مطالعه سیستماتیک گونه های جنس Rosita به سن کرتاسه بالائی در دامنه های شمالی البرز مرکزی
دسته | چینه شناسی و فسیل شناسی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | بیست و چهارمین گردهمایی علوم زمین |
نویسنده | آنا یاری نژاد مهدی نوروزیحسین پرتو آذر بهروز درویش زاده |
تاريخ برگزاری | ۰۹ اسفند ۱۳۸۴ |
خلاصه
به منظور مطالعه بیواستراتیگرافى مجموعه اى از توالیهاى سنگهاى رسوبى به سن کرتاسه بالائى در نواحى شمالى البرز مرکزى دو برش چینه شناسى گلند رود و زیراب مورد مطالعه قرار گرفت.
قسمت بالائى برش چینه شناسى گلند رود(سانتونین- مائستریشتین) به ضخامت m۵۵۰ با ناپیوستگى همشیب برروى رسوبات سنومانین زیرین ودر مرز بالائى بطور پیوسته در زیر رسوبات پالئوسن قرار گرفته است.
برش چینه شناسى زیرآب به ضخامت m۲۶۰ در این برشها رسوبات کر تاسه برروى پوشش گیاهى ودر بالا با مرز نامشخص در زیررسوبات ترشیارى قرارگرفته است.
در مطاله تعداد ۱۵۰ نمونه برداشت شده در دو برش, تعداد ۳۴ جنس و ۷۰ گونه گونه از فرامنیفرهاى پلانکتویک شناسائى و معرفى شده اند.
در بین آنها گونه هاى متنوع جنس Rosita ROBASZYNSKI, CARON, GONZALEZ & WONDERS,۱۹۸۴ با گسترش سنى از سانتونین تا بالاترین حد مایستریشتین بطور سیستماتیک مطالعه شده اند. حضور گونه هاى متنوع این جنس بوضوح درخت تکاملى آن را در حوضه البرز نشان میدهد.
Sysematic study Species of the Rosita
In Upper Cretaceous in the northern part of central Alborz
Abstract
The feraminiferal- based biostratigraphy of the Upper Cretaceous strata in northern part of <?xml:namespace prefix = st۱ ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:smarttags" />Central Alborz۱:place>, two surface section Galandroud and Zirab section. is studied.
The upper part of Galandroud section (Santonian - Maaestrichtian) with ۵۵۰m thickness consisting of marl uncomformably lied lower Cenomanian & the upper boundary with the Palaeocene strata is continuous.
The Upper Cretaceous (Campanian-Maaestrichtian) deposits at the Zirab section with ۲۶۰m thickness consists of marl, with unknown lower boundry & The upper boundary of these strata with the Tretiary sediments is covered.
In studing ۱۵۰ specimens of planktonic an bentonic foraminifera are identified. Seventy species of foraminifera (distributed to ۳۴ genera ) are treated systematically and illustrated herein.
Of this, Rosita ROBASZYNSKI, CARON, GONZALEZ & WONDERS,۱۹۸۴ dated as Upper Santonian۱:place> to Upper most Maaestrichtian is studied in detail. Clearly, presence of this variation species of the genus indicates its phyllogenetic trend in Alborz۱:PlaceName> Basin۱:PlaceType>۱:place>.
مقدمه
نهشته های کرتاسه فوقانی در دامنه های شمالی البرز در دو برش چینه شناسی گلند رود واقع در ارتفاعات علمده در مسیر رودخانه گلند رود و در برش چینه شناسی زیراب در شمال شهرزیراب در امتداد رودخانه تلار مطالعه شده است . رسوبات کرتاسه فوقانی در این دو ناحیه شامل سری های مارنی یا رخساره پلاژیک دریای عمیق میباشند که حاوی گونه های متنوعی ازخانواده Globotruncanidae این دوره گسترش فراوانی در آن دارد. در این میان گونه های متنوعی جنس Rosita با وجود حضور مشخصی در این حوزه نشان میدهند. حضور پیوسته گونه های متنوع جنس Rosita از ظهور قدیمی ترین فرم در بخشهای تحتای طبقات کرتاسه فوقانی تا جدید ترین فرم آنها و تکامل مورفولوژیکی تدریجی گونه ها محیطی با آرامش نسبی با خواص فیزیکوشیمیائی یکنواخت در حوزه را متصور میسازد.
سیستماتیک
Order FORAMINIFERA
Suborder GLOBOTRUNCANACEA BROTZEN, 1942
Superfamily GLOBOTRUNCANINAE BROTZEN, 1942
Family GLOBOTRUNCANIDAE BROTZEN, 1942
Genus Rosita ROBASZYNSKI, CARON, GONZALEZ & WONDERS, 1984
Typespecies Globotruncana fornicata PLUMMER, 1931, p. 130, pl. 13, fig. 4a-c.
توصیف: صدف هیالین منفذدار، با پیچش تروکوسپیرال بسیار بلند، نیمرخ صدف شدیداً نا متقارن و زنگ مانند تا هرمی شکل، سطح پیچش مرتفع و سطح نافی مقعر تا مسطح میباشد.
دارای دو کیل نزدیک بهم میباشد. کیلها در چند حجره آخر بهم ملحق شده و ظاهر یک کیله پیدا میکنند. باند حاشیهای بیمنفذ بوده و متمایل به سمت ناف میباشد. حاشیه استوائی صدف انحنا داشته و به سبب تموج سطح حجرات، مشخصاً لوبدار (در اکثریت گونهها) میگردد. حجرات اوّلیه کروی و بعدیها به اشکال مختلف کشیدگی یافته و افزایش اندازه پیدا کردهاند. سطح حجرات صاف یا گاهاً زبر و دارای برجستگیهای ریز میباشند. خطوط درز حجرات به شکل دانه تسبیحی بوده و لبههای نافی کمی برجسته میباشند. دهانه اوّلیه نافی، سیستم نافی با پورتیسی پوشیده میشود.
ملاحظه: نمونههایی که مشخصاً دارای پورتیسی، دهانه اوّلیه کاملاً نافی، فاصله ناچیز بین دو کیل و سطح پیچش بسیار بلند میباشند، تحت نام Rosita قرار گرفته و از جنس Globotruncana جدا شدهاند. PL. 2, 3a-c)). جنس فوق با افزایش ارتفاع دورهای پیچش، تقعر سطح نافی و تمایل بیشتر باند بی منفذ میان دو کیل از جنس Marginotruncana تکامل یافته که در نمونههای مورد مطالعه قابل ملاحظه میباشد. نمونههای غیرقابل انتساب به گونههای معرفی شده در اینجا تحت عنوان Rosita sp. تعریف شده اند(Pl. 2, Fig. 2). گونه های این جنس در نمونههای مورد مطالعه ازسانتونین تا مائستریشتین ظاهر شده اند.
Rosita fornicata (PLUMMER, 1931)
Pl. 1, Fig.1.
1931 Globotruncana fornicata PLUMMER, p. 1, pl. 13, fig. 4a-c.
مقایسه: برجستگی یکنواخت خطوط درز دانه تسبیحی و تورم بخشهای هلالی شکل حجرات از مشخصات مهم این گونه میباشند. گونه مزبور در نمونههای مورد مطالعه ازسانتونین تا مائستریشتین ظاهر شده اند.
Rosita patelliformis (GANDOLFI, 1955)
Pl. 1, Figs. 3a-c, 5.
1955 ?Globotruncana (Globotruncana) contusa (CUSHMAN) subsp. Patelliformis
GANDOLFI, p.54, pl.4, fig. 2a-c.
مقایسه: گونه فوق با پیچش تروکوسپیرال بلندتر و نمای جانبی نامتقارنتر صدف (تقعر و تسطیح سطح نافی) از گونه قدیمیتر R.fornicata جدا میشود. اندازه کوچکتر و پیچش تروکوسپیرال کوتاهتر صدف و حاشیه استوائی چند ضلعی صدف (بدون تأثیر از تموج سطح حجرات) از گونه متکاملترR. contusa متمایز میشود. گونه مزبور در نمونههای مورد مطالعه از کامپانین تا مائستریشتین ظاهر شده است.
Rosita pilicata (WHITE, 1928)
Pl.4, Figs. 4a-c.
1928 Globotruncana Conica WHITE var. pilicata WHITE, p.285, pl.38.
مقایسه: گونه فوق با تعداد کمتر و اندازه برزگتر حجرات، حاشیه فرورفته خطوط درز حجرات در دور آخر پیچش، از گونه R.contuse متمایز میشود. وجود پیچش بلندتر، حاشیه استوائی لوبدار (متاثر از تموج سطح حجرات) آن را از گونه R. pateliformis و با داشتن سطح پیچش بلندتر، از گونه R.plummerea متمایز میشود. گونه مزبور در نمونههای مورد مطالعه در مائستریشتین ظاهر شده است.
Rosita plummerea (GANDOLFI, 1955)
Pl. 1, Figs. 2a-c.
1955 Globotruncana (Globotruncana) fornicata PLUMMER sub sp. plummerea GANDOLFI, p.340, pl.2, fig.3 a-c
مقایسه: R.fornicata بسیار مشابه گونه R.plummerea میباشد امّا وجود الگوی V شکل همپوشانی در حجرات مشخصه مهم گونه مورد بحث است. گونه فوق با تحدب کمتر سطح پیچش، تورم بیشتر حجرات و باند بیمنفذ مابین دو کیل که کمی به سمت ناف کج شده است از گونه R.patelliformis متمایز میشود. تحدب کمتر سطح پیچش، اندازه کوچکتر حجرات در دور پیچش، گونه مورد بحث را از گونه R.pillicata متمایز میکند. گونه مزبور در نمونههای مورد مطالعه از کامپانین تا مائستریشتین ظاهر شده است.
Rosita contusa (CUSHMAN, 1926)
Pl. 2, Figs. 4a-c.
1926 Pulvinolina arca CUSHMAN var. contusa CUSHMAN, p.23. no type-fig.
مقایسه: گونه فوق با دو کیل مشخص، رأس شدیداً زاویهدار در سطح پیچش، سطح نافی مقعر، تموج خطوط درز حجرات در سطح پیچش و خطوط درز منحنی در سطح نافی از گونه Globotruncanita conica جدا میشود. رأس نوکدار در سطح پیچش، تعدد بیشتر حجرات و تموج خطوط درز حجرات گونه مورد بحث را از گونه R. fornicata متمایز میکند. گونه مزبور در نمونههای مورد مطالعه در مائستریشتین بالائی ظاهر شده است.
Rosita walfichensis (TODD, 1970)
Pl. 2, Figs. 1a-c.
1970 Globotruncana walfichensis TODD, p. 53, pl. 5, fig. 8a-b.
مقایسه: گونه فوق با تحدب شدید سطح پیچش، تموج خفیف و ساختار کروی حجرات در سطح پیچش، عدم برجستگی کیلها و اندازه کوچک صدف بوضوح از تمام گونههای جنس Rosita متمایز میشود. بنا برتوصیف تود ( (TODD, 1970 درمقایسه با دو گونه R.contusa وGlobotruncanita conica به طور اغراق آمیز مخروطی است و حجرات اولیه متورم تر و کروی تر در راس قله پیچش به صورت گیلاس های حلقه زده قرار گرفته اند. گردی پیچش صدف آن به تپه بر آمده شباهت داشته و مثل R. contusa زاویه دار نیست. تفاوت دیگر آن با دو گونه R. contusa وGlobotruncanita conica وجود تعدد حجرات آن است. گونه مزبوردر نمونههای مورد مطالعه در مائستریشتین بالائی ظاهر شده است.
بحث
بررسی سیستماتیک (شکل-3) توسط روباژینسکی و همکاران ( ROBASZYNSKI et al,1988) بیان شده است که در مرز های جهش ژنتیکی با ایجاد دهانه اولیه نافی تا خارج نافی و دهانه های اصلی اولین فرم جنس Rosita گونه R.fornicata است که از گونه Marginotruncana sinousa تکامل یافته است.
درروندی آرام فرمهای R. patelliformis وسپس R. contusa با افزایش تدریجی ارتفاغ سطح پیچش در این شاخه تکامل میابند که با خصوصیاتی جزئی تر همانند تعداد و شکل حجراتشان تفکیک میشوند. روندی مشابه آن در شاخه plummerea - pilicata و plummerea - walfichensis مشاهده میشود. اصل پیدایش گونه R. plummerea مشخصاً مربوط به آبهای کم عمق و عرضهای بالا جغرافیائی میباشد. ولی اینجا مساله ای که وجود دارد این است که گونه R. plummerea هم میتواند از گونه R. fornicata بواسطه تغییرحالت تموج به تورم در سطح پشتی حجرات تکامل یافته باشد ویا ممکن است که از گونه Marginotruncana marginata منتج شده باشد. از سوی دیگر مورفو تایپ های R. plummerea در رئالم تتیس نیز ظاهر شده و اغلب گمان این میرود که فرمهای متنوعی از R. fornicata در این محیط باشند.
در این مطالعه وجود تنوع گونه های جنس Rosita در هر دو برش چینه شناسی از حوضه البرز ملاحظه شده است که میتوان بنا بر نظر خسروتهرانی (1377) شوری معمولی را برای محیط قائل شد. اشاره به وجود چنین تنوع گونه ای جالبی در برخی جنسهای دیگرنیزدرناحیه مورد مطالعه قابل ملاحظه و پیگیری بوده است. دربررسی جامعه همزیست با آنها, گونه های R. walfichensis و R. contusa در رسوبات مارن ماسه ای در کنار گونه های با صدف های باریک و چروکیده با اندازه های کوچکتراز جنس های Globotruncanella و Abathomphalus یافت شده اند. که طبق نظر کیمیائی (1346) میتوان شرایط زیست آنها را مرتبط با محیط ماسه مخلوط با مواد آلی و گل دانست. از کامپانین تا مائستریشتین بالائی تزئینات سطحی و خطوط درزلبه دار و وجود کیل که بوضوح در گونه های R. walfichensis و R. contusa و گونه های دیگر همانند گونه های جنس Globotruncanella ایجاد شده میتواند بیانگر افزایش میزان کربنات کلسیم و کاهش حرارت محیط باشد.
نتیجه گیری
1. تنوع گونه های جنس Rosita در هر دو برش چینه شناسی مطالعه شده ازدامنه های شمالی حوضه البرز مرکزی قطعاً وجود دارند.
2. تداوم حضور جنس Rosita از ابتدای ظهور اولین تا آخرین فرمهای آن بیانگررسوبگذاری بدون وقفه دریای کرتاسه بالائی از سانتونین تا انتهای مائس تریشتین در برش چینه شناسی گلند رود و از کامپانین تا مائس تریشتین بالائی در برش چینه شناسی زیراب بوده است این امر نشاندهنده محیطی با ثبات نسبی و خواص فیزیکو شیمیائی از جمله شوری متعادل است.
3. تغییرات تدریجی شرایط محیطی از جمله دما و وجود مواد تخریبی (از جمله کوارتز) در انتهای کرتاسه موجب تغییر شاخصه های فیزیکی از جمله کاهش اندازه صدف و افزایش زبری سطح پوسته در گونه های جنس Rosita و سایر گونه های جامعه همراه آن گردیده است.
REFERENCES
ROBASZYNSKI, F., CARON, M., GONZALEZ DONOSO, J.M. & WONDERS,
A.A.H. (1988). Atlas of Late Cretaceous Globotruncanids. Revue de Micropaleontologie 26, (3-4), 1984, pp. 145-305.
GANDOLFI, R. (1955): The genus Globotruncan in northeastern Colombia. Bull.
Amer. Paleont., vol.36, nº155, p.7-118, pl. 1-9, text-fig.1-12.
CUSHMAN, J.A. (1926): Some foraminifera from the Mendez Shale of eastern Mexico Contr. Cush. Lab. Foram. Res., Vol.2, pt. 1, p. 16-26, pl.2-3.
PESSAGNO, E.A.JR. (1967): Upper Cretaceous Planktonic foraminifera from the
Western Gulf Costal Plain. Pal. Amer., Vol. 5, nº37, p.245-445, pl.48-101, text-fig. 1- 63.
PLUMMER, H.J. (1931): Some Cretaceous foraminifera in Texas. Bull. Univ. Texas,
Bur. Econ. Geol. Technol., nº3101, p. 109-203, pl.8-15, text-fig. 12.
TODD, R. (1970): Maestrichtian (Late Cretaceous) foraminifera from a deep-sea
core