ریخت شناسی و بنیاد ساختارهای نمکی شمال باختری آلمان
دسته | تکتونیک |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | سمپوزیوم دیاپیریسم با نگرشی ویژه به ایران |
تاريخ برگزاری | ۰۲ اردیبهشت ۱۳۸۷ |
در شمال باختری آلمان و بخش آلمانی دریای شمال، مورفولوژی بیرونی بیش از 218 ساختار نمکی بکمک تکنیک های نوین لرزه ای بازتابیت و نیز کاوشهای گمانه زنی ئیدروکربنی به تفصیل مورد پژوهش قرار گرفته است.
ردیفهای نمکی که این ساختارها را پدیده آورده است می توان از آن پرمین پیشین (Rotliegend) ، پرمین پسین (Zechstein) ، تریاسیک پسین (Keuper) و ژوراسیک پسین (Portlandian) با ترکیبی از آنها دانست. ما در اینجا بالشهای نمکی با نام رسوبی برجا یا اندکی آشفته، گنبدهای نمکی که در پوشش رسوبی رخنه کرده اند و نفوذیهای نمکی یا مخروطهای نمکی که در چینه های جوان تر موازی با چینه شناسی جای گرفته اند تمیز می دهیم. ساختارهای نمکی ممکن است گردو متقارن نامتقارن یا دراز باشند و تکتونیکهای فشاری بعدی تشکیل "دیوارهای نمکی" داده یا بسختی درهم پیچیده باشد.
فرضیه (Sanneman , Trusheim) که در سالهای پنجاه به این باور بودند که علت خاستگاه ساختارهای نمکی و خانواده های گنبد نمکی عبارت از "تکتونیک نمکی" صرف، جریان خودبخود نمک بوسیله غوطه ور بودن و دروائی (Buoyancy) بوده و ضخامت اولیه لایه نمک و روباره های جوان تر را نمی توان عامل اغلب ساختارهای نمکی شمال باختری آلمان دانست. در تقریبا همه موارد، ساختارهای نمکی بر روی گسله های پی مهمی جایگرفته و جنبش این گسله ها سبب تکتونیک نمکی گردیده است. عموما زمانهای رخته کردن دیاپیری مقارن است با زمانهای فعالیت تکتونیک گونه آلپی (Orthotectonic) در پی. در پهنه هایی که ضخامت نمک نخستین و روباره، بسنده کند ولی پی تغییر یافته و گسلیده نشده باشد ساختار نمکی پدید نمی آید. در الگوهای ساختارهای همگانی (کافتها ، روراندگیها) که علت آن جنبشهای تکتونیک غیرنمکی آلپی در جریان واژگونی درون برگی (Irtra-Plate) و تشکیل اولاکوگن (Aulacogen) باشد بفراوانی ساختارهای نمکی پدیده می آید. به این ترتیب به نظر می رسد که نمک در الگوی کلی دگرشکلی آلپی (اورتوتکتونیک) نقش انفعالی بیشتری دارد.
سرانجام ، اهمیت اقتصادی و محیطی ساختارهای نمکی در آلمان شمال باختری ، همچون یک سرچشمه مواد خام (نمک سنگ پتاسیم) و نیز بعنوان سنگ میزبان برای انبار فرآورده و ضایعات مورد تایید قرار دارد.
ردیفهای نمکی که این ساختارها را پدیده آورده است می توان از آن پرمین پیشین (Rotliegend) ، پرمین پسین (Zechstein) ، تریاسیک پسین (Keuper) و ژوراسیک پسین (Portlandian) با ترکیبی از آنها دانست. ما در اینجا بالشهای نمکی با نام رسوبی برجا یا اندکی آشفته، گنبدهای نمکی که در پوشش رسوبی رخنه کرده اند و نفوذیهای نمکی یا مخروطهای نمکی که در چینه های جوان تر موازی با چینه شناسی جای گرفته اند تمیز می دهیم. ساختارهای نمکی ممکن است گردو متقارن نامتقارن یا دراز باشند و تکتونیکهای فشاری بعدی تشکیل "دیوارهای نمکی" داده یا بسختی درهم پیچیده باشد.
فرضیه (Sanneman , Trusheim) که در سالهای پنجاه به این باور بودند که علت خاستگاه ساختارهای نمکی و خانواده های گنبد نمکی عبارت از "تکتونیک نمکی" صرف، جریان خودبخود نمک بوسیله غوطه ور بودن و دروائی (Buoyancy) بوده و ضخامت اولیه لایه نمک و روباره های جوان تر را نمی توان عامل اغلب ساختارهای نمکی شمال باختری آلمان دانست. در تقریبا همه موارد، ساختارهای نمکی بر روی گسله های پی مهمی جایگرفته و جنبش این گسله ها سبب تکتونیک نمکی گردیده است. عموما زمانهای رخته کردن دیاپیری مقارن است با زمانهای فعالیت تکتونیک گونه آلپی (Orthotectonic) در پی. در پهنه هایی که ضخامت نمک نخستین و روباره، بسنده کند ولی پی تغییر یافته و گسلیده نشده باشد ساختار نمکی پدید نمی آید. در الگوهای ساختارهای همگانی (کافتها ، روراندگیها) که علت آن جنبشهای تکتونیک غیرنمکی آلپی در جریان واژگونی درون برگی (Irtra-Plate) و تشکیل اولاکوگن (Aulacogen) باشد بفراوانی ساختارهای نمکی پدیده می آید. به این ترتیب به نظر می رسد که نمک در الگوی کلی دگرشکلی آلپی (اورتوتکتونیک) نقش انفعالی بیشتری دارد.
سرانجام ، اهمیت اقتصادی و محیطی ساختارهای نمکی در آلمان شمال باختری ، همچون یک سرچشمه مواد خام (نمک سنگ پتاسیم) و نیز بعنوان سنگ میزبان برای انبار فرآورده و ضایعات مورد تایید قرار دارد.