منشاء و گسترش زئولیتها در گدازه های مافیک الیگومیوسن شمال زاهدان

دسته پترولوژی
گروه سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
مکان برگزاری ششمین همایش سالانه انجمن زمین شناسی ایران
نویسنده ساسان باقری
تاريخ برگزاری ۲۵ بهمن ۱۳۷۸
گدازه های مافیک الیگو میوسن شمال زاهدان:
در میان واحد های تخریبی و ندرتاٌ مارنی سازند الیگو میوسن شمال زاهدان میان لایه هایی عمدتاٌ از جریان های گدازه و به میزان کمتری نفوذی های کم عمق و پیرو کلاستیکی به چشم می خورند که ورقه های گسترده ای می سازند. این جریان های ورقه ای در طولی بالغ بر بیش از 50 کیلومتر از جنوب حرمک تا شمال شرقی دشتک در امتداد گسل زاهدان و در پهنایی حداکثر 2 تا 3 کیلومتر رخنمون دارند (نقشه 1:250.000 سازمان زمین شناسی کشور). حجم گدازه خروجی تنها بر اساس رخنمون ها به طور تقریبی به 40 کیلومتر مکعب می رسد. نسبت متوسط ضخامت به مساحت گسترش هر جریان (aspect ratio) مقدار کمی است و از این رو می توان ویسکوزیته کم و حجم بیرون ریزی زیادی را در نظر گرفت (Cas & Wright 1988). گدازه ها اغلب ساده و در مواردی که درصد مدال کلینو پیروکسن ها بالا می رود ویسکوزیته نیز افزایش یافته و جریان های پیچیده دیده می شود. سطح بعضی از گدازه ها شواهدی از حالات گدازه های Pahoehoe را نشان می دهد.
بر این اساس و شواهدی نظیر وجود انحنا در دود کش های حبابی (Pipe vesicles)، افزایش ضخامت جریان ها به میزان 6 برابر از غرب به شرق (مخروط های گدازه) و نحوه قرار گرفتن قلوه های کنگلومرا در سنگ های در برگیرنده می توان تخمین زد که جریان در گدازه عمدتاٌ از غرب به شرق بوده است (شیب قدیمی توپوگرافی منطقه).
در جریان هایی که ضخامت زیادی دارند (massive lavas) درزه های کششی ستونی با منشاء سرد شدگی دیده می شود با توجه به سنگ شناسی و ژئو شیمی تقریباٌ ثابت در سرتاسر گستره جریان ها می توان واژه گدازه های سیلابی قاره ای یا Flood Basalts را بکار برد. همچنین وضعیت رخنمون آنها پیشنهاد می کند که فوران از نوع شکافی بوده است.
از نظر ژئو شیمیایی برای اکثریت گدازه ها می توان نام تراکی بازالت های مافیک تا فنولیت های مافیک را استفاده نمود. هر چند که از نظر سنگ شناسی مدال بکار گیری این واژه خالی از اشکال نمی تواند باشد. بافت ویتروفیریک در اغلب نمونه ها دیده می شود. فنو کریستال ها که تنها از کانی های مافیک تشکیل شده اند عبارتند از کلینو پیروکسن با ترکیب اوژیت اژرینی و اولیوین فورستریت که گاهی درصد آنها به بیش از 50% می رسد. در کنار این کانی های Mg دار، کانی های تفریق یافته ای مثل سانیدین، آنالیسم و گاهی لویسیت و نفلین در زمینه شیشه ای دیده می شوند. در شیشه های دویتره شده کانی های زئولیتی، رسی، هیدرومیا، کلسیت و …. مشاهده می گردند.
بنابراین ترجیحاٌ واژه گدازه های لامپروفیریک (Rock 1987) را پیشنهاد می نمایم که یکی از اشکال ماگماتیسم لامپروفیریک در شمال زاهدان می باشد (باقری: در دست تهیه). در مواردی شیشه به خاطر واکنش با آب شدیداٌ به رنگ قهوه ای قرمز تیره و گاهی سیاه (سیدرو ملان و تاکی لیت) درآمده که رنگ سنگ را قرمز جلوه می دهد.
در کنار گدازه های فوق حجم کمتری از آلکالن اولیوین بازالت با ترکیب تحت اشباع (در نرم نفلین می سازند) در کنار دیگر سنگ های تحت اشباع مشاهده می گردند (Camp & Griffis 1982).
چینه شناسی جریانی (Flow stratigraphy) در حین کارهای صحرایی در مقطع شمال حرمک بر اساس تعاریف Swanson & others 1979 به طور کامل مطالعه شده است. به طور کلی مطالعات، حضور دو سکانس جریانی (Flow sequence) شامل شش بخش (member) و در حدود 28 واحد جریانی (Flow unit) را مشخص می کند (Hooper 1989 & Reidel).
سکانس جریانی اول گسترش محدود 2/5 کیلومتری و ضخامت متوسط 40 متر دارد در حالیکه سکانس دوم با گسترش چندین برابر ضخامت نزدیک به 150 متر را دارا می باشد. آثار تجمعات محلی گدازه را در سکانس اول و مخروط های قطعات آتشفشانی (Cinder cone) را میتوان در سکانس دوم مشاهده نمود.
منطقه بندی زئولیتی: برای شناسایی زئولیت ها، پاراژنز های آنها و سنگ های در برگیرندشان علاوه بر مطالعات معمول کانی شناسی و پترو گرافی 14 نمونه آنالیز XRF، 11 نمونه آنالیز XRD از کل سنگ ها، 2 نمونه از همین آنالیز ها برای زئولیت های جدا شده همراه با دو آنالیز ترمیک DTA, TG در سازمان انرژی اتمی کشور و در حدود 20 نمونه آنالیز IR در دانشگاه سیستان و بلوچستان انجام شده است.
نتایج نشان می دهد که گسترش و توزیع زئولیت ها به طور عمودی در ستون چینه شناسی جریان گدازه ها تنوع قابل ملاحظه ای را نشان می دهد و مهمترین زون های زئولیتی عبارتند از:
سکانس جریانی تحتانی: در اولین جریان آنالیسم مهمترین زئولیت بوده که اغلب حفرات خالی و کشیده یا شکستگی های حاصل از تشکیل برش ها را پر می کند. کلسیت، رس و احتمالاٌ سیلیس به شکل اپال دیگر پاراژنز های این افق هستند. گدازه ها در این سکانس کاملاٌ آفیریک و با ترکیب آلکالی اولیوین بازالت تا بازانیت می باشند.
سکانس جریانی فوقانی: ترکیب گدازه ها عمدتاٌ تراکی بازالت است و شیشه آتشفشانی در اغلب واحد های جریانی گسترش قابل ملاحظه ای دارد. این نکته ممکن است مبین پیشروی آب (دریا، دریاچه …) بوده که این نیز شاید به خاطر فرو نشست حوزه در هنگام خروج حجم عظیمی از گدازه باشد (Cas & Wright 1988) در بخش انتهایی سکانس جریانی شواهد پسروی ظاهر می گردد. مهمترین زون های زئولیتی عبارتند از:
- در پایین ترین بخش از واحد جریانی اول پاراژنز اسکولسیت+ رس مخلوط لایه (مونت موریونیت + ایلیت) + کلسیت مشاهده می شود.
- در واحد جریانی دوم عمل پالاگونیتی شدن ناتمام مانده و آنالیسم در حال شکل گیری است.
- در واحد جریانی سوم که گسترده ترین زئولیت در آن به وقوع پیوسته و گاهی بیش از 50% سنگ را اشغال می کند. مجموعه: ناترولیت+ مزولیت+ کلسیت+ رس+ اکسید آهن+ آنالیسم+ اپال مشاهده می شود. زئولیت ها در اینجا اغلب به صورت اسفرولیتی و پرکننده حفرات و جایگزین زمینه دیده می شوند به طوریکه گاهی طول ستون های ناترولیت به 10 سانتیمتر نیز می رسد. در طی این جایگزینی رنگ سنگ کاملاٌ روشن شده و از سایر لایه ها متمایز گشته است. رگه های افقی در این واحد جریانی دیده می شوند که علاوه بر ناترولیت احتمالاٌ حاوی فیلیپسیت و فلدسپات های آلکالن ثانوی نیز هستند.
در طی هوازدگی زئولیت ها به صورت کلوخه ها بر روی سطح زمین آزاد شده اند. به طور کم نظیری طول این افق زئولیتی شده به بیش از 10 کیلومتر رسیده و از روستای حرمک تا لواری آب قابل پیگیری است. زئولیت ها در بین واحد های جریانی 3 تا 5 در این مسافت جابجا می شوند.
- از واحد جریانی پنجم تا نهم: آنالیسم + ناترولیت+ رس کائولن؟ + کلسیت+ کلریت+ اکسید آهن+ اپال محدود به حفرات مشاهده می گردند.
- در واحد جریانی دهم: در درون گدازه ای ماسیو آنالیسم هایی مشاهده می شود که گاهی به صورت میکرو فنوکریست ظاهر می شوند. احتمال اینکه تنها این نوع زئولیت مربوط به آخرین مرحله تبلور ماگما باشد وجود دارد (Camp & Griffis 1982).
- در واحد جریانی چهاردهم: مجموعه: ناترولیت+ مزولیت+ تامسونیت+ آنالیسم همراه با کلسیت- رس+ اکسید آهن مشاهده می گردد.
- در واحد جریانی پانزدهم گدازه های آفیریکی دیده می شوند که وجود اسفرولیت های ناترولیت همراه با آنالیسم مسلم است.
و بالاخره در واحد جریانی نوزدهم و بیستم از این سکانس: ناترولیت+ تامسونیت+ رس+ اکسید آهن مشاهده می گردد. در سایر جریانها زئولیت قابل ملاحظه ای دیده نمی شود.
فرایند زئولیت زایی: شواهد مستقیم پتروگرافی در دسترس است که شیشه های سیدورملانی در دو بخش فوقانی و تحتانی هر جریان در هنگام تماس گدازه ها با آب شکل گرفته است. در اغلب موارد این مناطق با نوار های قرمز رنگی به ضخامت یک تا چند متر در حاشیه جریان ها می باشد. حضور برش قاعده ای هر جریان (foot breccia flow) و یا خاک های فسیل (Fossil soils) در میان پاره ای از جریان ها، تشکیل پیزولیت های منگنز بر روی بعضی جریان ها همگی حاکی از تماس آب با گدازه می باشد (Cas & Wright 1988) همزمان با این واقعه حباب سازی نیز اتفاق می افتد که در اثر فشار فوق اشباع بخار در گدازه یا تماس آن با آب یا رسوبات آبدار تشدید می گردد (McMillan and others 1989) به مرور که جبهه سرد شدگی پیش روی می کند و سیدروملان آب می گیرد، عمل پالاگونیتی شدن و تبادل یونی نیز گسترش می یابد. مقایسه ژئو شیمیایی رگه های افقی موجود در واحد جریانی سوم از سکانس جریانی دوم (به نظر پر کننده درزه های کششی افقی در حین سرد شدگی بوده اند) با سنگ میزبان خود در شمال حرمک اختلاف ترکیبی بارزی را نشان می دهد.
میزان H2O, S, K, Na, Ca, Al, Si در رگه ها نسبت به سنگ افزایش یافته و میزان Mn, Fe, Mg, P, Ba کاهش می یابد در حالیکه مقدار Ti ثابت باقی می ماند.
به نظر می رسد در حین پالاگونیتی شدن تبادل کاتیونی قابل ملاحظه ای بین شیشه و محلول های موجود در خلل و فرج سنگ ها به وقوع می پیوندد. به تدریج با بالا رفتن غلظت مواد قلیایی و افزایش PH محلول هایی که در هنگام عمل پالاگونیتی شدن در مجاورت سنگ قرار گرفته اند، زئولیت ها را به صورت در جازاد (authigenic) در درون حفرات یا زمینه سنگ شکل می دهند.
برای مثال تشکیل ناترولیت و کلسیت (فراوانترین پاراژنز ها) می تواند به علت واکنش محلول های کربنات و بی کربنات سدیم با رس های حاصل از پالاگونیتی شدن شیشه آتشفشانی و یا تشکیل مستقیم آنالیسم از شیشه پالاگونیتی باشد (Istrate 1980).
از این رو نقش مهم گرادیان شیمیایی آب های تراوش کننده در خلل و فرج سنگ ها می تواند مهمترین عامل باشد، هر چند که افزایش حرارت می تواند سرعت واکنش ها را بالا ببرد. حضور زئولیت های عمده عمدتاٌ از گروه ناترولیت (سیلیس کم و آلکالی زیاد) همخوانی خوبی با ترکیب شیمیایی سنگ مادر و محلول های شیمیایی درون حفرات دارد. مطالعات نشان داده که شکل گیری زئولیت های از این دست بین حرارت های 40 تا 100 درجه سانتیگراد حتی در مدت زمان کوتاهی امکان پذیر است (Cas & Wright 1988). با توجه به ضخامت کم زون های زئولیتی در منطقه، گسترش جانبی قابل ملاحظه، تناوب شیشه دویتره شده با دویتره نشده با افزایش عمق و فشار همگی از دلائلی است که سبب می شود تا منشاء تراوش آب های جوی یا زیر زمینی و تا حدودی هوازدگی (Tsitsishvili & Others 1992, Iijima 1980) را برای زئولیت های منطقه حرمک تقریباٌ همزمان با جایگزینی سنگ میزبان ارائه نمایم.
نتیجه گیری:
در محدوده سنی 4+ 27 میلیون سال پیش گدازه های مافیک آلکالن (Camp & Griffis 1982) از طریق شکاف های خطی در ارتباط با زون شکسته شده برشی گسل زاهدان (Tirrul & others 1983) و پس از شکل گیری Sistan Suture Zone در محیطی قاره ای با حجم زیاد یعنی به شکل بازالت های طغیانی بیرون ریخته است. به خاطر تماس متناوب آب با گدازه ها در حین خروج، مقادیری شیشه سیدروملانی شکل می گیرد. این شیشه بسیار ناپایدار است و با آب گیری و عمل تبادل یونی پالاگونیتی شده و زئولیت هایی کم سیلیس ولی قلیایی از گروه های ناترولیت و آنالیسم را به صورت درجازاد در زون های کم ضخامت اما در گستره ای وسیع شکل می دهد.
به دلیل قابلیت نسبتاٌ خوب تبادل کاتیونی این نوع زئولیت ها و مقدار قابل ملاحظه آنها می توان از آنها برای سختی زدایی یا رسوب زدایی آب در مواردی تصفیه فاضلاب ها از بعضی فلزات استفاده نمود.

کلید واژه ها: سیستان و بلوچستان