تٲثیر خطواره پی سنگی کرج - چالوس بر هندسه و تحول جنبشی زیرپهنه ساختاری مابین گسلهای کندوان و طالقان

دسته لرزه زمین ساخت
گروه سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
مکان برگزاری بیست و پنجمین گردهمائی علوم زمین
نویسنده امیر نعیمی
تاريخ برگزاری ۰۲ اسفند ۱۳۸۵

 

مقدمه :

 

رشته جبال البرز در شمال ایران با طول بیش از ۶۰۰ کیلومتر و پهنای حدوداً۱۰۰ کیلومتر در امتداد کناره جنوبی دریای خزر از انتهای تالش تا کپه داغ تداوم دارد. این کوهزاد بخشی از سیستم آلپ – هیمالیا بوده و متاثر از رخدادهای کوهزایی آلپی است(Zanchi et al., ۲۰۰۶). در نظریات قدیمی از البرز به عنوان یک آنتی کلینوریوم با روند شرقی- غربی و پهلوهای بطور عمیق گسل خورده و متٲثر از رژیم زمینساختی ضخیم پوسته  (thick-skinned)یاد می کنند(Stocklin, ۱۹۷۴ ,Beredin, ۱۹۷۰) لیکن شواهد و مدلهای ساختاری کنونی همگی مٶید یک رژیم زمینساختی نازک پوسته (thin-skinned) با حداقل دخالت دگرشکلی در پی سنگ می باشند. به گونه ای که حرکت رو به جنوب غرب حوضه خزر جنوبی و همگرایی ورقه عربی – اوراسیا آن را تحت تٲثیر قرار داده و سبب شده ترافشارش در این پهنه حاکمیت یابدZanchi et al., ۲۰۰۶, Brunet et al., ۲۰۰۳, Axen et al, ۲۰۰۱, Jackson et al., ۲۰۰۲) (Allen et al., ۲۰۰۳, Yassaghi, ۲۰۰۵,. اگر چه در سالیان اخیر افزایش قابل توجهی از نظر کمی و کیفی در مطالعات صورت گرفته بر روی البرز مشاهده می شود که به عنوان مثال می توان به مطالعات قاسمی(۱۳۷۹)، نیک نژاد(۱۳۸۲)، احتشامی(۱۳۸۳)، حسن پور(۱۳۸۳)، عباسی و یساقی (۱۳۸۴)،.. اشاره کرد، با این حال به سبب شرایط خاص توپوگرافی هنوز بر روی  قسمتهای زیادی از آن مطالعه ساختاری دقیقی صورت نگرفته است. علاوه بر این، برخی از مطالعات نیز بیشتر  بر بررسی عکسهای هوایی، تصاویر ماهوار ای و نقشه های زمین شناسی مبتنی هستند که در بسیاری موارد با مشاهدات دقیق تر ساختاری بر روی زمین همخوانی ندارند. به همین سبب زیرپهنه ساختاری مابین گسلهای طالقان و کندوان در این مقاله تحلیل  شده است تا بتوان گامی در جهت درک بهتر تکامل ساختاری البرز مرکزی برداشت.

 

 

 

   البرز مرکزی یکی ار بخشهای به شدت دگرشکل شده البرز است که دگرشکلی در آن عمدتاً توسط گسلهای راندگی اصلی کنترل می شود. از جمله این گسلها از شمال به جنوب می توان به گسلهای خزر، شمال البرز، کندوان، طالقان، مشا و شمال تهران اشاره کرد که با روند تقریبی شمال غربی – جنوب شرقی سبب تفکیک البرز مرکزی به زیرپهنه های ساختاری متعدد گردیده اند(شکل۱). منطقه مورد مطالعه در قسمت جنوبی البرز مرکزی و در نقشه ۱:۱۰۰۰۰۰ مرزن آباد (وحدتی دانشمند ۱۳۷۹) واقع شده و از شمال با گسل کندوان و از جنوب با گسل طالقان محدود می شود. این منطقه در پهنه ترشیاری مرکزی Gansser & Hubber(۱۹۶۲) قرار گرفته و عمدتاً  از واحدهای سنگی ترشیاری همچون سازند کرج و واحد شیل و آهک کندوان تشکیل شده است. واحد های قدیمی تر را می توان در فرادیواره گسلهای مذکور جستجو کرد که در اینجا شامل سازندهای شمشک، لار و دلیچای تفکیک نشده و زیارت می باشند. توزیع این چنینی واحدهای سنگی یاد آور حوضه های میان کوهی است کهAllen  و همکاران(۲۰۰۳) به آنها اشاره کرده اند. در این مقاله به بخشی از این زیرپهنه در برش دره کرج–چالوس پرداخته می شود(شکل۱).

◊◊◊◊

بحث :

 

برای درک وضعیت دگرشکلی و  دستیابی به الگوی دگرشکلی ناحیه ای می بایستی تحلیل دقیق ساختاری از نظر هندسی و تحول جنبشی صورت گیرد. گسلهای راندگی و چینها از جمله ساختارهای اصلی کنترل کننده دگرشکلی در این ناحیه هستند. با برداشتهای صحرایی هندسه و تحول جنبشی گسل کندوان، طالقان و ۱۲ گسل دیگر و نیز چینهای متعدد همراه بررسی گردیده که نتایج آن پس از معرفی و توصیف کلی این ساختارها در دو گروه گسلها و چینها، ارائه می گردد.

 

۱_گسلها

۱_۱ گسل کندوان

این گسل یکی از گسلهای اصلی و قدیمی رشته جبال البرز است که روند تقریبی شرق جنوب شرقی   - غرب شمال غربی داشته و با طول حدود ۸۵ کیلومتر از نزدیکی آتشفشان دماوند تا علم کوه تداوم دارد (وحدتی دانشمند۱۳۷۰). این گسل مرز زیرپهنه پالئوزوئیک مرکزی و ترشیاری مرکزی          ( (Gansser & Hubber,۱۹۶۲ را تشکیل داده و به نظر می رسد حوضه البرز شمالی را از حوضه البرز جنوبی در ائوسن جدا می کرده است(آقانباتی ۱۳۸۳). شیب این گسل در ناحیه کندوان حدود ۶۰_۳۰ درجه (Glaus, ۱۹۶۵)، و در ناحیه علم کوه ۷۰_۶۰ درجه به شمال(Stocklin, ۱۹۷۴) برآورد شده است. این گسل و گسلهای نیمه موازی با آن در شمال به گفته Stocklin (۱۹۷۴)  جابجایی راستگرد دارند. در برش دره کرج–چالوس گسل کندوان سبب رانده شدن سازند ژوراسیک شمشک بر روی بخش توف میانی سازند کرج به سن ائوسن شده است(شکل۲). پهنه گسلی این گسل الگویی از شاخه های فرعی به شکل ریز دوپلکس با موقعیت ۳۳۳/۳۴ نشان می دهد. همچنین خش لغزشهای اندازه گیری شده  بر روی این شاخه های فرعی جهت حرکت گسل را به سمت آزیموت ۲۰۲ نشان                  می دهند(شکل۲ب) که با توجه به موقعیت گسل دال بر سازوکار راندگی با مٶلفه راستالغز راستگرد گسل در این ناحیه است. این گسل در این زیرپهنه در اثر عملکرد گسل آزاد کوه و گسل دره کرج - چالوس به طور راستگرد جابجا شده و تغییر روند نشان می دهد(شکل۵ الف).

 

۲_۱ گسل طالقان

گسل طالقان با طول حدود ۶۴ کیلومتر و روند تقریبی شرقی–غربی مرز جنوبی ناحیه مورد مطالعه را تشکیل می دهد. این گسل لرزه زا بوده و رویدادهای ۱۶ دسامبر ۱۸۰۸م طالقان با بزرگی ms=۵.۹ و ۸ نوامبر ۱۹۶۶م صمغ آباد با بزرگی mb=۵ به آن نسبت داده می شوند (Ambraseys & Melville, ۱۹۸۲). گسل طالقان گسلی راندگی است که در راستای آن واحدهای سنگی پالئوزوئیک و مزوزوئیک بر روی سازند کرج و واحدهای جوان تر رانده شده اند (وحدتی دانشمند۱۳۷۰). در مورد موقعیت              گسل طالقان نظرات متفاوتی وجود دارد، به گونه ای که عده ای همچون  Berberian & Yeats(۱۹۹۹)و  Allen et al.,( ۲۰۰۳a) شیب آن را به طرف جنوب و عده ای دیگر همچون رحمانی (۱۳۷۷) و وحدتی دانشمند (۱۳۷۰) شیب آن را به طرف شمال می دانند. در این مقاله گسل طالقان در محلی معرفی می شود که پیش از این گسل جنوب طالقان(احتشامی ۱۳۸۳) نامیده شده است. در این ناجیه و در طرف غرب دره کرج–چالوس سازند لار و دلیچای تفکیک نشده، و در طرف شرق آن، سازند زیارت بر اثر عملکرد این گسل بر روی سازند کرج رانده شده اند(شکل۳). شیب گسل در طرفین دره اندکی تغییر کرده به گونه ای که در طزف غربی دارای موقعیت  ۱۹۴/۵۲ و در طرف شرقی دارای مو قعیت  ۲۰۱/۴۷ به ترتیب با جهت حرکت آزیموت ۳۲۹ و ۳۲۶(شکل۳ب) می باشد. داده ها نشان می دهند که در برش مذکور گسل طالقان دارای شیب رو به جنوب و سازوکار راندگی با مٶلفه کوچک تر راستالغز راستگرد  می باشد. از نکات حائز اهمیت درباره این گسل می توان به تغییر روند حدوداً ۲۵ درجه ای آن در دره کرج - چالوس اشاره کرد(شکل۳الف).

 

 

 

 

۳_۱ گسلهای مابین راندگیهای کندوان و طالقان

این دسته از گسلها اکثراً روند شمال غرب – جنوب شرق داشته و درون سازند کرج عمل کرده اند. از نظر سنی این دسته از گسلها از گسلهای کندوان و طالقان جوان تر بوده  و سازوکار بیشتر آنها راندگی است. رفتار این گسلها در بخشهای مختلف متفاوت بوده و تٲثیر هر دو گسل اصلی  را بر هندسه و جنبش خود نشان می دهند(شکل ۵ الف وب). در جدول۱ فهرستی از این گسلها به همراه مشخصات هندسی و شواهد مورد استفاده برای تحلیل جنبش آنها ارائه گردیده است. جهت حرکت گسلها بر مبنای استفاده از ریز چینها و چینهای کشیده، ساختار های S-C، چینهای مرتبط با گسلش، برگواره گی گسلی و خطوط لغزش گسلی بدست آمده و به صورت آزیموت ارائه شده است.

نام گسل

روند گسل

موقعیت گسل

اثر عملکرد گسل

شواهد نشان دهنده جهت حرکت

جهت حرکت

سازوکار گسل

دره آزادبر

N-۱۱۷

۵۰/۰۴۵

تشکیل دره آزادبر

لنز های گسلی و ریز چینها

۲۰۰

راندگی با مٶلفه راستالغز راستگرد

وله

N-۱۲۳

۳۲/۰۲۰

رانده شدن قسمتهای مختلف بخش Ek,t۲ سازند کرج بر روی یکدیگر

لنز های گسلی و ریزچینها

۲۱۷

راندگی با مٶلفه راستالغز راستگرد کوچک

جنوب گچسر

N-۱۱۳

۴۵/۱۹۰

رانده شدن بخش Ek,t۲ سازند کرج بر  روی واحد OM

_______

_______

راندگی

شمال گچسر

N-۱۲۰

۶۰/۲۰۵

تشکیل ناودیس و تاقدیس گچسر

ناودیس گچسر

۳۵۰

معکوس با مٶلفه راستالغز راستگرد

وارنگه رود

N-۱۲۰

۴۳/۰۵۴

رانده شدن قسمتهای مختلف بخش Ek,t۲ سازند کرج بر روی یکدیگر و واحد OM

چینهای کشیده

۲۳۵

راندگی

آزادبر شمالی

N-۱۱۵

۶۹/۰۲۹

 

امیر نعیمی ، دانشجوی کارشناسی ارشد تکتونیک دانشگاه تربیت مدرس

دکتر علی یساقی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس

دکتر محمد محجل، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس

◊◊◊◊

 

چکیده:

بررسی ساختاری زیرپهنه مابین گسلهای راندگی کندوان(با شیب رو به شمال) و طالقان(با شیب رو به جنوب) در برش دره کرج - چالوس در منطقه غربی گچسر بیانگر تغییر در روند ساختارهای اصلی در این منطقه  می باشند. این امر که از روی تغییر روند گسلهای کندوان و طالقان، خم شدگی سیل منوزونیتی، تفاوت در شیب واحد های سنگی در طرفین دره و اختلاف موجود بین روند اثر و امتداد سطح محوری چینها تشخیص داده می شود به عملکرد گسل راستالغز عرضی به موازات دره کرج - چالوس منتسب می گردد. این گسل منطبق بر خطواره پی سنگی F_3 (کرج - چالوس) بوده و مشابه گسلهای عرضی- برشی همانند آنچه که در کمربند چین خورده- رانده زاگرس دیده می شود، می باشد. بررسیهای ساختاری همچنین مٶید حضور گسلهایی با سازوکار غالب راندگی در این زیرپهنه می باشد. این گسلها اکثراً دارای مٶلفه کوچک تر راستالغز راستگرد بوده و عدم حاکمیت حرکات راستالغر چپگرد در این بخش از البرز مرکزی را نشان می دهند. گسلهای مذکور بعنوان راندگیهای میانبر فرودیواره ای و پس راندگیهای فرادیواره ای گسلهای کندوان و طالقان تحلیل شده اند.

Abstract:

Structural analysis in a sub-zone situated between northward dipping Kandovan thrust fault and southward dipping Taleqan thrust fault in Gachsar area along Karaj-Chalus valley section shows reorientation in the trends of the main structures. This reorientation, which is considered to be related to the effect of a transverse strike-slip fault along the Karaj-Chalus valley, has caused changes in the trends of Taleqan and Kandovan thrust faults, deflection of monzonite sill, differences in the attitude of rock units as well as differences between the attitude and traces of fold axial surfaces. This fault has been inferred to coincide with the F_3 (Karaj-Chalus) basement lineament and represents transverse faults similar to those suggested for the Zagros fold and thrust belt. Structural studies also indicate that there are other faults mostly with reverse movements within the sub-zone. These faults having smaller right-lateral components reveal that the so-called left-lateral movements do not prevail in this part of the central Alborz. They were interpreted to be shortcut thrusts and back thrusts to the Kandovan and Taleqan thrusts, respectively.

کلید واژه ها: مازندران