مطالعه چینه نگاری ، بیوفاسیس و محیط رسوبی سنگهای کرتاسه فوقانی در شمال البرز مرکزی
دسته | چینه شناسی و فسیل شناسی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | بیست و پنجمین گردهمائی علوم زمین |
نویسنده | سامره عبدالعلی پور |
تاريخ برگزاری | ۰۱ اسفند ۱۳۸۵ |
مقدمه :
نهشته هاى کرتاسه در نواحى مختلف البرز توسط زمین شناسان متعددى مورد مطالعه قرار گرفته است . دلنباخ ( Dellenbach , ۱۹۶۴ ) ، آلنباخ ( Allenbach , ۱۹۶۶ ) ، سودر ( Soder, ۱۹۵۱ ) ، بیات و آگاه ( Bayat & Agah ,۱۹۷۲ ) و درویش زاده ، ۱۳۸۱ ، از جمله کسانى هستند که در زمینه هاى مختلف بر روى این نواحى مطالعه نموده اند .
برش مورد مطالعه در ۵/۳ کیلومترى جنوب جوربند واقع در ۳۳ کیلومترى جنوب شهرستان نور قرار دارد ( شکل ۱ ) . این برش با ضخامت ۳۳۳ متر متشکل از واحدهاى آهک مارنى و مارن آهکى با میان لایه هاى مارن مى باشد که با ناپیوستگى همشیب بر روى رسوبات سنومانین قرار گرفته (درویش زاده،۱۳۸۱ ) و مرز فوقانى آن در زیر پوشش گیاهى و واریزه مدفون است . برش فوق با مختصات جغرافیایى طول شرقى ˝۲۳ ΄۰۵ ˚۵۲ و عرض شمالى ˝۳۲ ΄۲۰ ˚۳۶ و در ارتفاع ۶۰۰ مترى از سطح آب دریا واقع است .
روش مطالعه :
در این تحقیق جهت مطالعات بیواستراتیگرافى و محیط رسوبى نهشته هاى کرتاسه فوقانى در منطقه مورد مطالعه ، نمونه بردارى سیستماتیک انجام گرفت. تعداد ۹۱ نمونه سخت و سست به فواصل ۲ و ۳ مترى برداشت گردید و پس از انتقال به آزمایشگاه ، نمونه ها به دو صورت مقاطع نازک و نمونه هاى شسته شده تهیه و مورد مطالعه قرار گرفتند .
زون بندى :
با بررسى فرامینیفرهاى پلانکتون موجود در برش جوربند ، تعداد حداقل ۳۵ گونه شناسایى شدند که تصاویر تعدادى از آنها در پلیت ۱ ارائه گردیده است . در این مطالعه از زون بندى کرون (Caron , ۱۹۸۵ ) براى تفکیک رسوبات کرتاسه فوقانى استفاده گردیده است که با شناسایى گونه هاى شاخص و همراه ، تعداد ۵ بیوزون ( شکل ۳ ) ، معرفى گردید که مطابق با بیوزونهاى استاندارد جهانى در مدیترانه و حوزه تتیس مى باشند (جدول ۱) . بیوزونهاى تفکیک شده در برش فوق از پایین به بالا عبارتند از:
بیوزونهاى کامپانین شامل Globotruncanita elevata interval zone ، Globotruncana ventricosa interval zone و Globotruncanita calcarata total range zone، که به ترتیب معرف کامپانین پیشین ، میانى و پسین هستند و بیوزونهاى ماستریشتین شامل Globotruncana aegyptiaca interval zone و Gansserina gansseri interval zone ، به ترتیب متعلق به ماستریشتین پیشین و پسین مى باشند .
بیوزون G. havanensis partial range zone که کرون (Caron,۱۹۸۵) براى بخش زیرین ماستریشتین پیشین معرفى کرده است ، در برش مورد مطالعه بعلت وجود پوشش جنگلى و عدم نمونه بردارى شناسایى نشد.
رخساره و محیط رسوبى :
با بررسى مقاطع نازک تهیه شده از برش جوربند و مشخص نمودن عناصر اصلى و فرعى و وضعیت آنها نسبت به ماتریکس و سیمان و نبود رسوبات تخریبى ، محیط تشکیل رخساره ها ، عمق و انرژى احتمالى حاکم بر آن تعیین شد که منجر به شناسایى رخساره دریاى باز ( Open marine ) مشتمل بر ۲ میکروفاسیس بایو میکرایت وکستون و بایو میکرایت پکستون گردید که هر دو معرف مناظق عمیق دریایى با انرژى کم مى باشند .
عناصر اصلى این فاسیس ها را میکروفسیلهاى پلانکتونیک و الیگوستژینیده ، میکروبیوکلاستها و گاه سوزن اسفنجها تشکیل داده اند . عناصر فرعى از فرامینیفرهاى بنتونیک ، بیوکلاستها و کوارتز تشکیل یافته است . عناصر فوق به صورت منفصل ( در وکستون ) و متصل ( در پکستون ) ، در زمینه اى از گل میکرایتى قرار گرفته اند (شکل ۲ ) . ضمناُ در بخشهایى از ستون چینه شناسى ، این رخساره ها اندکى آرژیلى مى گردند .
بررسى نسبت انواع مورفوتایپهاى فرامینیفرهاى پلانکتون و تعیین عمق نسبى محیط :
با توجه به اینکه فرامینیفرهاى پلانکتون به اعماق خاصى از ستون آب تعلق دارند، مورفوتایپهاى پلانکتون کرتاسه ، به سه گروه کلى تقسیم مى شوند (جعفرى و وزیرى مقدم ، ۱۳۸۴ ) که عبارتند از :
۱. فوناى مناطق کم عمق (۵۰- ۰متر )
نمونه هاى مربوط به این عمق داراى صدفهاى مستقیم نظیر هتروهلیکسها و یا تروکوسپایرال با حجرات کروى ، بدون کارن ، سبک و داراى تزئینات کم هستند . مانند هدبرگلاها.
۲. فوناى آبهاى حد واسط (۱۰۰-۵۰ متر )
نمونه هاى مربوط به این عمق با صدفهاى تروکوسپایرال ، حجرات فشرده و کارنهاى ابتدایى مى باشند . نظیر پره گلوبوترونکاناها .
۳.فوناى آبهاى عمیقتر (پایینتر از ۱۰۰ متر )
نمونه هاى متعلق به این عمق نظیر گلوبوترونکاناها داراى صدفهاى تروکوسپایرال با حجرات فشرده و داراى کارن مى باشند . اشکال مسطح ـ محدب این گروه شاخص آبهاى عمیقتر مى باشند . نظیر Gansserina gansseri .
از مورفوتایپهاى این گروه مى توان به :
Globotruncana linneiana ( d'Orbigny ) , Globotruncana lapparenti Brotzen, Globotruncana arca (Cushman), Globotruncana bulloides Vogler, Globotruncanita stuartiformis (Dalbiez), Globotruncanita stuarti (de Lapparent), Globotruncanita subspinosa (Pessagno), Globotruncana ventricosa White, Globotruncana falsostuarti Sigal, Rosita fornicata (Plummer), Rosita patelliformis (Gandolfi), Rosita contusa (Cushman).
اشاره نمود .
در این تحقیق براى مطالعه عمق حوضه رسوبگذارى بر اساس فرامینیفرهاى پلانکتون درصد مورفوتایپهاى گروه هاى مختلف مورد بررسى قرار گرفت .
به طور کلى در سر تا سر این برش مورفوتایپهاى نوع سوم که شاخص آبهاى عمیق هستند ، غالب مى باشنددر نتیجه رسوبگذارى در برش مورد بحث ، در طول کامپانین – ماستریشتین به طور کلى در مناطق عمیق دریاى باز بوده است.
نتیجه گیرى :
۱. تعداد حداقل ۳۵ گونه از فرامینیفرهاى پلانکتونیک در رسوبات کرتاسه فوقانى در مقطع جوربند شناسایى شدند .
۲. در این رسوبات تعداد ۵ بیوزون معرفى گردید که از پایین به بالا عبارتند از :
Globotruncanita elevata interval zone ، Globotruncana ventricosa interval zone و Globotruncanita calcarata total range zone، که به ترتیب معرف کامپانین پیشین ، میانى و پسین هستند و Globotruncana aegyptiaca interval zone و Gansserina gansseri interval zone ، که به ترتیب متعلق به ماستریشتین پیشین و پسین مى باشند.
۳. بیوزون G. havanensis partial range zone که کرون (Caron, ۱۹۸۵) براى بخش زیرین ماستریشتین پیشین معرفى کرده است ، در برش مورد مطالعه بعلت وجود پوشش جنگلى و عدم نمونه بردارى شناسایى نشد.
۴. این بیوزونها با بیوزونهاى معرفى شده توسط کرون (Caron, ۱۹۸۵ ) براى رسوبات کرتاسه بالایى که بیوزونهاى استاندارد جهانى مى با شند ، مطابقت دارند.
۵. دو رخساره بایومیکرایت وکستون و بایو میکرایت پکستون در منطقه تشخیص داده شدند که معرف محیط عمیق مى باشند .
۶. بر اساس مشخصات رخساره اى و نسبت مورفوتایپهاى مختلف فرامینیرهاى پلانکتونیک ، در برش جوربند ، رسوبگذارى در طول کامپانین و ماستریشتین ، به طور کلى درنواحى عمیق دریاى باز صورت مى گرفته است .
◊◊◊◊◊◊◊
منابع فارسى :
۱ . جعفرى،الف و وزیرى مقدم، ح . ۱۳۸۴ ، زیست چینه نگارى و محیط رسوبى سنگهاى کرتاسه بالایى شمال شرق اصفهان ، زفره ، مجموعه مقالات نهمین همایش انجمن زمین شناسى ایران ، جلد اول . صفحات ۳۳۸-۳۳۱.
۲ . درویش زاده،ب.۱۳۸۱ ، مطالعه نهشته هاى کرتاسه در دامنه هاى شمالى البرز مرکزى، رساله دکتراى تخصصى، دانشگاه شهید بهشتى .
◊◊◊◊◊◊◊
References:
۱. Allenbach , P . ۱۹۶۶, Geologie und petrology des Dammavand und seiner Umgerhung ( Zentral – Elborz ) . Iran۱:place>۱:country-region>. Mitt. Geol. Inst. E.T.H. Zurich. N.F. ۶۳: ۱-۱۴۴.
۲. bayat, A . Agah, S . ۱۹۷۲. East Mazanderan geological report. N.I.O.C. Expolaration Division. Rep. No. ۳۲۲.
۳. Caron, M.۱۹۸۵. Cretaceous planktonic foraminifera. In.Bolli, H. M., Saunders. J. B., Prech – Nielsn, K. (Eds), Plankton Stratigraphy. Cambridge۱:placename> University۱:placetype>۱:place> Press, pp. ۱۷ – ۷۹.
۴. Dellenbach , J . ۱۹۶۴. Contribiotion à l'etude geological de la region situea à l'est de Teheran (Iran۱:place>۱:country-region>). pp. ۴۸-۵۳.
۵. Premoli-Silva, I, & Boersma, A. ۱۹۷۷.Cretaceous planktonic foraminifers – DSDP leg ۳۹ (south Atlantic). Initial Rep. Deep sea drill. Proj., ۳۹, ۶۱۵-۳۱.
۶. Robaszynski, F., Caron, m., Gonzalez Donoso, JM. & Wonders,A.A.H.(۱۹۸۴). Atlas of Late Cretaceous Globotruncanids. Revue de Micropaleontologie ۲۶, (۳-۴), ۱۹۸۴,pp. ۱۴۵-۳۰۵.
۷. Soder, P. A. ۱۹۵۱. Geological report on Mazanderan – Nur region between Heraz and Nah – Rudbar Kodjur . Iran Oil Company; G.R. No. ۱۱. ۸.Yildiz, A., and Ozdemir, Z. , (۱۹۹۹). Biostratigraphic and isotopic data on the G orekik Member of the Hekimhan Formation (Campanian-maastrichtian) of SE Turkey۱:place> and their paleoenvironmental significance. Cretaceous Research, ۲۰, pp۱۰۷-۱۱۷.
سامره عبدالعلی پور ، دانشجوی کارشناسی ارشد پترولوژی، دانشکده زمین شناسی دانشگاه تهران
بهروز در ویش زاده ، دکترای چینه و فسیل شناسی دانشگاه شهید بهشتی1381، استادیار گروه زمین شناسی دانشگاه بوعلی همدان
◊◊◊◊◊◊◊
چکیده:
به منظور انجام مطالعات چینه نگاری و دیرینه محیطی بر روی نهشته های کرتاسه فوقانی در دامنه های شمالی البرز مرکزی ، برش چینه شناسی جوربند ، واقع در جنوب شهرستان نور انتخاب گردید . ازاین برش تعداد ۹۱ نمونه برداشت گردید که بصورت شسته شده و مقاطع نازک مورد مطالعه قرار گرفتند. مطالعه نهشته های فوق منجر به شناسایی حداقل ۳۵ گونه از فرامینیفرهای پلانکتونیک و ۵ بیوزون گردید که مطابق با بیوزونهای استاندارد جهانی در مدیترانه و حوزه تتیس می باشند. بیوزونهای کامپانین شامل Globotruncanita elevata interval zone ، Globotruncana ventricosa interval zone و Globotruncanita calcarata total range zone، که به ترتیب معرف کامپانین پیشین، میانی و پسین هستند و بیوزونهای ماستریشتین شامل Globotruncana aegyptiaca interval zone و Gansserina gansseri interval zone ، به ترتیب متعلق به ماستریشتین پیشین و پسین می باشند .مطالعه مقاطع نازک منجر به شناسایی رخساره دریای باز ( Open marine ) مشتمل بر ۲ میکروفاسیس بایو میکرایت وکستون و بایو میکرایت پکستون گردید که هر دو معرف مناظق عمیق دریایی با انرژی کم می باشند . همچنین بررسی نسبت مورفوتایپهای مختلف فرامینیفرهای پلانکتونیک که شامل فونای مناطق کم عمق ، آبهای حدواسط و آبهای عمیقتر می با شند ، نیز نشان میدهد که رسوبگذاری در طول کامپانین-ماستریشتین ، در مقطع جوربند به طور کلی در نواحی عمیق دریای باز صورت میگرفته است.
Abstract :
In order to study the biostrstigraghy and paleoecology of the Upper Cretaceous deposits in the Northern flanks of Central Alborz Mountains, Jorband section, located on the South Noor , was selected. 91 samples collected and studied by washing method and thin sections. the study of above deposits led to recognition at least 35 species of planktonic foraminifera and 5 biozones that correspond with universally standard biozons in Mediterranean regions and Tethian domain: biozones 1) Globotruncanita elevata interval zone, 2) Globotruncana ventricosa interval zone and 3) Globotruncanita calcarata total range zone, represent the early, middle and late Campanian, respectively and biozones 4) Globotruncana aegyptiaca interval zone and 5) Gansserina gansseri interval zone suggest the early and late Maastrichtian , respectively . In this section, 2 biofacies of open marine facies belt recognized, consist of biomicrite wackestone and biomicrite packstone , that represent deep water with low energy environment. Also, ratio of the morphotype groups of planktonic foraminifera , including shallow, intermediate and deeper water fauna , shows that deposition during Campanian- Maastrichtian in Jorband section , was generally in open marine