تفسیر مغناطیسی داده¬های الکترومغناطیس هوایی در منطقه
دسته | ژئوفیزیک |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | بیست و ششمین گردهمایی علوم زمین |
تاريخ برگزاری | ۱۳ اسفند ۱۳۸۶ |
چکیده:
محتوای دادههای یک سیستم الکترومغناطیس هوایی شامل ترکیبی از پاسخ جریان هایگردابی مربوط به رسانایی و پاسخ پلاریزاسیون مغناطیسی است. میدان ثانویه اندازهگیری شده در پیچه گیرنده، ناشی از جریانهای گردابی، وابسته به فرکانس هستند و شامل هر دو مؤلفه حقیقی و موهومی با مقادیر مثبت زیاد هستند، در مقابل، میدان ثانویه ناشی از پلاریزاسیون مغناطیسی مستقل از فرکانس بوده و فقط شامل مؤلفه حقیقی به شکل مقادیر منفی و نزدیک به صفر است. بنابراین میتوان محتوای مغناطیسی زمین را از مؤلفه حقیقی کاهش یافته برای آرایش پیچه هم صفحه افقی در کمترین فرکانس محاسبه کرد. نتایج این روش مستقل از مغناطیس باقیمانده، عرض مغناطیسی و اثرات مغناطیسی سنگ بستر میباشد. نتایج محتوای مغناطیسی حاصل از
دادههای میتواند به طور مکمل همراه با نتایج مغناطیسسنجی برای تعیین بهتر مرزهای مغناطیسی در فواصل نزدیک و بررسی حقیقی و کاذب بودن بیهنجاریهای مقاومت ویژه به کار رود.
دادههای میتواند به طور مکمل همراه با نتایج مغناطیسسنجی برای تعیین بهتر مرزهای مغناطیسی در فواصل نزدیک و بررسی حقیقی و کاذب بودن بیهنجاریهای مقاومت ویژه به کار رود.
داریوش شکری1 ،ابولقاسم کامکار روحانی2 ،علی مراد زاده3 و احمد سمنانی نژاد4
1- دانشجوی کارشناسی ارشد ژئوفیزیک دانشگاه صنعتی شاهرود Dariush_shokri@yahoo.com
2- استادیار دانشگاه صنعتی شاهرود
3- دانشیار دانشگاه صنعتی شاهرود
4- دانشجوی کارشناسی ارشد ژئوفیزیک دانشگاه صنعتی شاهرود
مقدمه:
به طور کلی سه معادله اصلی که رفتار میدان الکترومغناطیسی را با خواص الکتریکی زمین مربوط می کند عبارتند از]5[:
(1)
(2)
(3)
که در روابط بالا رسانندگی ( که عکس مقاومت ویژه یا است)، تراوایی مغناطیسی و گذردهی دیالکتریکی میباشد. رسانایی الکتریکی در اغلب موارد پارامتر ژئوفیزیکی اصلی است که پاسخ الکترومغناطیس هلیکوپتری (HEM) را تحت تاثیر قرار میدهد، ولی در برخی شرایط تراوایی مغناطیسی و گذردهی دیالکتریکی نقش مهمی در سیگنال اندازهگیری شده دارند. تراوایی یا خود پذیری مغناطیسی یک اندازهگیری از میزان پذیرش برای مغناطیسی شدن است که برای همه فرکانسها ثابت است و از آنجا که در کمترین فرکانس اثر رسانایی به واسطه عدد القایی کم، حداقل است این پارامتر اغلب در دادههای فرکانس پایین دیده میشود.[4] گذردهی دیالکتریکی نیز یک اندازهگیری از توانایی ماده برای ذخیره کردن بار الکتریکی است که این اثر تابعی از فرکانس است، به این معنی که چنانکه فرکانس افزایش یابد، اثرگذردهی دیالکتریکی نیز افزایش مییابد. بنابرابن این اثر اغلب هنگامی که خیلی زیاد است در دادههای فرکانس بالا دیده میشود [4]. در اغلب موارد جهت محاسبه مقاومتویژه، پارامتر تراوایی مغناطیسی به صورت تراوایی مغناطیسی فضای آزاد و پارامتر دیالکتریکی را برابر صفر در نظر میگیرند که این فرض نتایج دور از واقعیت را در شرایط زمینشناسی مقاوم و مغناطیسی در پی دارد. اثر متقابل از هر سه پارامتر بر روی پاسخهای دریافت شده مهم است، بنابراین بایستی تهیه نقشههای EM از زمین ( در نواحی با اینگونه اثرات) با در نظر گرفتن هر سه پارامتر ( رسانایی، تراوایی مغناطیسی و گذردهی دیالکتریکی ) انجام شود [5].
بحث:
با توجه به اینکه آرایش هم صفحه افقی () نسبت به آرایش هم محور قائم (VCX) دارای یک نسبت علامت به نوفه (signal to noise ratio)کمتری است روش تهیه نقشههای مغناطیسی (Magnetic mapping)بیشترمبتنی بر دادههای مؤلفه همفاز از آرایش هم صفحه افقی انجام میشود. از آنجا که در کمترین فرکانس اثر رسانایی و گذردهی دیالکتریکی حداقل است، مؤلفه همفاز در کمترین فرکانس مورد استفاده قرار میگیرد [3]. یک توده پلاریزه شونده مغناطیسی (مانند سازند های آهن دار ، دیاباز و یا دیگر سنگ های محتوی مگنتیت) به طور معمول یک پاسخ مؤلفه حقیقی منفی با یک پاسخ مؤلفه موهومی صفر را به دست می دهد. یک مقدار خودپذیری در حدود 0.01 (در سیستم SI) کافی است تا پاسخ مؤلفه حقیقی از سیستم برداشت برای یک ارتفاع 30 متری سنجنده، در حدود 12 کاهش یابد [1]. هنگامی که پلاریزاسیون مغناطیسی باعث کاهش در مقدار مؤلفه حقیقی به صورت مقادیر مثبت نزدیک به صفر میشود، حضور این پلاریزاسیون میتواند به وسیله افزایش در مقاومتویژه که مربوط به مناطق با خاصیت مغناطیسی زیاد است مشخص شود. مگنتیت و پیروتیت تنها کانیهایی هستند که با توجه به پلاریزاسیون مغناطیسی بالای آنها بر روی پاسخ اندازهگیری شده سیستمتاثیر میگذارند. به دلیل رسانایی پیروتیت و همراهیاش با دیگر کانیهای سولفیدی رسانا، به طور معمول پلاریزاسیون مغناطیسی آن نادیده گرفته میشود (به استثنای ذخایر محتوی پیروتیتهای پراکنده زیاد)، بنابراین فقط مگنتیت به عنوان تنها کانی که باعث ایجاد آنومالی مؤلفه حقیقی منفی میشود، مد نظر قرار میگیرد [4]. لازم به ذکر است که سنگهای محتوی کمتر از مگنتیت میتواند باعث منفی شدن مؤلفه حقیقی شود. علاوه بر محتوای مغناطیسی، ارتفاع پرواز و ضخامت روباره نیز باعث تغییرات در مقدار مؤلفه همفاز میشود. تغییرات ارتفاعی برای دستگاه گیرنده مغناطیسی (مغناطیسسنج) جدی نیست، (توان افت در این مورد برای یک توده وسیع صفر و برای یک دایک نازک قائم تقریبا 1 است) در حالی که این تغییرات برای بررسی مغناطیسی توسط روش بسیار جدی است. به طور کلی یک کاهش سریع در دامنه پاسخ با افزایش فاصله از منبع صورت میگیرد، این دامنه برای مدل نیم فضای همگن با توان 3 ، برای مدل دایک قائم با توان 4 و برای یک میله قائم با توان 5 کاهش مییابد. زمانی که سنجنده () در یک ارتفاع 30متری بالای سطح زمین قرار دارد روش به 4/1 درصد مگنتیت در حجم سنگ حساس میباشد [6].
با توجه به مطالب گفته شده، برای فراهم کردن پاسخ در یک ارتفاع ثابت (برای مثال 30 متر) بایستی یک ضریب تصحیح با توان سوم به صورت زیر انجام شود:
(4)
که در این رابطه ارتفاع اندازهگیری شده توسط سیستم و یک مقدار ارتفاع ثابت جهت جبران تغییرات ارتفاعی میباشد(در اغلب موارد برابر 30 متر در نظر گرفته میشود). در نواحی که یک روباره غیر مغناطیسی و غیر رسانا بر روی یک نیم فضای قابل پلاریزه شدن مغناطیسی وجود دارد، اگر ضخامت از روباره شناخته شده باشد، رابطه بالا به صورت زیر در میآید:
(5)
که ضخامت روباره غیر مغناطیسی است، هر چند به طور معمول ضخامت روباره شناخته شده نیست[3] .
محاسبه درصد حجمی و درصد وزن ظاهری مگنتیت:
در ابتدا دادههای مؤلفه همفاز از آرایش پیچه را برای یک ارتفاع ثابت نرمالیزه میکنیم. مؤلفه نرمالیزه شده توسط معادلات 4 و 5 به صورت زیر بدست میآید :[3]
(6)
که در رابطه بالا مؤلفه همفاز برای آرایش در کمترین فرکانس و مؤلفه همفاز نرمالیزه شده است. ممکن است که مستقیمأ مقادیر به صورت نقشههای هم مقدار نمایش داده شوند و به عنوان یک مقیاسی برای نقشههای مغناطیسسنجی به کار روند. صرفنظر از اثرات وامغناطیسی، میتوان یک رابطه خطی بین درصد حجمی مگنتیت و پاسخ مؤلفه همفاز به صورت زیر ارائه نمود[3]:
(6)
در این رابطه درصد حجمی ظاهری مگنتیت یا محتوای مغناطیسی میباشد. توسط درصدحجمی مگنتیت و با توجه به رابطه زیر، درصد وزن ظاهری مگنتیت قابل محاسبه است:
(8)
که درصد وزن ظاهری مگنتیت میباشد. دو فرض اساسی برای محاسبات بالا عدم تغییر ارتفاع (توپوگرافی ملایم) و عدم وجود پاسخ رسانایی در مؤلفه حقیقی میباشد. توسط رابطه 6 تا حدود زیادی میتوان اثرات تغییرات ارتفاعی را کاهش داد، ولی اثرات ناشی از وجود روبارههای مغناطیسی، ممکن است به طور کامل از روی دادهها برداشته نشود و بایستی از روشهای
معکوسسازی استفاده نمود[2] . در مورد فرض رسانایی، میتوان روابط بالا را برای مناطق با مقاومت ویژه بیشتر از 500 اهممتر به کار برد. جایی که مقاومت ویژه کمتر از 500 اهممتر است، تخمین محتوای مغناطیسی به درستی انجام نمیشود. معمولا تخمین محتوای مغناطیسی با یک ضریبی از دو (زمانی که توزیع مغناطیسی یکنواخت است) درست میباشد [6]. با توجه به روابط 6 و 8 ، یک نیم فضای محتوی 25 درصد وزنی مگنتیت میتواند یک پاسخ مؤلفه همفاز برابر با 3 را برای یک ارتفاع پرواز 30 متر به دست دهد [3].
معکوسسازی استفاده نمود[2] . در مورد فرض رسانایی، میتوان روابط بالا را برای مناطق با مقاومت ویژه بیشتر از 500 اهممتر به کار برد. جایی که مقاومت ویژه کمتر از 500 اهممتر است، تخمین محتوای مغناطیسی به درستی انجام نمیشود. معمولا تخمین محتوای مغناطیسی با یک ضریبی از دو (زمانی که توزیع مغناطیسی یکنواخت است) درست میباشد [6]. با توجه به روابط 6 و 8 ، یک نیم فضای محتوی 25 درصد وزنی مگنتیت میتواند یک پاسخ مؤلفه همفاز برابر با 3 را برای یک ارتفاع پرواز 30 متر به دست دهد [3].
به طور کلی در مقایسه با دادههای مغناطیسسنجی، روش دارای حساسیت کمتری به محتوای مغناطیسی است، و قادر است که مناطق محلی مغناطیسی در فواصل خیلی نزدیک را مشخص کند. به خاطر اینکه مقادیر محتوای مغناطیسی بدست آمده از دادههای یک خاصیت فیزیکی اندازهگیری شده از واحدهای سنگی است (مثل مقاومت ویژه)، در حالی که مقادیر مغناطیسی به دست آمده از برداشتهای مغناطیس سنجی یک اندازهگیری از میدان پتانسیل است، بنابراین روش الکترومغناطیسی نسبت به روش مغناطیسسنجی در مشخص کردن انواع واحدهای سنگی و تعیین مرز آنها، نتایج خیلی بهتر را ارائه میکند [6]. شکل کلی یک بیهنجاری مغناطیسی به دست آمده از روش مغناطیسسنجی، وابسته به شکل و جهت میدان مغناطیسی منبع است، به این صورت که بیهنجاریهای مغناطیسی میدان کل در عرضهای مغناطیسی مختلف، متفاوت هستند ولی بیهنجاریهای مغناطیسی به دست آمده توسط دادههای همان شکل را صرفنظر از عرض مغناطیسی در داخل زمین دارا هستند (یعنی نیاز به فیلتر برگردان به قطب برای نتایج محتوای مغناطیسی نمیباشد)[3] . علاوه بر این، نتایج مغناطیسی در روش الکترومغناطیس به وسیله پدیده مغناطیس باقیمانده تاثیر نمیپذیرد. بیهنجاریهای مغناطیسی حاصل از دادههای
مغناطیس سنجی یک برایندی از اثر مغناطیسی در اعماق مختلف است. در حالی که روش (به دلیل عمق نفوذ کم این آرایش) فقط بیهنجاریهای حاصله از منابع مغناطیسی در اعماق کم را نشان میدهد (یعنی نیاز به جدا کردن پاسخهای مغناطیس باقیمانده از پاسخ مغناطیس کل در روش نمیباشد) [6].
مغناطیس سنجی یک برایندی از اثر مغناطیسی در اعماق مختلف است. در حالی که روش (به دلیل عمق نفوذ کم این آرایش) فقط بیهنجاریهای حاصله از منابع مغناطیسی در اعماق کم را نشان میدهد (یعنی نیاز به جدا کردن پاسخهای مغناطیس باقیمانده از پاسخ مغناطیس کل در روش نمیباشد) [6].
به طور کلی مواردی که باعث ایجاد خطا در محاسبه درصد حجمی و درصد وزن ظاهری مگنتیت میشود را می توان به صورت وامغناطیسشدگی، وجود روباره غیر مغناطیسی، افزایش مؤلفه حقیقی در اثر کاهش مقاومتویژه و کاهش ارتفاع عنوان نمود [3].
مطالعه موردی (منطقه کلاته-رشم دامغان):
در این مقاله جهت محاسبه مقادیر درصد حجمی مگنتیت و درصد وزن ظاهری مگنتیت از
داده های الکترومغناطیس هوایی منطقه کلاته–رشم در 120 کیلومتری جنوب شهر دامغان (واقع در استان سمنان) استفاده شده است. در این برداشت که توسط سازمان
زمینشناسی و اکتشافات معدنی کل کشور انجام شده، خطوط پرواز با امتداد E 31.5 N و با فواصل 400 متر در نظر گرفته شده است. فرکانسهای برداشتی برای آرایش ، 865،4920 و 33000 هرتز و برای آرایش ، 926 و 4490 هرتز میباشد. به طور کلی زمینشناسی ناحیه برداشتی شامل واحدهای کربناته دگرگون شده قبل از کرتاسه و واحدهای آتشفشانی- نفوذی ترشیاری
میباشد. بیهنجاریهای شدت مغناطیسی بالا در این منطقه اصولا ناشی از واحدهای آندزیتی داسیتی، توفهای آتشفشانی و بازالتهای دگرگون شده میباشد. مقادیر مقاومتویژه به دست آمده برای این واحدها نیز در یک محدوده 400 تا بالای 10000 اهممتر تغییر میکند. بنابراین به دلیل تراواییمغناطیسی و مقاومتویژه بالا در این گونه نواحی، مؤلفه حقیقی در پایینترین فرکانس (865 هرتز) به شدت کاهش یافته است. لازم به ذکر است که در برخی مناطق، به دلیل وجود مناطق دگرسان شده پراکنده بر روی واحدهای بازیک، مؤلفه مذکور به مقدار زیادی افزایش یافته است و بنابراین در این گونه مناطق تخمین درصد محتوای مغناطیسی و وزن ظاهری مغناطیسی ممکن نیست.
داده های الکترومغناطیس هوایی منطقه کلاته–رشم در 120 کیلومتری جنوب شهر دامغان (واقع در استان سمنان) استفاده شده است. در این برداشت که توسط سازمان
زمینشناسی و اکتشافات معدنی کل کشور انجام شده، خطوط پرواز با امتداد E 31.5 N و با فواصل 400 متر در نظر گرفته شده است. فرکانسهای برداشتی برای آرایش ، 865،4920 و 33000 هرتز و برای آرایش ، 926 و 4490 هرتز میباشد. به طور کلی زمینشناسی ناحیه برداشتی شامل واحدهای کربناته دگرگون شده قبل از کرتاسه و واحدهای آتشفشانی- نفوذی ترشیاری
میباشد. بیهنجاریهای شدت مغناطیسی بالا در این منطقه اصولا ناشی از واحدهای آندزیتی داسیتی، توفهای آتشفشانی و بازالتهای دگرگون شده میباشد. مقادیر مقاومتویژه به دست آمده برای این واحدها نیز در یک محدوده 400 تا بالای 10000 اهممتر تغییر میکند. بنابراین به دلیل تراواییمغناطیسی و مقاومتویژه بالا در این گونه نواحی، مؤلفه حقیقی در پایینترین فرکانس (865 هرتز) به شدت کاهش یافته است. لازم به ذکر است که در برخی مناطق، به دلیل وجود مناطق دگرسان شده پراکنده بر روی واحدهای بازیک، مؤلفه مذکور به مقدار زیادی افزایش یافته است و بنابراین در این گونه مناطق تخمین درصد محتوای مغناطیسی و وزن ظاهری مغناطیسی ممکن نیست.
با توجه به معادلات 6، 7 و 8 مقادیر ، و از دادههای مؤلفه همفاز آرایش (در فرکانس 865 هرتز) محاسبه شده و سپس این نتایج توسط نرم افزار
به صورت نقشه در آمده است. نقشههای مربوطه در شکلهای 3 و 4 دیده میشود.
به صورت نقشه در آمده است. نقشههای مربوطه در شکلهای 3 و 4 دیده میشود.
شکل 1 نقشه شدت مغناطیس کل برگردان به قطب از منطقه را نشان میدهد که این نقشه ترکیبی از بیهنجاریهای مغناطیسی کم عمق و عمیق را نمایان میسازد. فیلتر روند سطحی درجه 3 برای تهیه مقادیر مغناطیس باقیمانده از مقادیر شدت مغناطیس کل اعمال شده است که نتایج آن به صورت نقشه شدت مغناطیس باقیمانده در شکل 2 آورده شده است.
با مقایسه نقشه های و (شکلهای 3 و 4) و نقشههای مغناطیسی (شکلهای 1 و2) دیده میشود که مقادیر و تا حدود زیادی بیهنجاریهای مغناطیسی از نقشه مغناطیس باقیمانده (که برگردان به قطب شده) را نشان میدهند و به مقدار زیادی متفاوت از نفشه شدت مغناطیس کل (شکل 1) هستند. بیشترین انطباق بین نتایج و نقشه باقیمانده مغناطیسی در قسمت مرکزی دیده میشود که در این محدوده واحدهای سنگی مغناطیسی و مقاوم باعث کاهش مؤلفه همفاز شدهاند و در نتیجه محاسبه و تاحدود زیادی به درستی انجام شده است. در این محدوده مقادیر مقاومتویژه کمی توسط نسخه از بسته نرم افزاری محاسبه شده است که این موضوع با محتوای مغناطیسی محاسبه شده مغایر است. این مقادیر رسانایی کاذب یک نتیجهای از ترکیب پاسخ های مؤلفه حقیقی خیلی کم با دادههای مؤلفه موهومی متوسط توسط الگوریتم ضعیف به کار رفته در نرم افزار میباشد [1]. بنابراین با مقایسه نتایج محتوای مغناطیسی از روش و نتایج مغناطیسسنجی میتوان حقیقی و کاذب بودن بیهنجاریهای مقاومتویژه را بررسی نمود. به طور کلی نتایج روش نسبت به نتایج مغناطیسسنجی کمی متفاوت است، به این صورت که نتایج روش مرزها را بهتر از روش مغناطیسسنجی نشان داده است ( یعنی در مورد روش مغناطیس سنجی مرزها تدریجی تر است).
در قسمت شمال شرقی منطقه یک بیهنجاری مغناطیسی بالا وجود دارد که در هیچ یک از نقشههای و (شکلهای 3 و 4) وجود ندارد. با توجه به داده های مقاومت ویژه پایین برای این قسمت، مؤلفه همفاز افزایش یافته و بنابراین امکان محاسبه محتوای مغناطیسی در این قسمت توسط روش وجود ندارد.
به دلیل وجود مناطق دگرسانی و رگههای کانیسازی در منطقه مذکور، مقادیر و نشان داده شده در نقشههای زیر برای بعضی نواحی واقعی نیستند، هر چند تخمین محتوای مغناطیسی توسط روشبا یک ضریبی از 2 میتواند درست باشد [3].
نتیجه گیری:
در نواحی مغناطیسی و حاوی سنگهای مقاوم، مؤلفه همفاز از دادههای الکترومغناطیس به شدت کاهش مییابد و منفی میشود. توسط روش ذکر شده در این مقاله می توان از روی دادههای مولفه همفاز از آرایشدر کمترین فرکانس، محتوای مغناطیسی از واحدهای زمینشناسی را محاسبه نمود. این روش نسبت به روش متداول مغناطیسسنجی مستقل از مغناطیس باقیمانده، اثرات مغناطیس لایههای عمیق و عرض مغناطیسی محل میباشد. این روش دارای حساسیت کمتری نسبت به روش مغناطیسسنجی است ولی مرز بین واحدهای سنگی را بهتر مشخص میکند. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که روشدر ابعاد میکرو و روش مغناطیسسنجی در ابعاد ماکرو عمل مینمایند. تفسیر نتایج مغناطیسسنجی و نتایج محتوای مغناطیسی بدست آمده از روشدر نهایت منجر به ارائه یک تفسیر مطلوب از واحدهای سنگی منطقه و بررسی حقیقی یا کاذب بودن مقادیر مقاومتویژه میشود.