لیتواستراتیگرافی و بیواستراتیگرافی نهشته های کرتاسه بالایی در غرب کرمان
دسته | چینه شناسی و فسیل شناسی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | بیست و پنجمین گردهمائی علوم زمین |
نویسنده | احمد عرب |
تاريخ برگزاری | ۰۲ اسفند ۱۳۸۵ |
مقدمه :
بیرون زدگى هاى مربوط به کرتاسه بالایى در غرب کرمان از گسترش خوبی برخوردار می باشند.به منظورمطالعه لیتواستراتیگرافی، بیواستراتیگرافی، تعیین سن لایه ها، تعیین مرز اشکوب ها و همچنین تعیین شرایط رسوبى، سه برش هنوج، چشمه گز و چناروئیه مورد بررسى قرار گرفته است. این مناطق ازلحاظ سنگ شناسی از مارن ، آهک مارنی وآهک های ضخیم لایه ای تشکیل شده که سرشار از میکروفسیل ها و ماکروفسیل ها مى باشند.
بحث :
الف – برش هنوج:
برش هنوج، نسبت به دو برش دیگر از تنوع لیتولوژیکى و فسیل شناسى بهترى برخوردار است. وجود مارن هاى سبز رنگی که در این مطالعه به طور غیر رسمی مارن های هنوج نامیده شده اند، میان لایه آهک مارنى سر شار از Exogyra دار و آهک هاى متوسط تا ضخیم لایه ستیغ ساز، یکى از ویژگى هاى بارز این برش مى باشد. مارن هاى هنوج زیرین در این منطقه از گسترش وسیعى برخوردار بوده و مجموعه متنوعى از فسیل ها را در خود جاى داده است. این مارن ها توسط محققین مختلفى مورد بررسى قرار گرفته و سن هاى مختلفى را براى آن در نظر گرفته اند. هویکریده و همکاران (Huckreide et al., ۱۹۶۲) سن این مارن ها را سنومانین، دیمیتر یژویچ(Dimitrijevic, ۱۹۷۳) سن آنها را سنومانین بالایى و ماهانى پور (۱۳۸۳) سن آنها را آلبین بالایى – سنومانین زیرین در نظر گرفته است. در این مقاله، به منظور تعیین سن دقیق این مارن ها، گروه هاى مختلف فسیلى به شرح زیر مورد بررسى قرار گرفته اند:
۱- ماکروفسیل ها: اکینوئیدها و دو کفه اى ها، ماکروفسیل هاى غالب مارن هاى هنوج را تشکیل مى دهند. از میان اکینوئیدهاى نامنظم، تعدادى نمونه متعلق به Conulus carcharicus وجود دارد که از نهشته هاى سنومانین زیرین الجزایر نیز گزارش شده است. از اکینوئیدهاى اسپاتانگوئید Pliotoxaster sp. غالب مى باشد، در ضمن یک نمونه از Tetragramma variolare نیز در این مارن ها وجود دارد که این نمونه از سنومانین زیرین و میانى سوریه، اردن و عمان نیز گزارش شده است(smith et al., ۱۹۹۰). این گونه در عمان ممکن است مشخص کننده آلبین نیز باشد. همچنین وجود جنس Rastellum از دو کفه اى ها، نشان دهنده این است که این مارن ها سنى معادل آلبین بالایى تاسنومانین زیرین را دارا مى باشند. از بین دو کفه اى ها نیز Exogyra spp. غالب هستند و اگرچه که در بین آنها Exogyra (costogyra) olisiponensis نیز وجود دارد که سنى معادل سنومانین میانی- بالایى و تورونین بالایى را نشان مى دهد. ولى به نظر مى رسد که محدوده سنى زیرین این گونه در ایران تغییرات بیشترى را نسبت به سایر نقاط دنیا نشان مى دهد.
۲- فرامینیفرها : فرامینیفرها یکى دیگر از فسیل هاى موجود در مارن هاى هنوج هستند. این گروه از فسیل ها حفظ شدگى خوب، فراوانى بالا و تنوع جالبى را نشان مى دهند. از فرامینیفرهاى بنتیک, جنس هاى Ammobaculites sp., Dentalina sp., Frondicularia sp., Gavelinella sp., Lenticulina rotula, Marsonella sp., Spiroplectammina sp., Textularia sp. و Vaginolina sp. در این مارن ها وجود دارند که Textularia sp., Spiroplectammina sp. و Lenticulina rotula عناصر غالب این مجموعه را تشکیل مى دهند. در بین این فرامینیفرها، فسیل شاخصى که به کمک آن بتوان سن دقیقى را براى این مارن ها در نظر گرفت وجود ندارند، اما این فرامینیفرها تا حدودى شبیه مجموعه هایى هستند که از لایه هاى متعلق به سنومانین سایر نقاط دنیا گزارش شده اند (Paul et al., ۱۹۹۴؛Mitchell, ۱۹۹۶). فرامینیفرهاى پلانکتونیک نیز در این مارن ها حضور دارند که شامل Hedbergella delerionsis,Dicarinella hagni و Praeglobotruncana stephani می باشند. این گروه نیز از لایه هاى متعلق به سنومانین گزارش شده اند. بنابراین عدم حضور برخى از فرامینیفرهاى شاخص متعلق به سنومانین بالایى یا تورونین مانند Globotruncana Helvetica و Prehelvetoglobotruncana prehelvetica احتمال این که این مارن ها به زمان هاى قدیمى تر از سنومانین بالایى تعلق دارند را تائید مى نماید.
۳- استراکدها: استراکدها, نیز یکى دیگر از عناصر غالب مارن هاى سبز رنگ هنوج, بخصوص هنوج زیرین, را تشکیل مى دهند که از فراوانى و تنوع جالبی برخوردار هستند. از بین استراکدهاى موجود, جنس Pontocyprella از پودوکوپیدا و جنس Cytherella از پلاتى کوپیدا, اجزا غالب این نهشته ها را تشکیل داده, اگرچه Cytherelloidea kayei, Cytherelloidea ghabounensis, Cytherelloidea sp., Ilyocypris sp., Bairdoppilata sp., Ovocytheridea sp., Paracypris sp., Macrocypris sp., Monoceratina sp., Cornicytheris sp., Isocytheris elongata و Rehacytheris sp., Peterigocytheris sp. وSchuleridea sp. نیز در این مارن ها حضور دارند. اغلب این استراکدها, در حد جنس شناسایى شده, از این رو تعیین سن دقیق براى این مارن ها تا حدى دشوار است, اما ویور (Weaver, ۱۹۸۲) جنس هاى مشابهى را از حوضه انگلو – پاریس در انگلستان گزارش نموده که متعلق به لایه هاى سنومانین هستند. کولین و همکاران ((Colin et al., ۱۹۸۲ نیز حوضه باسک- کانتر بریک اسپانیا را بررسى و مجموعه مشابهى را از سنومانین این حوضه معرفى نموده است.
بدین جهت، با توجه به مجموعه هاى فسیلى موجود در این مارن ها و عدم حضور فسیل هاى شاخص تورونین، مى توان سنى معادل آلبین بالایى – سنومانین را براى این مارن ها در نظر گرفت.
به نظر مى رسد که پس از ته نشست رسوبات سنومانین، یک نبود چینه شناسى از رسوبات تورونین تا کنیاسین بوقوع پیوسته است که این نبود مربوط به فاز کوهزایى ساب هرسینین بوده و عدم حضور فرامینیفرهاى شاخص تورونین مانند Helvetoglobotruncana helvetica و یا خارپوستانى مانند Echynocoris این مطلب را بیشتر تقویت مى نماید.
مارن هاى هنوج به سمت بالا به لایه هاى آهک دولومیتى ضخیم لایه صورتى رنگ و فاقد فسیل منتهى مى شوند. لایه آهک دولومیتى خود در زیر آهک هاى متوسط تا ضخیم لایه اى قرار مى گیرند که سرشار از فرامینفرهاى بنتیک هستند. این فرامینیفرها از تنوع و حفظ شدگى خوبى برخوردار هستند. Miliolids, Pseudolituonella reicheli, Textularids, Cuneolina pavonia, Nazzazatinalla Picardi و Minouxia lobata از فرامینیفرهاى غالب آن هستند. عدم حضور فرامینیفرهاى پلانکتونیک یا به عبارتى، پائین بودن نسبت درصد فرامینیفرهاى پلانکتونیک به بنتیک نشان دهنده این مطلب است که رسوبگذارى این نهشته ها در اعماق کم صورت گرفته است. با توجه به موقعیت چینه شناسى و نبود اشکوب هاى تورونین و کنیاسین، رسوبات آهکى این منطقه را مى توان متعلق به سانتونین دانست.
ب – برش چشمه گز:
برش چشمه گز از نظر لیتولوژیکى و فسیل شناسى محدود تر از برش هنوج است. در این برش مارن هاى سبز رنگ هنوج ، میان لایه آهک مارنى Exogyra دار و آهک هاى متوسط تا ضخیم لایه ستیغ ساز وجود دارند. در مارن هاى سبز رنگ هنوج فرامینیفرهاى بنتیک و پلانکتونیک و استراکدها حضور نداشته و از ماکروفسیل ها تنها Exogyra spp. یافت شده و سایر جنس هاى موجود در منطقه هنوج، در این برش دیده نمى شوند. این مارن ها با توجه به موقعیت چینه شناسى و همچنین تطابق با مارن هاى سبز رنگ منطقه هنوج سنى معادل آلبین بالایى تا سنومانین را دارا مى باشند. در این برش فرامینیفرهاى شاخص تورونین و کنیاسین حضور نداشته و مى توان عدم حضور آنها را به عنوان نبود چینه شناسى در منطقه, در نظر گرفت. آهک هاى تکتونیزه متوسط تا ضخیم لایه صورتى رنگ که سرشار از فرامینیفرهاى بنتیک هستند بر روى مارن هاى سبز رنگ هنوج زیرین قرار دارند. این فرامینیفرها از فراوانى, تنوع و حفظ شدگى خوبى برخور دار بوده و از میان آنها miliolids, picardi Nezzazatinella, Glomospira sp., Nezzazata sp. غالب بوده, اگرچه Cuneolina povonia, Bolivinopsis sp., Pseudolituonella reicheli, Ophtalmedium sp., Trochamminides sp. و Minouxia lobata از دیگر عناصر تشکیل دهنده این مجموعه مى باشند. مجموعه فرامینیفرهاى موجود در این برش تقریباً شبیه به مجموعه مطالعه شده در برش هنوج بوده و سنى معادل سانتونین را مى توان به آنها نسبت داد. پائین بودن نسبت درصد فرامینیفرهاى پلانکتونیک به بنتیک در این برش نیز، نشانگر محیطى کم عمق در این منطقه مى باشد.
ج – برش چناروئیه:
برش چناروئیه از لحاظ لیتولوژیکى محدودتر از برش هنوج و تقریباً مشابه با برش چشمه گز مى باشد. در این برش نیز مارن هاى سبز رنگ هنوج ، میان لایه آهک مارنى Exogyra دار و آهک هاى متوسط تا ضخیم لایه گسترش دارند.
براى تعیین سن دقیق مارن هاى سبز رنگ هنوج در این برش نیز گروه هاى مختلف فسیلى به شرح زیر مورد بررسى قرار گرفته اند:
۱- ماکروفسیل ها: در این برش، مارن هاى سبز رنگ تنوع جالبى را از لحاظ ماکروفسیل ها نشان نمى دهند و تنها Exogyra spp. به وفور یافت مى شوند گونه هاى آن مشابه با برش هنوج و چشمه گز مى باشد.
۲- فرامینیفرها: فرامینیفرها، یکى دیگر از عناصر فسیلى موجود در این مارن ها را تشکیل مى دهند. از فرامینیفرهاى بنتیک Frondicularia sp., Spiroplectammina sp., Textularia sp. وsp. Vaginolina حضور داشته و جنس غالب آن Textularia sp. مى باشد. از فرامینیفرهاى پلانکتونیک مى توان به Hedbergella delerionsis, Praeglobotruncana stephani و Dicarinella hagni اشاره نمود. در بین این فرامینیفرها (اعم از بنتیک و پلانکتونیک) فسیل شاخصى که بتوان به کمک آن سن دقیقى را براى این مارن ها در نظر گرفت وجود ندارد، اما از آنجایى که مجموعه فرامینیفرهاى بنتیک و پلانکتونیک این برش با برش هنوج مشابه مى باشد، لذا مى توان سنى معادل آلبین بالایى – سنومانین را براى این مارن ها پیشنهاد کرد.
۲- استراکدها: این گروه از فسیل ها فراوانى و تنوع جالبى را از خود نشان داده ولى از درجه حفظ شدگى خوبى برخوردار نیستند. از بین استراکدهاى موجود، جنس هاى Pontocyprella و Pterigocythereis از پودوکوپیدا و جنس Cytherella از پلاتى کوپیدا عناصر غالب را در این برش تشکیل مى دهند. سایر جنس ها و گونه ها مشابه با برش هنوج مى باشد.
بدین ترتیب، با توجه به مجموعه فسیل هاى موجود در این برش و تطابق آنها با برش هنوج، مى توان سنى معادل آلبین بالایى – سنومانین را براى این مارن ها نیز در نظر گرفت.
مارن هاى سبز رنگ هنوج در این برش در قاعده آهک هاى ضخیم لایه ستیغ سازى قرار دارند که از نظر فرامینیفرها، نسبت به دو برش دیگر, از فراوانى وتنوع جالبى برخوردار نیستند. این فرامینیفرها از درجه حفظ شدگى خوبى برخوردار بوده و miliolids و Textularids در آن غالب هستند، اگرچه Nezzazata sp., Pseudolituonella reicheli, Ophtalmedium sp., lituolids و lobata Minouxia نیز عناصر دیگر این مجموعه هستند. با توجه به موقعیت چینه شناسى، همچنین به علت نبود نهشته هاى تورونین و کنیاسین به دلیل فاز کوهزایى ساب هر سینین در این منطقه (همانند برش هاى هنوج و چشمه گز) سن این آهک ها، سانتونین در نظر گرفته مى شود. از طرفى عدم حضور فرامینیفرهاى پلانکتونیک و یا به عبارت دیگر، پائین بودن نسبت درصد فرامینیفرهاى پلانکتونیک به بنتیک نیز نشانگر حاکم بودن محیطى کم عمق در این منطقه است.
نتیجه گیرى :
۱ - نهشته هاى کرتاسه بالایى در غرب کرمان از گسترش و ضخامت خوبى برخوردار مى باشد. این نهشته ها اغلب متعلق به سانتونین مى باشند.
۲- نهشته هاى متعلق به آلبین بالایى – سنومانین در مناطق مورد بررسى بصورت مارن هاى سبز رنگ سرشار از ماکرو و میکرو فسیل, همراه با میان لایه اى از آهک مارنى بوده که در کوه باداموئیه قابل شمطالعه هستند.
۳- برش هنوج نسبت به دو برش چشمه گز و چناروئیه تنوع بیشترى را از لحاظ لیتولوژیکى و فسیل شناسى نشان مى دهد.
۴- در مناطق مورد مطالعه، به علت عملکرد فاز کوهزایى ساب هرسینین، نهشته هاى متعلق به تورونین و کنیاسین وجود ندارند, این فاز کوهزایى با عدم وجود فسیل هاى شاخص این دو اشکوب تائید مى گردد.
۵- به طور کلى در مناطق مورد مطالعه، ردیف هاى کرتاسه بالایى با مجموعه هاى فسیلى بسیار متنوعى از جمله ماکروفسیل ها، فرامینیفرهاى بنتیک و پلانکتونیک و استراکدها مشخص مى شوند.
.
◊◊◊◊◊◊◊
منابع فارسى :
۱- ماهانى پور, ا., ۱۳۸۳. بیواستراتیگرافى و پالئواکولوژى نهشته هاى کرتاسه بالایى در شمال و شمال غرب کرمان, رساله کارشناسى ارشد, دانشکده علوم, دانشگاه شهید باهنر کرمان.
References:
۱- Colin, J.P., Lamolda, M.A. and Lazaro, J.M.R., ۱۹۸۲. Los Ostracods del Cenomanian Superior۱:place> y Turonian de ۱a cuenca۱:place>۱:city> Vascocatabrica. Revista Espanola de micropaleontologia, XIV, ۱۸۷-۲۲۰.
۲- Dimitrijevic, M.D., ۱۹۷۳. Geology of Kerman۱:place>۱:city> region. Institute for Geological and mining exploration and investigation of nuclear and other mineral raw materials. Report no. YN/۵۲, ۳۳۵ pp.
۳- Huckreide, R, Kursten, M. and Venzlaff, I.۱:place>, ۱۹۶۲. Zur Geologie des Gebietes Zwischen Kerman۱:place>۱:city> un Sagand ( Iran۱:place>۱:country-region> ). Hannover Boudesanstact fur Boden Forschung, ۱۹۷ pp Smith, A.B., Simmons, M.D. and Racey, A., ۱۹۹۰. Cenomanian echinoids, larger Foraminifera and calcareous algae from the Natih Formation, central Oman۱:placename> Mountains۱:placetype>۱:place>
لیتواستراتیگرافی و بیواستراتیگرافی نهشته های کرتاسه بالایی در غرب کرمان
◊◊◊◊◊◊◊
احمد عرب، دانشجوی دکتری زمین شناسی چینه و فسیل، دانشگاه شهید باهنر کرمان
محمدرضاوزیری، استادیار، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان
محمد داستانپور، دانشیار، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان
علی خردمند، استادیار، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان
◊◊◊◊◊◊◊
چکیده:
توالی های نسبتا ضخیمی از نهشته های کرتاسه بالایی در غرب کرمان، اشکوب های آلبین بالایی –سانتونین را به نمایش می گذارد. در مناطق مورد مطالعه، مارن های سبز رنگ بوسیله آهک های ضخیم لایه پوشیده شده و با ناپیوستگی هم شیب بر روی شیل ها و ماسه سنگ های ژوراسیک (احتمالا هجدک) قرار گرفته اند. درمناطق مورد بررسی، به علت عملکرد فاز کوهزایی ساب هرسینین یک نبود چینه شناسی مربوط به اشکوب های تورونین و کنیاسین مشاهده می گردد. رسوبات مذکور از نظر لیتواستراتیگرافی و بیواستراتیگرافی مورد بررسی قرار گرفته و مرز بین آشکوب ها نیز مشخص گردیده است.
Abstract:
The Upper Cretaceous succession in West of Kerman consists of relatively thick sequence of Upper Albian to Santonian in age. In study area, a green marls sequence is overlain by thick bedded limestone which in turn covers the Jurassic shales and sandstones (probably Hojedk formation) with disconformity. Due to Sub-Herecinian orogenic activities, a gap related to Turonian and Coniacian stages can be recognized. The lithostratigraphy and biostratigraphy of the strata have been carried out and the stage boundaries are determined.