بررسیهای صحرایی و پتروگرافی به منزله رهیافتی به خاستگاه آذرین گروهی از گنیسهای گستره سقز
دسته | پترولوژی |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | ششمین همایش سالانه انجمن زمین شناسی ایران |
نویسنده | ع حریری |
تاريخ برگزاری | ۲۵ بهمن ۱۳۷۸ |
مقدمه:
گستره سقز تا کنون زمین شناسان زیادی را به خود ندیده که این باید به دلیل شرایط خاص استراتژیک و آب و هوایی منطقه باشد. از میان این پژوهشگران می توان به افتخار نژاد (1974) اشاره کرد.نتیجه کار وی نقشه 1:250.000 مهاباد است که شامل گستره سقز نیز می باشد. در نقشه یاد شده تفکیک خاصی روی سنگ های دگرگونی انجام نشده و تنها دو تقسیم بندی کلی دارد و انگاره پر کامبرین بودن این دگرگونی ها نخست در این نقشه مطرح شده است. سایر پژوهندگان با الهام از این نقشه بیشتر به بررسی های معدنی و غیره پرداخته اند
نگارنده در راستای تهیه نقشه زمین شناسی سقز کار روی این سنگ های دگرگونی را با دقت بیشتری انجام داده است که بخشی از دستاوردهای آن در این نوشته آمده است.
شواهد و داده ها:
شواهد صحرایی به ویژه در سرزمین های دگرگونه همواره بهترین و قابل اعتماد ترین داده ها را به دست می دهد، از این رو در این پژوهش بسیاری از داده ها از همین راه گرد آمده است. در بررسی های روی زمین نکات زیر آشکار می شود:
1- در بیشتر توده های گنیسی منطقه وقتی به سمت مرکز توده پیش برویم از شدت لایه بندی و صفحه وارگی گنیس ها کاسته می شود تا حدی که به یک گرانیت همگن می رسیم یعنی در اصل گرانیتی داریم که در حاشیه گنیسی شده است. این پدیده را به ویژه در غرب سقز در حوالی روستای بوبکتان می توان دید.
2- گسل های منطقه به طور عمده شامل دو سری گسل با دو عملکرد متفاوت می باشند که عبارتند از گسل های شمال شرق- جنوب غرب که بیشتر حرکت امتداد لغز دارند و گسل های شمالی - جنوبی تا شمال غرب- جنوب شرقی که اغلب عملکردی فشاری دارند و در واقع مسئول انتقال نیروی وارده به منطقه از سمت جنوب غرب به سمت شمال شرق می باشند و با مشاهده دقیق در می یابیم صفحه وارگی اغلب گنیس ها و سایر سنگ های دگرگونه به موازات همین گسل ها است و سری اول گسل ها در حقیقت شکستگی هایی هستند که برای خنثی کردن همین حرکت های فشاری رو به شمال شرق پدید آمده و امتداد یافته اند.
3- پدیده میلونیتی شدن عمیق و شواهد متعدد این پدیده در همه سنگ های منطقه به ویژه در گنیس ها مشهود است بطوریکه گنیس های چشمی با چشم های کوارتزی و ریولیت های گنیسی چشمی را پدید آورده است.
4- وجود آنکلاو فراوان بازیک در میان گنیس ها نشان دیگری از ماهیت ماگمایی آنها است.
علاوه بر اینها بررسی های پتروگرافی نیز نشان از آذرین بودن سنگ مادر بسیاری از دگرگونه های سقز دارد، این شواهد چنین اند:
1- کانی های دگرگونی مانند گارنت، سیلیمانیت، و ... در اغلب گنیس های منطقه دیده نمی شود.
2- در گنیس ها بیشتر بافت های کلاستیک و خرد شده مشاهده می شود.
3- بافت های آذرین اولیه به همراه شواهد کانی شناسی همچون پلاژیوکلاز های اولیه با حاشیه های تحلیل رفته و ... به خوبی نمایان است.
4- در گنیس های چشمی به ویژه متاریولیت ها بیشتر چشم ها از جنس کوارتز های اولیه اند تا فلدسپات های ثانویه رشد کرده.
5- گنیس ها به وضوح سنگ های آذرین جهت یافته اند تا یک سنگ دگرگونی که از تحول یک شیست در رخساره آمفیبولیت پدید آمده باشد.
دستاورد: در مجموع از بررسی های صحرایی میکروسکوپی سنگ های گنیسی گستره سقز چنین برداشت می شود که اغلب این سنگ ها گرانیت ها یا سنگ های گرانیتوئیدی هستند که بر اثر نیروهای تکتونیکی دچار پدیده هایی همچون لیتاژ، بودیناژ، میلونیتی شدن، برگ وارگی و ... شده اند و سیمایی گنیسی به خود گرفته اند.
تغییر سیمای سنگ های آذرین و حتی سایر سنگ های منطقه ارتباط مستقیمی با عملکرد گسل های شمال غرب- جنوب شرقی موجود که خود معلول حرکات فشاری رو به شمال شرق ناحیه می باشند دارند. البته حرکات امتداد لغز برخی از گسل های بزرگ منطقه که از روند بالا پیروی نمی کنند در ایجاد شیست وارگی و میلونیت زایی های وسیع موثر بوده است.
یکی از دستاوردهای مهم این پژوهش یافتن توده های گرانیتی همگن در مرکز نواحی گنیسی چهار گوش مهاباد می باشد که در نقشه مربوطه معرفی نشده اند همچون گرانیتی بوبکتان و گرانیت نمونه.
یافتن شواهد پتروگرافی، کانی شناختی و حتی کانه زایی در مورد گرانیت های گنیسی شده پر کامبرین نقشه برخی از آنها را در ردیف گرانیت های ترشیری سقز قرار می دهد که امری قابل بررسی و دقت نظر می باشد.
گستره سقز تا کنون زمین شناسان زیادی را به خود ندیده که این باید به دلیل شرایط خاص استراتژیک و آب و هوایی منطقه باشد. از میان این پژوهشگران می توان به افتخار نژاد (1974) اشاره کرد.نتیجه کار وی نقشه 1:250.000 مهاباد است که شامل گستره سقز نیز می باشد. در نقشه یاد شده تفکیک خاصی روی سنگ های دگرگونی انجام نشده و تنها دو تقسیم بندی کلی دارد و انگاره پر کامبرین بودن این دگرگونی ها نخست در این نقشه مطرح شده است. سایر پژوهندگان با الهام از این نقشه بیشتر به بررسی های معدنی و غیره پرداخته اند
نگارنده در راستای تهیه نقشه زمین شناسی سقز کار روی این سنگ های دگرگونی را با دقت بیشتری انجام داده است که بخشی از دستاوردهای آن در این نوشته آمده است.
شواهد و داده ها:
شواهد صحرایی به ویژه در سرزمین های دگرگونه همواره بهترین و قابل اعتماد ترین داده ها را به دست می دهد، از این رو در این پژوهش بسیاری از داده ها از همین راه گرد آمده است. در بررسی های روی زمین نکات زیر آشکار می شود:
1- در بیشتر توده های گنیسی منطقه وقتی به سمت مرکز توده پیش برویم از شدت لایه بندی و صفحه وارگی گنیس ها کاسته می شود تا حدی که به یک گرانیت همگن می رسیم یعنی در اصل گرانیتی داریم که در حاشیه گنیسی شده است. این پدیده را به ویژه در غرب سقز در حوالی روستای بوبکتان می توان دید.
2- گسل های منطقه به طور عمده شامل دو سری گسل با دو عملکرد متفاوت می باشند که عبارتند از گسل های شمال شرق- جنوب غرب که بیشتر حرکت امتداد لغز دارند و گسل های شمالی - جنوبی تا شمال غرب- جنوب شرقی که اغلب عملکردی فشاری دارند و در واقع مسئول انتقال نیروی وارده به منطقه از سمت جنوب غرب به سمت شمال شرق می باشند و با مشاهده دقیق در می یابیم صفحه وارگی اغلب گنیس ها و سایر سنگ های دگرگونه به موازات همین گسل ها است و سری اول گسل ها در حقیقت شکستگی هایی هستند که برای خنثی کردن همین حرکت های فشاری رو به شمال شرق پدید آمده و امتداد یافته اند.
3- پدیده میلونیتی شدن عمیق و شواهد متعدد این پدیده در همه سنگ های منطقه به ویژه در گنیس ها مشهود است بطوریکه گنیس های چشمی با چشم های کوارتزی و ریولیت های گنیسی چشمی را پدید آورده است.
4- وجود آنکلاو فراوان بازیک در میان گنیس ها نشان دیگری از ماهیت ماگمایی آنها است.
علاوه بر اینها بررسی های پتروگرافی نیز نشان از آذرین بودن سنگ مادر بسیاری از دگرگونه های سقز دارد، این شواهد چنین اند:
1- کانی های دگرگونی مانند گارنت، سیلیمانیت، و ... در اغلب گنیس های منطقه دیده نمی شود.
2- در گنیس ها بیشتر بافت های کلاستیک و خرد شده مشاهده می شود.
3- بافت های آذرین اولیه به همراه شواهد کانی شناسی همچون پلاژیوکلاز های اولیه با حاشیه های تحلیل رفته و ... به خوبی نمایان است.
4- در گنیس های چشمی به ویژه متاریولیت ها بیشتر چشم ها از جنس کوارتز های اولیه اند تا فلدسپات های ثانویه رشد کرده.
5- گنیس ها به وضوح سنگ های آذرین جهت یافته اند تا یک سنگ دگرگونی که از تحول یک شیست در رخساره آمفیبولیت پدید آمده باشد.
دستاورد: در مجموع از بررسی های صحرایی میکروسکوپی سنگ های گنیسی گستره سقز چنین برداشت می شود که اغلب این سنگ ها گرانیت ها یا سنگ های گرانیتوئیدی هستند که بر اثر نیروهای تکتونیکی دچار پدیده هایی همچون لیتاژ، بودیناژ، میلونیتی شدن، برگ وارگی و ... شده اند و سیمایی گنیسی به خود گرفته اند.
تغییر سیمای سنگ های آذرین و حتی سایر سنگ های منطقه ارتباط مستقیمی با عملکرد گسل های شمال غرب- جنوب شرقی موجود که خود معلول حرکات فشاری رو به شمال شرق ناحیه می باشند دارند. البته حرکات امتداد لغز برخی از گسل های بزرگ منطقه که از روند بالا پیروی نمی کنند در ایجاد شیست وارگی و میلونیت زایی های وسیع موثر بوده است.
یکی از دستاوردهای مهم این پژوهش یافتن توده های گرانیتی همگن در مرکز نواحی گنیسی چهار گوش مهاباد می باشد که در نقشه مربوطه معرفی نشده اند همچون گرانیتی بوبکتان و گرانیت نمونه.
یافتن شواهد پتروگرافی، کانی شناختی و حتی کانه زایی در مورد گرانیت های گنیسی شده پر کامبرین نقشه برخی از آنها را در ردیف گرانیت های ترشیری سقز قرار می دهد که امری قابل بررسی و دقت نظر می باشد.