پالئواکولوژی فرامینیفرهای بنتیک کرتاسه فوقانی در منطقه باداموئیه (غرب کرمان)
دسته | چینه شناسی و فسیل شناسی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | بیست و چهارمین گردهمایی علوم زمین |
نویسنده | ماهانیپور، اعظم- دکتر وزیری، محمدرضا- دکتر داستانپور، محمد- صالحیپور، بابک |
تاريخ برگزاری | ۰۹ اسفند ۱۳۸۴ |
چکیده:
۱>رخسارههاى کرتاسه فوقانى (سنومانین زیرینـ سانتونین) در کوه باداموئیه (غرب کرمان) از بیرونزدگى خوبى برخوردار هستند. این نهشتهها حاوى ماکرو و میکروفسیلهاى فراوانى مىباشند. از این میان فرامینیفرهاى بنتیک تنوع و فراوانى قابل توجهى را نشان مىدهند. این فرامینیفرها شاخصهاى خوبى در مطالعات پالئواکولوژیکى هستند. مورفولوژى و نحوه پیچش، جنس دیواره، حضور یا عدم حضور جلبکهاى همزیست و نحوه زیست و قرار گیرى در کف حوضه رسوبى تا حد زیادى مىتواند گویاى مسائل پالئواکولوژیکى حاکم بر محیط باشد. مطالعات انجام شده نشاندهنده محیطى کمعمق، فوتیک، گرم و الیگوتروفیک در زمان نهشته شدن رسوبات سنومانین زیرین- سانتونین در منطقه مورد بررسى است.
The paleoecological Studies of Benthic Foraminifera of Upper Cretaceous Sediments of Badamoyeh mountain ( West of <?xml:namespace prefix = st۱ ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:smarttags" />Kerman۱:place>۱:City>)
Mahanipour, A., Vaziri, M.R., Dastanpour, M., Salehipour, B.,
Abstract۲>
The Upper Cretaceous succession (Lower Cenomanian- Santonian) in Badamoyeh mountain (West of Kerman) contain a rich macro and micro biota, among which benthic foraminifera show a diverse and abundant assemblage. These microfossils are a prominent representative of paleoecological environments. Whrolment, wall structure, possibility of algal symbionts and also mode of life all reflect the paleoecological conditions. The obtained results conduct us to conclude a shallow, photic, warm and oligotrophic environmet has been prevailed during the interval.
مقدمه
اگرچه نهشتههای کرتاسه بالایی در ناحیه کرمان مورد بررسییهای متعددی قرار گرفتهاند (Huckriedeet.al.,1962;Dimitrijevice et. al.,1973)، اما از دیدگاه پالئواکولوژی توجه کمتری به این رسوبات گردیده است. بدین منظور ضمن مطالعه دقیق نهشتههای کوه باداموئیه، بین اختیارآباد و چشمهگز، یک مقطع به نام باداموئیه در نزدیکی دهکده باداموئیه مورد بررسی قرار گرفته است( شکل 1). نهشتههای این مقطع توالی از رسوبات سنومانین زیرین- سانتونین را به نمایش میگذارند. بررسیهای انجام شده نشان میدهند که این رسوبات حاوی مقادیر قابل توجهی از ماکرو ومیکروفسیلها نیز میباشند. از این میان فرامینیفرهای بنتیک از جایگاه ویژهای برخوردار هستند. وجود فرامینیفرهای کوچک و بزرگ (Large forams) در این رسوبات گویای شرایط خاصی از محیط زیست گذشته میباشند.در این بررسی سعی گردیده است تا موارد زیر مورد مطالعه قرار گیرند:
1- شناسایی فرامینیفرهای موجود در رسوبات.
2- تعیین سن دقیق رسوبات مورد بررسی.
3- بررسی پالئواکولوژی نهشتههای مورد مطالعه.
لیتولوژی مقطع باداموئیه
توالی لایه های مورد بررسی از پایین به بالا به شرح زیر است:
1- 10 متر مارنهای سبز روشن ( که در این مقاله به طور غیر رسمی مارنهای هنوج نامیده شدهاند) و سرشار از ماکروفسیل ( دوکفهای، Exogyra اکینوئید از قبیل Conulus, Hemiaster، اسفنجها، شکمپایان و آمونیتها) و میکروفسیلها ( فرامینیفرها و استراکدها) میباشند.
2- 20 متر دولومیت و سنگ آهک دولومیتی صورتی تا سبز رنگ. این واحد فاقد هرگونه فسیلی میباشد.
3- 126 متر سنگآهک نازک تا ضخیم لایه غنی از فرامینیفرهای بنتیک که ارتفاعات منطقه مورد مطالعه را تشکیل میدهند. در بالای این واحد هیپوریتها و رودیستها به وفور یافت میشوند.
بحث و بررسیهای پالئواکولوژیکی
فرامینیفرهای بنتیک نمایندگان خوبی جهت انعکاس شرایط پالئواکولوژیکی محیط خود میباشند. پراکندگی فرامینیفرهای بنتیک توسط مجموعهای از عوامل مختلف کنترل میشود، هر چند که ممکن است یک فاکتور مهمتر از سایر عوامل باشد ( Murray,2001).
مهمترین عوامل اکولوژیکی غیرحیاتی که در پراکندگی فرامینیفرها موثر میباشند عبارتند از: درجه حرارت، شوری، میزان اکسیژن محلول، میزان مواد آلی، انرژی، توربیدیته، نور، PH، عمق و جنس کف حوضه رسوبی. همچنین مهمترین عوامل حیاتی موثر عبارتند از: میزان مواد غذایی، رقابت بینگونهای و درونگونهای، و تاثیر شکارچیان (Murray,1991). لازم به ذکر است که عوامل نامبرده اغلب در مطالعات اکولوژیکی فرامینیفرها کاربرد دارند ولی پس از مرگ، صدف فرامینیفرها تحت تاثیر حمل و نقل ( امواج وجریانها)، انحلال وعوامل دیگر قرار میگیرند. لذا این مورد در تفسیر حوضه رسوبی میبایستی مورد توجه قرار گیرد تا نتایج صحیحتری حاصل گردد( Murray,1976).
برخی از فرامینیفرهای بنتیک حاوی همزیست درونی (جلبکهای زوگزانتله) میباشند، اگرچه بسیاری نیز فاقد چنین همزیستی بودهاند. فرامینیفرهای بنتیک بزرگ به واسطه دارا بودن همزیست درونی اندازه بزرگتری داشته و از رشد بیشتری نیز برخوردار هستند( Ross,1974). البته میبایستی توجه داشت که اندازه بزرگ تنها شرط مهم برای همزیست بودن با جلبکها نمیباشد( Hallock,1985). فرامینیفرهای حاوی همزیست زیستگاههای فوتیک را در مناطق حارهای و نیمهحارهای اشغال مینمایند. همچنین اکثر گونههای حاوی همزیست جلبکی همراه با ریفهای مرجانی و سایر محیطهای رسوبگذاری کربناته یافت میشوند( Pawlowski et. al.,2001a; Murray,2002).
مطالعات انجام شده نشان میدهند که فرامینیفرهای بزرگ بنتیک ودیگر موجودات دارای همزیست (مثل مرجانهای هرماتیپیک) به طور گستردهای به محیطها و شرایط الیگوتروفیک (فقیر از مواد غذایی) وفق یافته به طوری که محیطهای غنی از مواد غذایی برای اینگونه از موجودات زیانآور میباشد (Hallck,1988a; Hallock &Schlager,1986). با این وجود برخی از فرامینیفرهای حاوی همزیست در محیطهای غنی از مواد غذایی نیز دیده میشوند ( Hallock,1988a; Simkiss,1964).
در منطقه مورد مطالعه، از بین فرامینیفرهای بزرگ بنتیک به سن کرتاسه فوقانی، میتوان به برخی از جنسها مانند Cuneolina, Reticulinella, Dicyclina, Pseudocyclammina, Senalveolina اشاره نمود که به همراه رودیستها و هیپوریتها یافت شدهاند. این فرامینیفرهای حاوی همزیست به همراه سایر فرامینیفرها از قبیل Antalyna, Nezzazatinell, Lenticulina, Spiroplectammina, textularids, Minouxia و غیره یافت میشوند ( شکل 3).
در توالی مورد بررسی، بخصوص در سنگآهکهای قسمتهای فوقانی، میلیولیدها از فراوانی نسبتاً خوبی برخوردار میباشند. میلیولیدها همانند انواع امروزی محدود به آبهای کمعمق ( Haynes,1981) و الیگوتروفیک میباشند. برخی از انواع بزرگ آنها ( مانند جنس Senalveolina ا از گروه آلوئولینها که در مقطع مورد بررسی نیز وجود دارد) همانند سایر فرامینیفرهای بزرگ بنتیک به آبهای کم عمق، صاف و گرم، محدود شدهاند(Haynes,1981). خانواده Alveolinidae با جلبکها به خوبی همزیستی داشته و به صورت سطحزی Epilithic بر روی کفهای دریایی ناپایدار زیست مینمایند( Ross,1974)؛ همچنین وجود این دسته از فسیلها به عنوان محیط فلات قارهای بسته نواحی حارهای ( Dilley,1973) تفسیر شده است.
فرامینیفرهای آگلوتینه (از جمله Dicyclina, Pseudocyclammina در مقطع مورد بررسی) نیز بیانگر شرایط اکولوژیکی خاصی میباشند، اصولاً جنسهای آگلوتینه ( بخصوص انواع بزرگتر و پیچیدهتر) حداکثر تنوع خود را در آبهای صاف، اکسیژنه، و آبهای با عمق متوسط به دست میآورند (Haynes, 1981).
تقسیمبندی فرامینیفرها براساس مورفولوژی، به انواع درونزی، نیمهدرونزی و سطحزی، نیز از مطالب قابل توجه در ارتباط با شرایط پالئواکولوژیکی میباشد. در این رابطه، با توجه به فرامینیفرهای موجود در مقطع مورد بررسی، مدل پالئواکولوژیکی ترسیم گردیده است که در شکل 2 نشان داده شده است. نتایج حاصله نشان میدهند که فرامینیفرهای غالب انواع سطحزی بوده هر چند که انواع نیمه درونزی و درونزی نیز حضور دارند.
نتایج
از مطالعه و بررسی سنگواره های موجود در محل نتایج زیر حاصل شده است:
1- با توجه به فرامینیفرهای موجود سن مقطع مورد بررسی سنومانین زیرین- سانتونین تعیین گردیده است.
2- حضور فرامینیفرهای بزرگ بنتیک بیانگر محیطی فوتیک، لیتورال، گرم و الیگوتروفیک میباشد.
3- تنوع خوب فسیلها شرایط مناسب اکولوژیکی را در منطقه مورد بررسی نشان میدهند.
4- حضور انواع فرامینیفرهای درونزی، نیمهدرونزی و سطحزی در منطقه نشاندهنده محیطی با اکسیژن بالا است.
5- حضور فرامینیفرهای بنتیک وعدم وجود فرامینیفرهای پلانکتونیک بیانگر حوضهای کمعمق میباشد.
References
1- Dilley, F.C.(1973). Cretaceous larger foraminifera, pp.403-419. In Atlas of paleobiogeography ( Hallam, A., Ed. ). Elsevier, Amesterdam.
2- Dimitrijevice, M.D.(1973).Geology of Kerman region . Institute for Geological and mining Exploration and investigation of Nuclear and other mineral raw materials. Reports No.YU/52,334pp.
3- Hallock,p.,(1985).Why are larger foraminifera large? Pleobiology11: 195-291.
4- Hallock,p.,(1988a). The role of nutrient availability in bioerosion: Consequences to carbonate buildups. Paleobiogeography, paleoclimatolology, paleoecology. 63:275-291.
5- Hallock,p. and Schlager,W.,(1986).Nutrient exess and the demise of coral reefs and carbonate platforms. Palaios. 1:389-398.
6- Haynes.J.R.,(1981)Foraminifera;Macmillan publishers LTD,389pp.
7- Huckriede, R., Kursten, M., and Venzlaff, H.(1962). Zur Geologie des Gebieetes Zwischen Kerman and Saghand(Iran). Beih. Geol. Hahrb.,Vol. 51, 1-197.
8- Murray,J.W.,(1976). A methode of determinig proximity of marginal seas to an ocean.Marine Geology,22,pp.103-119.
9- Murray, J. W., (1991). Ecology and paleoecology of Benthic Foraminifera. Longman, Harlow, 397pp.
10- Murray, J. W., (2001). The niche of Benthic Foraminifera, critical thresholds and proxies, Marine Micropaleontology, 41, pp. 1-7.
11- Murray,J.W., & Alve,E.,(2002). Benthic foraminiferaas indicators of environmental change : Marginal, shelf and upper slope environments,Quaternary environmental micropaleontology,pp.59-90.
12- Pawlowski, J. and Holzmann,M., Fahrin, J.F. and Hallock, p.(2001a).Molecular identification of algal endosymbionts in large milolid foraminifera: 1. Chlorophytes. j. Eukaryot Microbiol, 48: 362-367.
13- Ross, C.A.,(1974). Evolutionary and ecological significance of large calcareous foraminiferida(protozoa),Great barrier reef. Proceedingsof the second International coral reef symposium.1:327-333.
14- Simkiss,K., (1964). Phosphates as crystal poisons of calcification. Biol. Rev.Vol. 39,pp. 487-505.