بررسی خاستگاه کانسار طلا در منطقه موته
دسته | زمین شناسی اقتصادی واکتشاف |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | ششمین همایش سالانه انجمن زمین شناسی ایران |
نویسنده | مرتضی شریفی |
تاريخ برگزاری | ۲۸ بهمن ۱۳۷۸ |
بحث: طلا در طبیعت به صورت کانسار های ماگمایی، رسوبی، هیدرو ترمال و دگرگونی یافت می شود. با توجه به مطالعات صحرایی، پتروگرافی، پترولوژی، ژئو شیمی و بررسی سیالات درگیر در منطقه موته می توان نتیجه گرفت سیستم های هیدرو ترمال تشکیل دهنده کانسار طلا در منطقه می باشند. برای درک خاستگاه کانسار های طلا در منطقه موته ابتدا چهار عامل زیر را مورد بررسی قرار می دهیم.
1- ماهیت و منشاء محلول های کانی ساز
2- محیط منشاء طلا
3- مکانیزم حمل طلا
4- مکانیزم ته نشست طلا
ماهیت و منشاء محلول های کانی ساز: در مورد ماهیت و منشاء محلول های هیدروترمال در منطقه موته می توان گفت سیستم های هیدروترمال تشکیل دهنده کانسار طلا، احتمالاٌ به وسیله آب متئوریک (زیر زمینی) تغذیه شده اند. لازم به ذکر است میانگین ایزوتوپی اکسیژن هیجده (O 18) در منطقه موته پایین بوده (معادل 12/2% رگه های کوارتزی است که مقدار (O18) تعادلی متوسطی معادل 1/8 % برای سیال به دست آورد). این مقدار با سیال متامورفیک یا ماگمای خالص منطبق نیست و حاکی از اختلاط ایزوتوپی آن با آبهای جوی در طول تشکیل کانسنگ است (رابرت موریس و غضبان 1995). کانسار طلا در منطقه موته، ارتباط زمانی و مکانی نزدیکی با ولکانیسم نشان می دهد زیرا در اصل طلا در منطقه در شبکه بلوری پیریت در متن سنگ های آذرین وجود داشته است (پایدار 1989 و شریفی 1376) و همچنین پیدایش کانی پیریت پیش از سخت شدن سنگ بوده زیرا کریستال ها و کانی های مادر سنگ، دانه های پیریت ایدومورف را فرا گرفته، لذا به نظر می رسد کانی سازی طلا در گامه پایانی کانی سازی فعال بوده است چنانچه بر روی زمین نشانه هایی از همراهی سیلیس یا بالا رفتن سیلیس در چنین نقاطی مشاهده می گردد (خویی 1366).
و نیز نظر به اینکه کانسار طلا در منطقه با ولکانیک های کالکو آلکالن مرتبط می باشد (پایدار، 1989 و شریفی 1378) و همچنین از نظر ساختمانی با گسل های اصلی ناحیه ارتباط نزدیک دارد و اغلب معادن طلا در منطقه در ارتباط با این گسل ها می باشند و در موارد بسیاری، بخشی از کانسار درون این گسل ها تشکیل شده، (گسل هایی که دارای امتداد شمال غربی- جنوب شرقی هستند) لذا کانسار طلای موته در محیط ته نشست اپی ترمال (واقع در بخش فوقانی سیستم های هیدرو ترمال) تشکیل شده است. ذخایر طلای اپی ترمال دارای دو ویژگی مهم هستند که در منطقه موته مشاهده می گردد.
1- ذخیره نسبتاٌ زیاد ( و در نتیجه بهره برداری به روش رو باز) به طوری که ذخیره نهایی طلا در منطقه موته با میانگین حدود 4 گرم بر تن حدود 1:200.000 تن با مقدار طلای خالص 4800 کیلوگرم می باشد (فرهنگی 1991).
2- مینرالوژی ساده (که روش تغلیظ را آسانتر می سازد).
کانسار های طلای اپی ترمال در سنگ های آتشفشانی (مانند منطقه موته) در زون آلتره به صورت ذرات خالص، الکتروم (بلور های مختلط طلا با 30 تا 50 درصد نقره) و همراه با پیریت یافت می شوند. در این نوع کانسار ها ذخیره از نوع پراکنده و یا استوک ورک است. در منطقه موته کانی سازی طلا از نوع رگه ای و انتشاری است (علیجان آفتابی 1364) بنابراین در مورد ماهیت و منشاء محلول های هیدرو ترمال در منطقه موته می توان گفت کانی سازی برخاسته از یک فاز ماگمایی اسیدی است زیرا عناصری وجود دارند که تعلق آنها به فاز ماگمایی اسیدی انکار ناپذیر است چنین عناصری عبارتند از Te, Se, Sb, Au, Bi (خویی 1366).
محیط منشاء طلا: به طور کلی طلا در فاز فلزی و در غیاب فلز در فاز سولفیدی متمرکز می شود. در منطقه موته طلا بیشتر در فاز سولفیدی و در پیریت متمرکز شده است. بیشتر عناصر کالکوفیل (مانند پیریت و پیروتیت) در گامه های پایانی تبلور گرد می آیند و رگه ها را پدید می آورند.
بیوتیت موجود در سنگ های آذرین، حاوی بیشترین مقدار طلا بین تمام سیلیکات های سنگ ساز است. همچنین فلدسپات های سنگ های آذرین و دگرگونی به اندازه مقدار زمینه دارای طلا می باشند. مقدار طلای این کانی ها از سنگ های آذرین مافیک به فلسیک کاهش می یابد (Korobeynikov, 1981). در منطقه موته نیز سنگهای اسیدی تر (متاریولیت ها) طلای کمتری نسبت به متاداسیت ها دارند. طی تفریق ماگما در یک سیستم بسته، طلا از سیلیکات های سنگ ساز خارج شده و در سیالات باقیمانده به همراه مواد فرار متمرکز می شود. اگر ماگما به سطح راه یابد (مانند منطقه موته) طلا، مواد فرار و دیگر عناصر ناسازگار تمرکز نخواهند یافت. با افزایش درجه دگرگونی در نواحی کوارتز فلدسپاتیک کاهش مقدار طلا نمایان می شود. این امر احتمالاٌ به دلیل جابجایی طلا در محلول جامد و در مرز بلور ها، حین تبلور دوباره است. اگر چه عده ای نیز معتقدند مقدار طلای سنگ های دگرگونی به وسیله دگرگونی به وسیله ترکیب اولیه سنگ و نه به وسیله متامورفیسم کنترل می شود. طلایی که به صورت محلول جامد در کانی های سنگ منشاء وجود دارد، می تواند به وسیله فرایند هایی چون تبلور دوباره به فاز محلول انتقال یابد، چنین تغییراتی می تواند در حین هوازدگی، دیاژنز، متامورفیسم یا آلتراسیون هیدرو ترمال روی دهد. طلای حل شده در شیشه های ولکانیکی ممکن است حین دویتریفیکاسیون آزاد شود (Romberger 1990). بنابراین در مورد محیط منشاء طلا در منطقه موته می توان گفت احتمالاٌ طلای حل شده در شیشه های ولکانیکی ممکن است حین دویتریفیکاسیون آزاد شده، به فاز محلول انتقال یافته و سپس در فاز سولفیدی در رگه ها ته نشست شده است.
مکانیزم حمل طلا: در منطقه موته طلا در محلول های سولفیدی احیا کننده به صورت کمپلکس بی سولفیدی حمل و سپس در نتیجه اکسیداسیون ته نشست شده است. به عقیده Kegs & Scott 1976 طلائی که در رابطه با سولفیدها باشد دارای خاصیت واکنش پذیری است و می تواند به وسیله آب های هیدروترمال که از سنگ ها عبور می کند حل و حمل شود. در محیط اپی ترمال، حمل طلا عمدتاٌ به صورت کمپلکس بی سولفیدی
Au (HS)-2 انجام می پذیرد.
Au + 2H2S→ Au (HS)- + H+ + 1/2 H2
آرسنیک (As) در تمام کانسار های طلای اپی ترمال وجود دارد از جمله در منطقه موته به صورت آرسنو پیریت مشاهده می گردد. As یکی از عناصر تشکیل دهنده پیریت است که تقریباٌ در بیشتر آنالیز ها خود را نشان می دهد بنابراین جهت پی جویی طلا می تواند حائز اهمیت باشد (خویی 1366). وجود کانی های طلا با پیریت و سولفید های مختلف آرسنیک در منطقه موته تاکیدی است بر این مطلب که طلا به صورت کمپلکس بی سولفیدی حمل شده است. اجزای آرسنیدی طلا ممکن است تا حدی در افزایش قابلیت انحلال آن سهیم باشند. در اغلب کانسار های هیدرو ترمال که در دماهای بین 200 تا 300 درجه سانتیگراد تشکیل شده اند طلا بیشترین انتقال را در فاز کمپلکس بی سولفیدی داشته است به طوریکه حداکثر قابلیت انحلال طلا به صورت کمپلکس های بی سولفیدی در PH های اندکی آلکالن، زیر مرز بین سولفید و سولفات می باشد. لازم به ذکر است گرچه کمپلکس های کلریدی طلا در تشکیل کانسار های هیدرو ترمال در دماهای بین 300 تا 500 درجه سانتیگراد مهم می باشند ولی فقط در سیستم هایی که در آنها هماتیت یا اکسید های دیگر حضور چشمگیری دارند و یا اینکه در سیستم هایی که در آنها دماهایی بالاتر از دمای کانسار های اپی ترمال حاکم بوده است می توانند وجود داشته باشند.
مکانیزم ته نشست طلا: چنانچه طلا به صورت کمپلکس های بی سولفیدی حمل شود، عواملی چون اکسید شدن، افزایش یا کاهش PH و همچنین کاهش فعالیت سولفور در محلول موجب تمرکز کانساری آن می گردد. به طور کلی پتانسیل اکسیداسیون می تواند به عنوان کارآمد ترین مکانیزم ته نشست طلا در کمپلکس های بی سولفیدی شناخته شود. نظر به اینکه کانی سریسیت به عنوان معمول ترین آلومینوسیلیکات پتاسیم دار در مجموعه آلتراسیونی کانسار طلای موته حضور دارد بنابراین فرایند اکسیداسیون به عنوان یک مکانیزم برتر در ته نشست طلا شناخته می شود. در منطقه موته تشکیل سریسیت در بسیاری از موارد در ارتباط با ته نشست طلا بوده است به عبارت دیگر سریسیت کانی معمول موجود در هاله های آلتراسیون اطراف رگه های طلا می باشد که به وسیله محلول های خنثی تا قلیایی ضعیف تشکیل شده است (شریفی 1378). همچنین افزایش و کاهش PH نسبت به ترکیب اولیه محلول می تواند منجر به ته نشست طلا گردد. در سیستم های هیدرو ترمال فرایند های جوشیدن محلول (یا جوشیدن و تشکیل حباب) و همچنین اختلاط آنها با آبهای زیر زمینی اکسیژن دار یا برخورد آنها با سنگ میزبان اکسیژن دار (حاوی مجموعه ای از کانی های اکسیدی) ممکن است منجر به اکسیداسیون محلول شده و باعث ته نشست طلا گردد.
به طور کلی جوشش سیال یکی از مهمترین و کارآمد ترین فرایند های ته نشست طلا به صورت کانه است احتمال دارد در منطقه موته نفوذ ماگمای بازیک به داخل ماگمای اسیدی عامل این جوشش باشد. همچنین تبلور و رسوب فاز های خشک مانند کوارتز و فلدسپات از ماگمایی که در حال تبلور است ممکن است سبب افزایش درصد آب در سیال باقی مانده شده و در نتیجه مایع مذاب به جوش آید هنگام جوشش محلول فاز های گازی احیاء کننده از محلول جدا شده در اثر این فرایند سیال باقی مانده اکسید گردیده و طلا ته نشین شده است. نظر به اینکه کانه سازی طلا در منطقه موته همزمان با فعالیت های ولکانیکی اسیدی صورت گرفته است (فرهنگی 1991) پدیده رقیق شدن سیال هیدرو ترمال (به وسیله آبهای سرد نزدیک سطح) نیز می تواند به عنوان فرایند مهمی برای پیشبرد واکنش هایی که منجر به ته نشست طلا در سیستم های با درجه شوری بیشتر می شود مد نظر قرار گیرد. به عبارت دیگر اختلاط محلول های هیدرو ترمال بالا رو با آب زیر زمینی اکسیژن دار یکی دیگر از مکانیزم های مهم تشکیل کانسار طلا در بعضی از سیستم های هیدرو ترمالی است. بالاخره، طلا ممکن است در فاز بخار به صورت یک ترکیب تیوارسنیدی AuAsS2 به شکل یک محلول خنثی حمل شود. این مولکول ها در قسمت های کم عمق و سرد تر سیستم هیدروترمالی به دلیل میعان، دوباره به صورت محلول درآمده و در نتیجه اکسیداسیون آنها، طلا رسوب می کند. این مکانیزم منجر به تشکیل یک زون ته نشست طلا در ترکیب سطح (بسیار کم عمق) می گردد که یکی از ویژگی های شناخته شده بسیاری از سیستم های کانی سازی هیدرو ترمال و چشمه های آبگرم است. بایستی دانست که کانسار ها عموماٌ محصول رویدادهای همزمان یا غیر همزمان متعددی می باشند. برای مثال فرایند های دگرگونی در منطقه موته می توانست در به حرکت درآمدن طلا و تجمع آن موثر باشد و در نتیجه طلا به صورت انکلوزیون در درون و یا در کنار کانی میزبان (پیریت) ظاهر گردد (پایدار 1989). در بعضی نمونه ها در منطقه موته طلا میان دیواره دو کریستال پیریت به دام افتاده است (خویی 1366) و نیز کانی های پیریت طلا دار در منطقه از شیستوزیته تبعیت می کنند.
مطالعات ژئو شیمیایی نیز یک تهی شدگی نسبت به طلا را در سنگ های متامورفیک آلتره در مجاور رگه های طلا- کوارتز در منطقه موته نشان می دهد. اجزاء دیگر موجود در رگه ها نیز می توانند از دیواره منشاء گرفته باشند.
در بخش هایی از سنگ های جانبی اطراف رگه های کوارتز طلا دار که تحت سیلیسی شدن واقع شده است به مقدار زیادی SiO2 نفوذ کرده و بقیه عناصر کم و بیش حل و حمل شده اند. در نزدیکی رگه های کوارتزی طلا دار بیش از هر چیز کوارتز، پیریت و تا حدودی کلسیت دیده می شود. همچنین در اثر سریسیتیزاسیون و کلریتیزاسیون مقداری SiO2 آزاد می شود لذا این امکان وجود دارد که مقداری از SiO2 در سنگ های دگرگونی ذخایر طلا دار موبیلیزه شده است و موبیلیزاسیون با تجمع SiO2 در رگه های کوارتزی طلا دار (حدود 89/42 درصد) در ارتباط است (پایدار 1989).
3NaAlSi3O8+ K+ + 2H+ → KAl3Si3O10(OH)2+ 3Na 6SiO2+
2K(Mg, Fe)3 (AlSi3O10)+ 4H+ (2H2S)→ (Mg, Fe)5Al AlSi3O10)(OH)8 + 2 K+ + Fe+ + Fe+² + FeS2 3SiO2
بنابراین فرایند های دگرگونی در به حرکت درآوردن و تجمع کانسار طلا در رگه ها موثر بوده است. به گونه ای که تبلور دوباره در خلال متامورفیسم و یا در خلال پدیده های دیگر موجب خروج طلا از سولفید های حاوی طلا شده و سپس به صورت طلای دانه ریز در مرز بلور ها و یا درون آنها تمرکز یافته است. در نتیجه فرایند های طلا در منطقه موثر بوده است. این مطلب تاکیدی است بر اینکه کانی سازی طلا در منطقه موته در فاز های گوناگونی پدیدار گردیده است.
نتیجه گیری:
1- تجمع کانسار طلا در منطقه موته در رابطه با فاز های گوناگونی پدیدار گردیده است و از جمله در ارتباط با عملکرد تکتونیک و شدت آن می باشد. کانه زایی طلا در منطقه موته در گسل های با امتداد NW- SE صورت گرفته است. این گسل ها با پدیده تکتونیک کششی مرتبط می باشند.
2- کانسار های طلا در منطقه موته به شکل رگه ها، شکاف ها، درزه ها و همچنین به صورت پراکنده در سنگ ها نوعاٌ همراه با پیریت دیده می شوند زیرا بیشتر عناصر کالکوفیل مانند پیریت در گامه های پایانی تبلور گرد می آیند و رگه ها را پدید می آورند. محیط رگه های کوارتز واقع در رخداد های طلا در منطقه، محیطی کششی، غیر هم شیب و شکننده با بافت پر کننده شکاف ها است.
3- کانی سازی در منطقه موته برخاسته از یک فاز ماگمایی اسیدی است. طلا بیشتر در فاز سولفیدی در گامه های پایانی تبلور و در پیریت متمرکز شده است. همچنین طلا در محلول های سولفیدی احیاء کننده به صورت کمپلکس بی سولفیدی حمل و سپس در نتیجه اکسیداسیون ته نشست شده است.
4- کانسار های طلا در منطقه موته با ولکانیک های کالکو آلکالن مرتبط می باشند و از نظر ساختمانی با گسل های اصلی ناحیه ارتباط نزدیک دارند. این کانسار ها دارای ذخیره نسبتاٌ زیاد بوده و دارای مینرالوژی ساده می باشند. لذا در محیط ته نشست اپی ترمال تشکیل شده اند.
5- طلا در اصل در منطقه موته در شبکه بلوری پیریت در متن سنگ های آذرین وجود داشته است. فرایند های دگرگونی توانست در به حرکت درآوردن طلا و تجمع آن موثر باشد به گونه ای که به صورت انکلوزیون در درون و یا در کنار کانی میزبان (پیریت) ظاهر گردید. سپس طلا عمدتاٌ همراه با کوارتز در شکاف ها و درزه ها که با کاهش فشار همراه است حمل شد و به این ترتیب رگه های کوارتز طلا دار به وجود آمده است. بنابراین تجمع کانسار های طلا در منطقه موته در اثر فرایند های موبیلیزاسیون در رابطه با تکتونیک، دگرگونی و هیدرو ترمال انجام پذیرفته است.
1- ماهیت و منشاء محلول های کانی ساز
2- محیط منشاء طلا
3- مکانیزم حمل طلا
4- مکانیزم ته نشست طلا
ماهیت و منشاء محلول های کانی ساز: در مورد ماهیت و منشاء محلول های هیدروترمال در منطقه موته می توان گفت سیستم های هیدروترمال تشکیل دهنده کانسار طلا، احتمالاٌ به وسیله آب متئوریک (زیر زمینی) تغذیه شده اند. لازم به ذکر است میانگین ایزوتوپی اکسیژن هیجده (O 18) در منطقه موته پایین بوده (معادل 12/2% رگه های کوارتزی است که مقدار (O18) تعادلی متوسطی معادل 1/8 % برای سیال به دست آورد). این مقدار با سیال متامورفیک یا ماگمای خالص منطبق نیست و حاکی از اختلاط ایزوتوپی آن با آبهای جوی در طول تشکیل کانسنگ است (رابرت موریس و غضبان 1995). کانسار طلا در منطقه موته، ارتباط زمانی و مکانی نزدیکی با ولکانیسم نشان می دهد زیرا در اصل طلا در منطقه در شبکه بلوری پیریت در متن سنگ های آذرین وجود داشته است (پایدار 1989 و شریفی 1376) و همچنین پیدایش کانی پیریت پیش از سخت شدن سنگ بوده زیرا کریستال ها و کانی های مادر سنگ، دانه های پیریت ایدومورف را فرا گرفته، لذا به نظر می رسد کانی سازی طلا در گامه پایانی کانی سازی فعال بوده است چنانچه بر روی زمین نشانه هایی از همراهی سیلیس یا بالا رفتن سیلیس در چنین نقاطی مشاهده می گردد (خویی 1366).
و نیز نظر به اینکه کانسار طلا در منطقه با ولکانیک های کالکو آلکالن مرتبط می باشد (پایدار، 1989 و شریفی 1378) و همچنین از نظر ساختمانی با گسل های اصلی ناحیه ارتباط نزدیک دارد و اغلب معادن طلا در منطقه در ارتباط با این گسل ها می باشند و در موارد بسیاری، بخشی از کانسار درون این گسل ها تشکیل شده، (گسل هایی که دارای امتداد شمال غربی- جنوب شرقی هستند) لذا کانسار طلای موته در محیط ته نشست اپی ترمال (واقع در بخش فوقانی سیستم های هیدرو ترمال) تشکیل شده است. ذخایر طلای اپی ترمال دارای دو ویژگی مهم هستند که در منطقه موته مشاهده می گردد.
1- ذخیره نسبتاٌ زیاد ( و در نتیجه بهره برداری به روش رو باز) به طوری که ذخیره نهایی طلا در منطقه موته با میانگین حدود 4 گرم بر تن حدود 1:200.000 تن با مقدار طلای خالص 4800 کیلوگرم می باشد (فرهنگی 1991).
2- مینرالوژی ساده (که روش تغلیظ را آسانتر می سازد).
کانسار های طلای اپی ترمال در سنگ های آتشفشانی (مانند منطقه موته) در زون آلتره به صورت ذرات خالص، الکتروم (بلور های مختلط طلا با 30 تا 50 درصد نقره) و همراه با پیریت یافت می شوند. در این نوع کانسار ها ذخیره از نوع پراکنده و یا استوک ورک است. در منطقه موته کانی سازی طلا از نوع رگه ای و انتشاری است (علیجان آفتابی 1364) بنابراین در مورد ماهیت و منشاء محلول های هیدرو ترمال در منطقه موته می توان گفت کانی سازی برخاسته از یک فاز ماگمایی اسیدی است زیرا عناصری وجود دارند که تعلق آنها به فاز ماگمایی اسیدی انکار ناپذیر است چنین عناصری عبارتند از Te, Se, Sb, Au, Bi (خویی 1366).
محیط منشاء طلا: به طور کلی طلا در فاز فلزی و در غیاب فلز در فاز سولفیدی متمرکز می شود. در منطقه موته طلا بیشتر در فاز سولفیدی و در پیریت متمرکز شده است. بیشتر عناصر کالکوفیل (مانند پیریت و پیروتیت) در گامه های پایانی تبلور گرد می آیند و رگه ها را پدید می آورند.
بیوتیت موجود در سنگ های آذرین، حاوی بیشترین مقدار طلا بین تمام سیلیکات های سنگ ساز است. همچنین فلدسپات های سنگ های آذرین و دگرگونی به اندازه مقدار زمینه دارای طلا می باشند. مقدار طلای این کانی ها از سنگ های آذرین مافیک به فلسیک کاهش می یابد (Korobeynikov, 1981). در منطقه موته نیز سنگهای اسیدی تر (متاریولیت ها) طلای کمتری نسبت به متاداسیت ها دارند. طی تفریق ماگما در یک سیستم بسته، طلا از سیلیکات های سنگ ساز خارج شده و در سیالات باقیمانده به همراه مواد فرار متمرکز می شود. اگر ماگما به سطح راه یابد (مانند منطقه موته) طلا، مواد فرار و دیگر عناصر ناسازگار تمرکز نخواهند یافت. با افزایش درجه دگرگونی در نواحی کوارتز فلدسپاتیک کاهش مقدار طلا نمایان می شود. این امر احتمالاٌ به دلیل جابجایی طلا در محلول جامد و در مرز بلور ها، حین تبلور دوباره است. اگر چه عده ای نیز معتقدند مقدار طلای سنگ های دگرگونی به وسیله دگرگونی به وسیله ترکیب اولیه سنگ و نه به وسیله متامورفیسم کنترل می شود. طلایی که به صورت محلول جامد در کانی های سنگ منشاء وجود دارد، می تواند به وسیله فرایند هایی چون تبلور دوباره به فاز محلول انتقال یابد، چنین تغییراتی می تواند در حین هوازدگی، دیاژنز، متامورفیسم یا آلتراسیون هیدرو ترمال روی دهد. طلای حل شده در شیشه های ولکانیکی ممکن است حین دویتریفیکاسیون آزاد شود (Romberger 1990). بنابراین در مورد محیط منشاء طلا در منطقه موته می توان گفت احتمالاٌ طلای حل شده در شیشه های ولکانیکی ممکن است حین دویتریفیکاسیون آزاد شده، به فاز محلول انتقال یافته و سپس در فاز سولفیدی در رگه ها ته نشست شده است.
مکانیزم حمل طلا: در منطقه موته طلا در محلول های سولفیدی احیا کننده به صورت کمپلکس بی سولفیدی حمل و سپس در نتیجه اکسیداسیون ته نشست شده است. به عقیده Kegs & Scott 1976 طلائی که در رابطه با سولفیدها باشد دارای خاصیت واکنش پذیری است و می تواند به وسیله آب های هیدروترمال که از سنگ ها عبور می کند حل و حمل شود. در محیط اپی ترمال، حمل طلا عمدتاٌ به صورت کمپلکس بی سولفیدی
Au (HS)-2 انجام می پذیرد.
Au + 2H2S→ Au (HS)- + H+ + 1/2 H2
آرسنیک (As) در تمام کانسار های طلای اپی ترمال وجود دارد از جمله در منطقه موته به صورت آرسنو پیریت مشاهده می گردد. As یکی از عناصر تشکیل دهنده پیریت است که تقریباٌ در بیشتر آنالیز ها خود را نشان می دهد بنابراین جهت پی جویی طلا می تواند حائز اهمیت باشد (خویی 1366). وجود کانی های طلا با پیریت و سولفید های مختلف آرسنیک در منطقه موته تاکیدی است بر این مطلب که طلا به صورت کمپلکس بی سولفیدی حمل شده است. اجزای آرسنیدی طلا ممکن است تا حدی در افزایش قابلیت انحلال آن سهیم باشند. در اغلب کانسار های هیدرو ترمال که در دماهای بین 200 تا 300 درجه سانتیگراد تشکیل شده اند طلا بیشترین انتقال را در فاز کمپلکس بی سولفیدی داشته است به طوریکه حداکثر قابلیت انحلال طلا به صورت کمپلکس های بی سولفیدی در PH های اندکی آلکالن، زیر مرز بین سولفید و سولفات می باشد. لازم به ذکر است گرچه کمپلکس های کلریدی طلا در تشکیل کانسار های هیدرو ترمال در دماهای بین 300 تا 500 درجه سانتیگراد مهم می باشند ولی فقط در سیستم هایی که در آنها هماتیت یا اکسید های دیگر حضور چشمگیری دارند و یا اینکه در سیستم هایی که در آنها دماهایی بالاتر از دمای کانسار های اپی ترمال حاکم بوده است می توانند وجود داشته باشند.
مکانیزم ته نشست طلا: چنانچه طلا به صورت کمپلکس های بی سولفیدی حمل شود، عواملی چون اکسید شدن، افزایش یا کاهش PH و همچنین کاهش فعالیت سولفور در محلول موجب تمرکز کانساری آن می گردد. به طور کلی پتانسیل اکسیداسیون می تواند به عنوان کارآمد ترین مکانیزم ته نشست طلا در کمپلکس های بی سولفیدی شناخته شود. نظر به اینکه کانی سریسیت به عنوان معمول ترین آلومینوسیلیکات پتاسیم دار در مجموعه آلتراسیونی کانسار طلای موته حضور دارد بنابراین فرایند اکسیداسیون به عنوان یک مکانیزم برتر در ته نشست طلا شناخته می شود. در منطقه موته تشکیل سریسیت در بسیاری از موارد در ارتباط با ته نشست طلا بوده است به عبارت دیگر سریسیت کانی معمول موجود در هاله های آلتراسیون اطراف رگه های طلا می باشد که به وسیله محلول های خنثی تا قلیایی ضعیف تشکیل شده است (شریفی 1378). همچنین افزایش و کاهش PH نسبت به ترکیب اولیه محلول می تواند منجر به ته نشست طلا گردد. در سیستم های هیدرو ترمال فرایند های جوشیدن محلول (یا جوشیدن و تشکیل حباب) و همچنین اختلاط آنها با آبهای زیر زمینی اکسیژن دار یا برخورد آنها با سنگ میزبان اکسیژن دار (حاوی مجموعه ای از کانی های اکسیدی) ممکن است منجر به اکسیداسیون محلول شده و باعث ته نشست طلا گردد.
به طور کلی جوشش سیال یکی از مهمترین و کارآمد ترین فرایند های ته نشست طلا به صورت کانه است احتمال دارد در منطقه موته نفوذ ماگمای بازیک به داخل ماگمای اسیدی عامل این جوشش باشد. همچنین تبلور و رسوب فاز های خشک مانند کوارتز و فلدسپات از ماگمایی که در حال تبلور است ممکن است سبب افزایش درصد آب در سیال باقی مانده شده و در نتیجه مایع مذاب به جوش آید هنگام جوشش محلول فاز های گازی احیاء کننده از محلول جدا شده در اثر این فرایند سیال باقی مانده اکسید گردیده و طلا ته نشین شده است. نظر به اینکه کانه سازی طلا در منطقه موته همزمان با فعالیت های ولکانیکی اسیدی صورت گرفته است (فرهنگی 1991) پدیده رقیق شدن سیال هیدرو ترمال (به وسیله آبهای سرد نزدیک سطح) نیز می تواند به عنوان فرایند مهمی برای پیشبرد واکنش هایی که منجر به ته نشست طلا در سیستم های با درجه شوری بیشتر می شود مد نظر قرار گیرد. به عبارت دیگر اختلاط محلول های هیدرو ترمال بالا رو با آب زیر زمینی اکسیژن دار یکی دیگر از مکانیزم های مهم تشکیل کانسار طلا در بعضی از سیستم های هیدرو ترمالی است. بالاخره، طلا ممکن است در فاز بخار به صورت یک ترکیب تیوارسنیدی AuAsS2 به شکل یک محلول خنثی حمل شود. این مولکول ها در قسمت های کم عمق و سرد تر سیستم هیدروترمالی به دلیل میعان، دوباره به صورت محلول درآمده و در نتیجه اکسیداسیون آنها، طلا رسوب می کند. این مکانیزم منجر به تشکیل یک زون ته نشست طلا در ترکیب سطح (بسیار کم عمق) می گردد که یکی از ویژگی های شناخته شده بسیاری از سیستم های کانی سازی هیدرو ترمال و چشمه های آبگرم است. بایستی دانست که کانسار ها عموماٌ محصول رویدادهای همزمان یا غیر همزمان متعددی می باشند. برای مثال فرایند های دگرگونی در منطقه موته می توانست در به حرکت درآمدن طلا و تجمع آن موثر باشد و در نتیجه طلا به صورت انکلوزیون در درون و یا در کنار کانی میزبان (پیریت) ظاهر گردد (پایدار 1989). در بعضی نمونه ها در منطقه موته طلا میان دیواره دو کریستال پیریت به دام افتاده است (خویی 1366) و نیز کانی های پیریت طلا دار در منطقه از شیستوزیته تبعیت می کنند.
مطالعات ژئو شیمیایی نیز یک تهی شدگی نسبت به طلا را در سنگ های متامورفیک آلتره در مجاور رگه های طلا- کوارتز در منطقه موته نشان می دهد. اجزاء دیگر موجود در رگه ها نیز می توانند از دیواره منشاء گرفته باشند.
در بخش هایی از سنگ های جانبی اطراف رگه های کوارتز طلا دار که تحت سیلیسی شدن واقع شده است به مقدار زیادی SiO2 نفوذ کرده و بقیه عناصر کم و بیش حل و حمل شده اند. در نزدیکی رگه های کوارتزی طلا دار بیش از هر چیز کوارتز، پیریت و تا حدودی کلسیت دیده می شود. همچنین در اثر سریسیتیزاسیون و کلریتیزاسیون مقداری SiO2 آزاد می شود لذا این امکان وجود دارد که مقداری از SiO2 در سنگ های دگرگونی ذخایر طلا دار موبیلیزه شده است و موبیلیزاسیون با تجمع SiO2 در رگه های کوارتزی طلا دار (حدود 89/42 درصد) در ارتباط است (پایدار 1989).
3NaAlSi3O8+ K+ + 2H+ → KAl3Si3O10(OH)2+ 3Na 6SiO2+
2K(Mg, Fe)3 (AlSi3O10)+ 4H+ (2H2S)→ (Mg, Fe)5Al AlSi3O10)(OH)8 + 2 K+ + Fe+ + Fe+² + FeS2 3SiO2
بنابراین فرایند های دگرگونی در به حرکت درآوردن و تجمع کانسار طلا در رگه ها موثر بوده است. به گونه ای که تبلور دوباره در خلال متامورفیسم و یا در خلال پدیده های دیگر موجب خروج طلا از سولفید های حاوی طلا شده و سپس به صورت طلای دانه ریز در مرز بلور ها و یا درون آنها تمرکز یافته است. در نتیجه فرایند های طلا در منطقه موثر بوده است. این مطلب تاکیدی است بر اینکه کانی سازی طلا در منطقه موته در فاز های گوناگونی پدیدار گردیده است.
نتیجه گیری:
1- تجمع کانسار طلا در منطقه موته در رابطه با فاز های گوناگونی پدیدار گردیده است و از جمله در ارتباط با عملکرد تکتونیک و شدت آن می باشد. کانه زایی طلا در منطقه موته در گسل های با امتداد NW- SE صورت گرفته است. این گسل ها با پدیده تکتونیک کششی مرتبط می باشند.
2- کانسار های طلا در منطقه موته به شکل رگه ها، شکاف ها، درزه ها و همچنین به صورت پراکنده در سنگ ها نوعاٌ همراه با پیریت دیده می شوند زیرا بیشتر عناصر کالکوفیل مانند پیریت در گامه های پایانی تبلور گرد می آیند و رگه ها را پدید می آورند. محیط رگه های کوارتز واقع در رخداد های طلا در منطقه، محیطی کششی، غیر هم شیب و شکننده با بافت پر کننده شکاف ها است.
3- کانی سازی در منطقه موته برخاسته از یک فاز ماگمایی اسیدی است. طلا بیشتر در فاز سولفیدی در گامه های پایانی تبلور و در پیریت متمرکز شده است. همچنین طلا در محلول های سولفیدی احیاء کننده به صورت کمپلکس بی سولفیدی حمل و سپس در نتیجه اکسیداسیون ته نشست شده است.
4- کانسار های طلا در منطقه موته با ولکانیک های کالکو آلکالن مرتبط می باشند و از نظر ساختمانی با گسل های اصلی ناحیه ارتباط نزدیک دارند. این کانسار ها دارای ذخیره نسبتاٌ زیاد بوده و دارای مینرالوژی ساده می باشند. لذا در محیط ته نشست اپی ترمال تشکیل شده اند.
5- طلا در اصل در منطقه موته در شبکه بلوری پیریت در متن سنگ های آذرین وجود داشته است. فرایند های دگرگونی توانست در به حرکت درآوردن طلا و تجمع آن موثر باشد به گونه ای که به صورت انکلوزیون در درون و یا در کنار کانی میزبان (پیریت) ظاهر گردید. سپس طلا عمدتاٌ همراه با کوارتز در شکاف ها و درزه ها که با کاهش فشار همراه است حمل شد و به این ترتیب رگه های کوارتز طلا دار به وجود آمده است. بنابراین تجمع کانسار های طلا در منطقه موته در اثر فرایند های موبیلیزاسیون در رابطه با تکتونیک، دگرگونی و هیدرو ترمال انجام پذیرفته است.