیرضاحامدی |
تاريخ برگزاری | ۰۴ شهریور ۱۳۷۶ |
سیستم سیلورین، شبیه اردویسین، تنها در چند قسمت از ایران گسترش دارد. چینه هایی که توسط روتنر و همکاران 1968 در ناحیه طبس تحت عنوان سازند نیور معرفی شده،در برش تیپ در یک زون گسله 466متر ضخامت دارد. این سازند در برش رجوع در دهانه کلوت با فاسیس غنی از کورال 628 متر ضخامت دارد که گذر آن را به سازند زیرین شیرگشت تدریجی معرفی کرده اند (روتنر و همکاران 1968).
چینه های با بیش از 1000 متر ضخامت را در ناحیه کرمان که روی رسوبات اردویسین قرار دارند هوکریده و همکاران (1962) به سیلورین- کربونیفر نسبت داده اند.
مطالعات اخیر نویسنده نشان می دهد رسوبات سیلورین در ناحیه طبس- کرمان به سادگی آنچه که قبلاٌ برای توسعه این سیستم معرفی شده نیست.
برش تیپ سازند نیور در زون گسله و برش رجوع آن در دهانه کلوت توسط گسل دهانه کلوت سبب قطع و مخلوط شدن بخش پایینی این سازند با واحدهای قدیمی تر سازند درانجال (کامبرین پایانی) و سازند شیرگشت (اردویسین آغازین) گردیده(حامدی 1369 و حامدی- رایت 1992). این تکتونیک شدید سازند نیور را در ناحیه طبس غیر کامل کرده، بنابراین نمی تواند بصورت برش تیپ و رجوع معرف فاسیس های سنگی و محیط رسوبگذاری سیستم سیلورین در ایران باشد.
آنچه در کرمان به سیلورین- کربونیفر (هوکریده و همکاران 1962) نسبت داده شده را رسوبات اردویسین- سیلورین با محیط های رسوبی دریایی- غیر دریایی تشکیل می دهد.
غیر کامل بودن رسوبات سیلورین در مقاطع تیپ و رجوع و متفاوت بودن محیط رسوبگذاری و تا حدودی سن آن با رسوبات بسیار ضخیم سیلورین ناحیه کرمان سبب معرفی سازند جدید شبجره گردید.این سازند با بیش از 1000 متر ضخامت حقیقی عمدتاٌ از رسوبات تخریبی تشکیل گردیده. فاسیس های عمده این سازند مبین عدم گسترش محیط دریایی عمیق در این بخش از ایران است.
حضور افق های متعدد کالیچی در بخش آغازین این سازند و قرارگیری آن بر روی افق های کامبرین اردویسین نشانه ای از آب و هوای گرم و خشک و پیش روی دریای سیلورین در ایران است. تغییر ضخامت، فاسیس و تکرار محیطهای عمده رسوبی، غیر دریایی barrier island، دریای کم عمق، intertidal supratidal کربناته و تخریبی نشانه ای از فعالیت تکتونیکی و تغییرات سطح آب دریا است.
توالی چینه های سیلورین در ایران تحت عنوان سازند نیور را از کوههای ازبک کوه در شرق ایران مرکزی (روتنرو همکاران1968) معرفی کرده اند. این سازند عمدتاٌ از فاسیس های کربناته غنی از کورال سیلورین و فوناهای براکیوپود تشکیل شده، سازند نیور بین سازندهای پاده ها (دونین) و شیرگشت (اوردویسین آغازین) (حامدی1995) قرار دارد.
چینه های سیلورین را از یک توالی با بیش از 1000متر ضخامت در ناحیه زرند، در 70 کیلومتری شمال کرمان هوکریده و همکاران (1962)، گزارش می کنند. آنها معتقدند این توالی ضخیم کربنات و سیلیسی کلاستیک که روی چینه های اردویسین قرار دارند معرف رسوبات دریایی سیلورین کربونیفر می باشند، بدون هیچگونه توصیف واضحی از مرز آنها.
مطالعات اخیر نویسنده نشان می دهد این توالی را رسوبات ته نشین شده در محیطهای دریایی - غیر دریایی اردویسین- سیلورین تشکیل می دهند.
توالیهای دریایی- غیر دریایی سیلورین در هردو سوی گسل کهبنان حضور دارد و به علت دارا بودن افق غیر دریایی و تا حدودی اختلاف سنی با برش تیپ بصورت یک سازند جدید، سازند شبجره معرفی می شود.
سازند شبجره
برش تیپ سازند شبجره در 6کیلومتری شمالغرب دهکده شبجره در غرب گسل کوهبنان قرار دارد. نام جدید به علت حضور لیتوفاسیس بخش قاعده ای که عمدتاٌ تخریبی با محیط ته نشینی رودخانه ای، عدم حضور آهک های دریایی کم عمق پرفسیل بخش آغازین سازند نیور و خصوصاٌ وجود طبقات قرمز و کنگلومرا پیشنهاد گردید.
سازند شبجره در ناحیه کرمان معرف ضخیم ترین توالیهای غیر دریایی- دریایی سیلورین در ناحیه طبس- کرمان است. در هر دوسوی گسل کوهبنان این سازند، 4 زیر تقسیم عمده را نشان می دهد:
چینه های غیر دریایی در بخش قاعده؛ فاسیسهای پیش رونده دریای کم عمق، طبقات قرمز؛ و فاسیس کربناته کم عمق شونده به سمت بالای واحد پایانی مثل Subtidal تا intertidal- supratidal است.
سازند شبجره در برش تیپ 961 متر ضخامت دارد و شامل:
1- واحد غیردریایی زیرین با 83/29 متر ضخامت شامل سیکل های متعدد Fining upward کانالهای رودخانه ای و دشت سیلابی قرمز تیره است. این واحد در 10کیلومتری شمال برش تیپ 34متر ضخامت دارد، در شرق گسل کوهبنان، در ناحیه خدا آفرین ضخامت آن 78/6 متر و به سمت شمال به 72 متر تغییر می کند.
2- واحد کربنات زیرین با 63/88متر ضخامت شامل تناوبی از ماسه سنگ، شیل با planolites و تداخل های نازکی از مارن ژیپسیفر، دولومیت و آهک است.
3- واحد ماسه سنگ زیرین 3 متر ضخامت دارد و شامل ماسه سنگ کوارتز آرنایت سفیدرنگ با چینه بندی herring - bone می باشد.
4- واحد آهک پایینی دارای 214/22 متر ضخامت و شامل آهک لایه نازک تیره با کورال، براکیپود و تریلوبیت، مارن و ماسه سنگ آهکی bioturbate با سالت پسودومورف است.
5- واحد ماسه سنگ میانی به ضخامت 76/28 متر شامل ماسه سنگ کنگلومرایی در بخش قاعده دولومیت های استروماتولیت دار، ماسه سنگ و ماسه سنگ آهکی است.
6- واحد آهک میانی از 85/44 متر آهک لایه نازک تیره، دولومیت، مارن و ماسه سنگ آهکی با سالت پسودومورف تشکیل شده است.
7- واحد ماسه سنگ بالایی به ضخامت 137/27 متر شامل ماسه سنگ کراس بدینگ دار و تناوب شیل با افق های نازک آهک bioturbate است.
8- واحد آهک بالایی از 107/13 متر تناوب شیل و آهک گلی، آهک لایه نازک تیره، شیل ژیپسیفر، ماسه سنگ آهکی تشکیل شده. دولومیت بخش قاعده ای این واحد دارای کمتر از 1متر کنگلومرای پلی میکتیک با حمایت خمیره است.
9- واحد شیل و ماسه سنگ بالایی شامل 30/37 متر ماسه سنگ کراس بدینگ دار، تناوب ماسه سنگ و شیل با چند تداخل دولومیت است.
10- واحد طببقه قرمز بالایی به ضخامت 32/13 متر شامل سیکلهای متعدد ماسه سنگ که به سمت بالا دانه ریز شده به شیل ختم می شود
(Fining and thining upwards) (غیر دریایی). این واحد احتمالاٌ معرف رسوبات دشت سیلابی تا supratidal است.
11- واحد شیل بالایی از 63/62 متر، تناوب شیل سبز رنگ و ماسه سنگ با چندین تداخل نازک ماسه سنگ آهکی تشکیل شده است.
12- واحد دولومیت بالایی با 64متر ضخامت شامل دولومیت های زرد و خاکستری با لایه بندی خوب است.
چندین افق کنگلومری پلی میکتیک در این سازند مبین نوسانات سطح دریا است. واحد قرمز بالایی چندین سیکل ریزدانگی به سمت بالا است. شروع کنگلومرا (تنها در پایین ترین سیکل) یا ماسه سنگ قرمز تیره که به سمت بالا به ماسه سنگ دانه ریز و سیلتستون گذر می کند مبین شرایط پس روی و ته نشست غیر دریایی است.
گذر سازند
گذر سازند شبجره به سازند زیرین کتکوئیه (اردویسین آغازین) و دولومیت هتکن (کامبرین پایانی) دگر شیب فرسایشی است. گذر به سازند روئی پادها (دونین) به نظر تدریجی است.
فسیل
فسیلهای گوناگون که از افق های مختلف و متعدد برداشت شده در دست مطالعه است. کنودونت های زیر از بخش بالایی سازند شبجره (تعیین سن توسط دکتر حمدی) بیانگر سن سیلورین پایانی- دونین آغازین است.
Synprionidina cf. Siluriea walliser, Neoprioniodis? sp., Spathognothodus cf. hassiplock et al Trichonodella cf. Symmetrica (Branson &Mehl Lonchodiana walliseri Ziegler, Ozarkodina sp. cf Roundya sp., Ligonodina siluriea Branson Mehl,Trichonodella inconstans walliseri
این فسیلها از بخشهای آغازین برش تیپ توسط دکتر گلشنی تعیین سن شده و سن Wenlockian را نشان می دهند فونا شامل کورال های tabulate:
Favosites cf. Gothlandicus Lamarck, Heliolites sp
tetracoral Arachnophyllun sp
گاستروپود:
Platyceras sp., Bembexia sp., Euomphaopterus sp.,? Tremanotus sp.,
پلسی پود
Pteronitella? sp
نوتلید:
Orthoceras sp
براکیپود:
Coelospira sp., Sulopina cf. brandi Cocks Anastorphia cf. deflexa (J.de.C Sowerby Schizophoria sp., Dicoelosia sp Platystrophia.Xerexprifer iranicus Cocks Rhynchotreta sp
و استروماتولیت های غیر شاخه ای است.
سازند شبجره در دو سوی گسل کوهبنان لیتوفاسیس و ضخامت متفاوت را نشان می دهد.
1- حداکثر ضخامت سازند شبجره در غرب گسل کوهبنان 1068 متر است، در حالیکه در شرق این گسل ضخامت آن 609/2 متر می باشد.
2- بخش غیر دریایی قاعده این سازند در غرب گسل کوهبنان 83 متر و در شرق گسل 72 متر و حداکثر به 103 متر می رسد.
3- واحد طبقه قرمز بالایی (غیر دریایی) سازند شبجره در غرب گسل 33 متر و در شرق 10 متر است.
4- توالیهای دریایی روی طبقه قرمز بالایی در غرب گسل کوهبنان ضخیم تر از شرق گسل است.
نتیجه:
از آنالیزرخساره ها، تفاوتهای فوق و نتایج جریانهای قدیمی می توان نتیجه گرفت که:
بطور کلی استروماتولیت، ترک های گلی و فراوانی دولومیت و رسوبات تخریبی ممکن است بیانگر عدم توسعه فاسیس عمیق دریایی در این نواحی باشد.
- قبل از پیشروی دریای Wenlokian شیب کلی از شمال به سمت جنوب بوده.
- رسوبات غیر دریایی به سمت جنوب نازک تر و گوه شده و توالی ضخیم تر در غرب گسل ته نشین شده. در این زمان، گسل کوهبنان ممکن است دوباره فعال شده هورست کرمان- بهاباد اوردویسین در غرب گسل کوهبنان (بطور نسبی) فرونشسته.
- حضور واحدهای کنگلومرای پلی میکتیک و فاسیس های retrogtadation و progradational (یا پیش رونده- پس رونده) در غرب گسل ممکن است بیانگر تلفیقی از حرکات قائم و نوسانات سطح دریا در گرابن تازه شکل گرفته باشد.
- پایین بودن سطح دریا یا ورود رسوب زیاد در بخشهای بالای سازند شبجره سبب تشکیل توالیهای ضخیم طبقه قرمز بالایی در غرب گسل گردیده، احتمالاٌ توسط حرکات بطور نسبی قائم شدیدتر در غرب گسل.
- واحد طبقه قرمز بالایی در شرق گسل کوهبنان دارای گذر تند با فاسیس دریایی رویی است. در غرب گسل کوهبنان این گذر به واحد دریایی کم عمق رویی تدریجی است. این امر ممکن است بیانگر یک فرونشینی سریع پس از یک وقفه فرسایش کوتاه در شرق گسل کوهبنان باشد.
چینه های با بیش از 1000 متر ضخامت را در ناحیه کرمان که روی رسوبات اردویسین قرار دارند هوکریده و همکاران (1962) به سیلورین- کربونیفر نسبت داده اند.
مطالعات اخیر نویسنده نشان می دهد رسوبات سیلورین در ناحیه طبس- کرمان به سادگی آنچه که قبلاٌ برای توسعه این سیستم معرفی شده نیست.
برش تیپ سازند نیور در زون گسله و برش رجوع آن در دهانه کلوت توسط گسل دهانه کلوت سبب قطع و مخلوط شدن بخش پایینی این سازند با واحدهای قدیمی تر سازند درانجال (کامبرین پایانی) و سازند شیرگشت (اردویسین آغازین) گردیده(حامدی 1369 و حامدی- رایت 1992). این تکتونیک شدید سازند نیور را در ناحیه طبس غیر کامل کرده، بنابراین نمی تواند بصورت برش تیپ و رجوع معرف فاسیس های سنگی و محیط رسوبگذاری سیستم سیلورین در ایران باشد.
آنچه در کرمان به سیلورین- کربونیفر (هوکریده و همکاران 1962) نسبت داده شده را رسوبات اردویسین- سیلورین با محیط های رسوبی دریایی- غیر دریایی تشکیل می دهد.
غیر کامل بودن رسوبات سیلورین در مقاطع تیپ و رجوع و متفاوت بودن محیط رسوبگذاری و تا حدودی سن آن با رسوبات بسیار ضخیم سیلورین ناحیه کرمان سبب معرفی سازند جدید شبجره گردید.این سازند با بیش از 1000 متر ضخامت حقیقی عمدتاٌ از رسوبات تخریبی تشکیل گردیده. فاسیس های عمده این سازند مبین عدم گسترش محیط دریایی عمیق در این بخش از ایران است.
حضور افق های متعدد کالیچی در بخش آغازین این سازند و قرارگیری آن بر روی افق های کامبرین اردویسین نشانه ای از آب و هوای گرم و خشک و پیش روی دریای سیلورین در ایران است. تغییر ضخامت، فاسیس و تکرار محیطهای عمده رسوبی، غیر دریایی barrier island، دریای کم عمق، intertidal supratidal کربناته و تخریبی نشانه ای از فعالیت تکتونیکی و تغییرات سطح آب دریا است.
توالی چینه های سیلورین در ایران تحت عنوان سازند نیور را از کوههای ازبک کوه در شرق ایران مرکزی (روتنرو همکاران1968) معرفی کرده اند. این سازند عمدتاٌ از فاسیس های کربناته غنی از کورال سیلورین و فوناهای براکیوپود تشکیل شده، سازند نیور بین سازندهای پاده ها (دونین) و شیرگشت (اوردویسین آغازین) (حامدی1995) قرار دارد.
چینه های سیلورین را از یک توالی با بیش از 1000متر ضخامت در ناحیه زرند، در 70 کیلومتری شمال کرمان هوکریده و همکاران (1962)، گزارش می کنند. آنها معتقدند این توالی ضخیم کربنات و سیلیسی کلاستیک که روی چینه های اردویسین قرار دارند معرف رسوبات دریایی سیلورین کربونیفر می باشند، بدون هیچگونه توصیف واضحی از مرز آنها.
مطالعات اخیر نویسنده نشان می دهد این توالی را رسوبات ته نشین شده در محیطهای دریایی - غیر دریایی اردویسین- سیلورین تشکیل می دهند.
توالیهای دریایی- غیر دریایی سیلورین در هردو سوی گسل کهبنان حضور دارد و به علت دارا بودن افق غیر دریایی و تا حدودی اختلاف سنی با برش تیپ بصورت یک سازند جدید، سازند شبجره معرفی می شود.
سازند شبجره
برش تیپ سازند شبجره در 6کیلومتری شمالغرب دهکده شبجره در غرب گسل کوهبنان قرار دارد. نام جدید به علت حضور لیتوفاسیس بخش قاعده ای که عمدتاٌ تخریبی با محیط ته نشینی رودخانه ای، عدم حضور آهک های دریایی کم عمق پرفسیل بخش آغازین سازند نیور و خصوصاٌ وجود طبقات قرمز و کنگلومرا پیشنهاد گردید.
سازند شبجره در ناحیه کرمان معرف ضخیم ترین توالیهای غیر دریایی- دریایی سیلورین در ناحیه طبس- کرمان است. در هر دوسوی گسل کوهبنان این سازند، 4 زیر تقسیم عمده را نشان می دهد:
چینه های غیر دریایی در بخش قاعده؛ فاسیسهای پیش رونده دریای کم عمق، طبقات قرمز؛ و فاسیس کربناته کم عمق شونده به سمت بالای واحد پایانی مثل Subtidal تا intertidal- supratidal است.
سازند شبجره در برش تیپ 961 متر ضخامت دارد و شامل:
1- واحد غیردریایی زیرین با 83/29 متر ضخامت شامل سیکل های متعدد Fining upward کانالهای رودخانه ای و دشت سیلابی قرمز تیره است. این واحد در 10کیلومتری شمال برش تیپ 34متر ضخامت دارد، در شرق گسل کوهبنان، در ناحیه خدا آفرین ضخامت آن 78/6 متر و به سمت شمال به 72 متر تغییر می کند.
2- واحد کربنات زیرین با 63/88متر ضخامت شامل تناوبی از ماسه سنگ، شیل با planolites و تداخل های نازکی از مارن ژیپسیفر، دولومیت و آهک است.
3- واحد ماسه سنگ زیرین 3 متر ضخامت دارد و شامل ماسه سنگ کوارتز آرنایت سفیدرنگ با چینه بندی herring - bone می باشد.
4- واحد آهک پایینی دارای 214/22 متر ضخامت و شامل آهک لایه نازک تیره با کورال، براکیپود و تریلوبیت، مارن و ماسه سنگ آهکی bioturbate با سالت پسودومورف است.
5- واحد ماسه سنگ میانی به ضخامت 76/28 متر شامل ماسه سنگ کنگلومرایی در بخش قاعده دولومیت های استروماتولیت دار، ماسه سنگ و ماسه سنگ آهکی است.
6- واحد آهک میانی از 85/44 متر آهک لایه نازک تیره، دولومیت، مارن و ماسه سنگ آهکی با سالت پسودومورف تشکیل شده است.
7- واحد ماسه سنگ بالایی به ضخامت 137/27 متر شامل ماسه سنگ کراس بدینگ دار و تناوب شیل با افق های نازک آهک bioturbate است.
8- واحد آهک بالایی از 107/13 متر تناوب شیل و آهک گلی، آهک لایه نازک تیره، شیل ژیپسیفر، ماسه سنگ آهکی تشکیل شده. دولومیت بخش قاعده ای این واحد دارای کمتر از 1متر کنگلومرای پلی میکتیک با حمایت خمیره است.
9- واحد شیل و ماسه سنگ بالایی شامل 30/37 متر ماسه سنگ کراس بدینگ دار، تناوب ماسه سنگ و شیل با چند تداخل دولومیت است.
10- واحد طببقه قرمز بالایی به ضخامت 32/13 متر شامل سیکلهای متعدد ماسه سنگ که به سمت بالا دانه ریز شده به شیل ختم می شود
(Fining and thining upwards) (غیر دریایی). این واحد احتمالاٌ معرف رسوبات دشت سیلابی تا supratidal است.
11- واحد شیل بالایی از 63/62 متر، تناوب شیل سبز رنگ و ماسه سنگ با چندین تداخل نازک ماسه سنگ آهکی تشکیل شده است.
12- واحد دولومیت بالایی با 64متر ضخامت شامل دولومیت های زرد و خاکستری با لایه بندی خوب است.
چندین افق کنگلومری پلی میکتیک در این سازند مبین نوسانات سطح دریا است. واحد قرمز بالایی چندین سیکل ریزدانگی به سمت بالا است. شروع کنگلومرا (تنها در پایین ترین سیکل) یا ماسه سنگ قرمز تیره که به سمت بالا به ماسه سنگ دانه ریز و سیلتستون گذر می کند مبین شرایط پس روی و ته نشست غیر دریایی است.
گذر سازند
گذر سازند شبجره به سازند زیرین کتکوئیه (اردویسین آغازین) و دولومیت هتکن (کامبرین پایانی) دگر شیب فرسایشی است. گذر به سازند روئی پادها (دونین) به نظر تدریجی است.
فسیل
فسیلهای گوناگون که از افق های مختلف و متعدد برداشت شده در دست مطالعه است. کنودونت های زیر از بخش بالایی سازند شبجره (تعیین سن توسط دکتر حمدی) بیانگر سن سیلورین پایانی- دونین آغازین است.
Synprionidina cf. Siluriea walliser, Neoprioniodis? sp., Spathognothodus cf. hassiplock et al Trichonodella cf. Symmetrica (Branson &Mehl Lonchodiana walliseri Ziegler, Ozarkodina sp. cf Roundya sp., Ligonodina siluriea Branson Mehl,Trichonodella inconstans walliseri
این فسیلها از بخشهای آغازین برش تیپ توسط دکتر گلشنی تعیین سن شده و سن Wenlockian را نشان می دهند فونا شامل کورال های tabulate:
Favosites cf. Gothlandicus Lamarck, Heliolites sp
tetracoral Arachnophyllun sp
گاستروپود:
Platyceras sp., Bembexia sp., Euomphaopterus sp.,? Tremanotus sp.,
پلسی پود
Pteronitella? sp
نوتلید:
Orthoceras sp
براکیپود:
Coelospira sp., Sulopina cf. brandi Cocks Anastorphia cf. deflexa (J.de.C Sowerby Schizophoria sp., Dicoelosia sp Platystrophia.Xerexprifer iranicus Cocks Rhynchotreta sp
و استروماتولیت های غیر شاخه ای است.
سازند شبجره در دو سوی گسل کوهبنان لیتوفاسیس و ضخامت متفاوت را نشان می دهد.
1- حداکثر ضخامت سازند شبجره در غرب گسل کوهبنان 1068 متر است، در حالیکه در شرق این گسل ضخامت آن 609/2 متر می باشد.
2- بخش غیر دریایی قاعده این سازند در غرب گسل کوهبنان 83 متر و در شرق گسل 72 متر و حداکثر به 103 متر می رسد.
3- واحد طبقه قرمز بالایی (غیر دریایی) سازند شبجره در غرب گسل 33 متر و در شرق 10 متر است.
4- توالیهای دریایی روی طبقه قرمز بالایی در غرب گسل کوهبنان ضخیم تر از شرق گسل است.
نتیجه:
از آنالیزرخساره ها، تفاوتهای فوق و نتایج جریانهای قدیمی می توان نتیجه گرفت که:
بطور کلی استروماتولیت، ترک های گلی و فراوانی دولومیت و رسوبات تخریبی ممکن است بیانگر عدم توسعه فاسیس عمیق دریایی در این نواحی باشد.
- قبل از پیشروی دریای Wenlokian شیب کلی از شمال به سمت جنوب بوده.
- رسوبات غیر دریایی به سمت جنوب نازک تر و گوه شده و توالی ضخیم تر در غرب گسل ته نشین شده. در این زمان، گسل کوهبنان ممکن است دوباره فعال شده هورست کرمان- بهاباد اوردویسین در غرب گسل کوهبنان (بطور نسبی) فرونشسته.
- حضور واحدهای کنگلومرای پلی میکتیک و فاسیس های retrogtadation و progradational (یا پیش رونده- پس رونده) در غرب گسل ممکن است بیانگر تلفیقی از حرکات قائم و نوسانات سطح دریا در گرابن تازه شکل گرفته باشد.
- پایین بودن سطح دریا یا ورود رسوب زیاد در بخشهای بالای سازند شبجره سبب تشکیل توالیهای ضخیم طبقه قرمز بالایی در غرب گسل گردیده، احتمالاٌ توسط حرکات بطور نسبی قائم شدیدتر در غرب گسل.
- واحد طبقه قرمز بالایی در شرق گسل کوهبنان دارای گذر تند با فاسیس دریایی رویی است. در غرب گسل کوهبنان این گذر به واحد دریایی کم عمق رویی تدریجی است. این امر ممکن است بیانگر یک فرونشینی سریع پس از یک وقفه فرسایش کوتاه در شرق گسل کوهبنان باشد.