چینه نگاری سکانسی بخش میانی و بالایی سازند آسماری در جنوب لردگان

دسته چینه شناسی و فسیل شناسی
گروه سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
مکان برگزاری بیست و پنجمین گردهمائی علوم زمین
نویسنده سارا حکیم زاده
تاريخ برگزاری ۳۰ بهمن ۱۳۸۵

 

مقدمه :

 

سازند آسماری با سن الیگوسن – میوسن، توالی کربناته ای است که در جنوب غربی ایران در حوضه زاگرس نهشته شده است. لیتولوژی عمده این سازند آهکهای توده ای، آهکهای دولومیتی و آهکهای رسی است[۴].

جهت شناخت سازند آسماری در مناطق مختلف مطالعات فراوانی صورت گرفته است. از جمله مى توان به محیط رسوبى و چینه نگاری سکانسی سازند آسمارى در فروافتادگی جنوبی دزفول [۲]، چینه نگاری سکانسی سازند آسماری در لالی [۱۰] و همچنین از تاقدیس گورپی تا کوه خویز [۳] اشاره کرد.

مقطع مورد مطالعه از سازند آسماری با طول جغرافیایى ˝۲۵ ΄۵۴ ˚۵۰ شرقى و عرض جغرافیایى ˝۵۰΄ ۱۶˚ ۳۱ شمالى در استان چهارمحال و بختیارى قرار دارد و در بخش علیای رودخانه خرسان در ۵۰ کیلومترى جنوب شهرستان لردگان واقع شده است(شکل ۱). ضخامت ناحیه مذکور ۳۸۰ متر بوده و شامل سنگ آهک و آهک مارنی می باشد. در راس به صورت همشیب زیر سازند گچساران قرار دارد، اما به علت محدود بودن تعداد مغزه ها و صعب العبور بودن منطقه، دسترسى به قسمتهاى زیرین سازند امکان پذیر نبوده است. با استفاده از شواهد زیست - چینه ای سن مقطع مورد مطالعه از سازند آسماری در این ناحیه آکی تانین - بوردیگالین تعیین گردید که بخش های میانی (۷ متر) و بالایی (۳۷۳متر) سازند را در بر می گیرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


شکل ۱- راههاى دستیابى به منطقه مورد مطالعه[۵]

 

◊◊◊◊

بحث :

در این پژوهش حدود ۱۸۰ نمونه از رخنمون سازند و مغزه برداشت شد. سپس این نمونه ها به صورت مقاطع نازک درآمده و از نظر ویژگی های رسوبی، نوع دانه های تشکیل دهنده و بافت مطالعه شدند[۶و۷]. بررسی های میکروسکوپی انجام شده بر روی نمونه ها منجر به تشخیص ۱۳ میکروفاسیس وابسته به محیطهای لاگون، دریای باز و حوضه گردید (شکل ۲و۳) که عبارتند از:

الف- میکروفاسیس های لاگون:

- مادستون کوارتزدار، - بیوکلاست وکستون – پکستون، - میلیولید گرینستون، - بیوکلاست کورالیناسه آ میلیولید پکستون، - فرامینیفرا پکستون – گرینستون، - روتالیا میلیولید وکستون – پکستون، - روتالیا وکستون – پکستون.

ب- میکروفاسیس های دریای باز:

- اینتراکلاست بیوکلاست پکستون، - کورال و کورالیناسه آ فلوتستون، A۱۰- بیوکلاست میوژیپسینید کورالیناسه آ پکستون، A۱۱- پلانکتونیک فرامینیفرا هتروستژینا پکستون.

ج- میکروفاسیس های حوضه:

A۱۲- بیوکلاست پلانکتونیک فرامینیفرا وکستون – پکستون، A۱۳- پلانکتونیک فرامینیفرا مادستون – وکستون.

بر اساس مطالعات ریزرخساره اى تشکیل سازند آسماری در ناحیه مورد مطالعه بر روی پلتفرم کربناته ای از نوع رمپ می باشد[۱].

چینه نگاری سکانسی دانشی است که در آن توالی های چینه ای به وسیله ناپیوستگی هایی مانند سطوح فرسایش، سطوح غرق شدگی و یا مرزهای تدریجی تفسیر می شوند. سکانس ها به عنوان توالی های چینه ای مرتبط با هم توصیف شده اند که در بالا و پایین توسط مرزهای پیوسته و یا ناپیوسته احاطه مى شوند[۹].

بسته هاى رسوبى پیشرونده (Transgressive systems tract): در ناحیه مورد مطالعه همزمان با صعود سطح آب دریا، مهاجرت کمربندهاى رخساره اى به طرف خشکى آغاز مى شود، بطوریکه رسوبات آبهاى عمیق بر روى رسوبات آبهاى کم عمق نهشته شده اند. در طول این فاز پیشرونده، رشد و شکوفایى مرجانها و جلبک هاى قرمز به چشم مى خورد (میکروفاسیس )، که قطعاً به علت افزایش عمق آب و در نتیجه فراوانى مواد غذایى است. به دنبال آن حجم رسوبات اکینیددار و بریوزوئردار زیاد شده و فرامینیفرهاى بزرگ مانند هتروستژیناها، اوپرکولیناها و آمفیستژیناها جایگزین فرامینیفرهاى کوچک بنتیک مى شوند(میکروفاسیس هاى A۱۰ و A۱۱). در بیشترین گسترش شرایط دریایى، محیط براى زندگى پلاژیک ها مناسب شده و رسوبات غنى از پلانکتون ها به چشم مى خورند(میکروفاسیس هاى A۱۲ و A۱۳).

بسته هاى رسوبى فرازین(Highstand systems tract): با کاهش عمق آب فوناى متعلق به آبهاى کم عمق مانند پورسلانوزهاى لاگون جایگزین فوناى دریاى باز مى شوند. در این مرحله مى توان ته نشست رخساره هاى مناطق کم عمق را بر روى رسوبات مناطق عمیق تر مشاهده کرد(میکروفاسیس هاى ، و ).

بر اساس مطالعه تغییرات عمودی این میکروفاسیس ها دو سکانس رسوبی در سازند آسماری در منطقه مذکور شناسایی شده است (شکل۴) که عبارتند از:

سکانس (۱): TST این سکانس به علت محدود بودن مغزه ها قابل دسترسى نبود. تنها HST سکانس مشخص است که غنى از پورسلانوزهاى متعلق به لاگون مى باشد. این بخش با میکروفاسیس به پایان مى رسد و احتمالاً HST سکانس رسوبى متعلق به آکى تانین مى باشد. با در نظر گرفتن روند تغییرات عمق مرز سکانس ۱ و۲ از نوع SB۲ است، زیرا در این مرز شواهدی از پسروی کامل دریا و خروج رسوبات از زیر آب وجود ندارد.

سکانس (۲): بخش زیرین این سکانس را نهشته های متعلق به لاگون، که عمدتاً حاوی فرامینیفرهای بی منفذ می باشد (میکروفاسیس هاى تا )، تشکیل داده اند. به طرف بالا ظهور فرامینیفرهای منفذدار در کنار بی منفذان (میکروفاسیس تا ) مشاهده می شوند. سپس میکروفاسیس های لاگون کم عمق به میکروفاسیس های دریای باز (میکروفاسیس هاى تا A۱۱) تبدیل مى شوند. در این حالت فرامینیفرهای پورسلانوز جای خود را به انواع منفذدار داده و کم کم فرامینیفرهای منفذدار بزرگ و کشیده فونای برتر را به خود اختصاص می دهند. در نهایت فرم های پلاژیک ظاهر می شوند. تشکیل میکروفاسیس A۱۳ که غنی از پلانکتون ها است mfs این سکانس را مشخص می سازد. از آنجا که این بخش داراى روند عمیق شونده است، TST سکانس محسوب مى شود. TST این سکانس، داراى تعدادى پاراسکانس پسرونده مى باشد. HST سکانس و کاهش عمق در بخش بالایی با ظهور مجدد فرامینیفرهای پورسلانوز و میکروفاسیس های متعلق به لاگون محدود انجام می پذیرد. در انتهای سکانس، مادستون کوارتزدار (میکروفاسیس ) تشکیل می شود و به دنبال آن تبخیری های سازند گچساران مشاهده مى گردد. وجود ناپیوستگی بین سازند آسمارى و سازند گچساران نشان دهنده مرز سکانسی از نوع اول (SB۱) است.

مقایسه مقطع مورد مطالعه از سازند آسمارى (بخش میانى و بالایى) در جنوب لردگان با منحنى نوسان هاى یوستاتیک سطح دریا [۶]، نشانگر این است که تغییرات سطح آب در ناحیه مذکور با تغییرات جهانى سطح آب دریاها مطابقت دارد. همچنین مرز آکى تانین - بوردیگالین (SB۲)، (میکروفاسیس مادستون کوارتز دار و ناپدید شدن میکروفسیل ها) با افت جهانى سطح آب دریا در آغاز بوردیگالین قابل تطبیق مى باشد(شکل۵).

 

نتیجه گیرى :

 

در مقطع مورد مطالعه از سازند آسماری در جنوب لردگان دو سکانس رسوبی شناسایی شده است. TST سکانس شامل رخساره هاى پیشرونده به سمت دریای باز می باشد. فونا نیز در این حالت از بی منفذان متعلق به لاگون به منفذداران مربوط به دریای باز تغییر می کند. بیشترین حد پیشروی دریا (mfs) با فراوانی پلاژیک ها مشخص می شود. HST سکانس ها نیز با برترى فوناى متعلق به لاگون نمایان شده است. از آنجا که بین سکانس ها شواهد خروج از آب مشاهده نشده، مرز بین سکانس ها از نوع SB۲ می باشد. ناپیوستگی فرسایشی بین سازند آسماری در ناحیه مورد مطالعه با سازند گچساران یک مرز سکانسی از نوع SB۱ است. مقایسه بین مقطع مورد نظر با منحنى نوسان هاى جهانى سطح دریا نشان مى دهد که تغییرات سطح آب در ناحیه مذکور با تغییرات جهانى سطح آب دریاها مطابقت دارد.

◊◊◊◊

 

شکل ۲- میکروفاسیس هاى سازند آسمارى در جنوب لردگان:

۱- پلانکتونیک فرامینیفرا مادستون - وکستون (A۱۳, X۴۰)، ۲- بیوکلاست پلانکتونیک فرامینیفرا وکستون – پکستون (A۱۲, X۲۵)، ۳- پلانکتونیک فرامینیفرا هتروستژینا پکستون (A۱۱, X۲۵)، ۴- بیوکلاست میوژیپسینید کورالیناسه آ پکستون (A۱۰, X۲۵).

 

چینه نگاری سکانسی بخش میانی و بالایی سازند آسماری در جنوب لردگان

 

◊◊◊◊

 

سارا حکیم زاده ، کارشناس ارشد چینه و فسیل شناسی از دانشگاه اصفهان

علی صیرفیان، استادیار چینه و فسیل شناسی، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

حسین ترابی، استادیار چینه و فسیل شناسی، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

 

◊◊◊◊

 

چکیده:

 

این پژوهش بطور عمده در رابطه با فوقانی ترین قسمت بخش میانی و بخش بالایی سازند آسماری در جنوب لردگان می باشد. این سازند در ناحیه مورد مطالعه عمدتاً از سنگهای کربناته تشکیل شده که در سه محیط لاگون، دریای باز و حوضه ته نشست یافته است.

بررسی چینه نگاری سکانسی مقطع مورد بررسی به شناسایی دو سکانس رسوبی انجامید. در سکانس اول که با بخش فوقانی سازند آسماری میانی (آکی تانین) مشخص می گردد، تنها رخساره های پسرونده به طرف لاگون (HST) وجود دارد. مرز بین این سکانس و سکانس دوم از نوع SB2 می باشد. سکانس دوم منطبق بر آسماری فوقانی (بوردیگالین) بوده و رخساره های پیشرونده به سمت دریای باز (TST) و رسوبات پسرونده به طرف لاگون (HST) را در بر می گیرد. حداکثر غرق شدگی دراین سکانس با حداکثر پیشروی آب و رسوبگذاری رخساره های پلاژیک مشخص می شود.

مقایسه بین مقطع مورد نظر با منحنی نوسان های جهانی سطح دریا نشان می دهد که تغییرات سطح آب در ناحیه مذکور با تغییرات جهانی سطح آب دریاها مطابقت دارد.

 

Abstract:

 

This research deals mainly with the most upper part of middle and upper Asmari Formation south of Lordegan. The Asmari Formation of the study area comprises of carbonate facies of the lagoon, open marine and basin deposits.

Based on facies analysis two depositional sequences is identified. Sequence 3 comprises of lagoon facies of highstand systems tract. The upper boundary was an SB2. HST is corelatable to most upper part of the middle Asmari Formation. Sequence A is characterized by transgressive and high stand systems tracts. TST is identified due to lagoon to open marine and HST due to open marine to lagoon facies respectively maximum flooding surface was due to deposition of pelagic outer shelf deposits. This study revealed a well correlation between world wide lowering sea level and study area at the Burdigalian is present.

کلید واژه ها: چهارمحال