از نتلتون باین سو(۱۹۳۳) روباره دیاپیرهای نمکی بالا رونده عموماً بصورت غلیظ و شکل پذیر انگاشته و مدل سازی شده اند. آزمایشهای مقیاس- مدل کنونی، نشان می دهد که دیاپیرهای نمک نیز می توانند در شرایط زمین شناسی ویژه ای که در بسیاری از استانهای دیاپیری نمک
دسته | تکتونیک |
---|---|
گروه | سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور |
مکان برگزاری | سمپوزیوم دیاپیریسم با نگرشی ویژه به ایران |
تاريخ برگزاری | ۰۲ اردیبهشت ۱۳۸۷ |
سکانس رسوبى پالئوزوئیک زیرین در نواحى زردکوه، چالى شه و چاه دارنگ از نظر سنگ شناسى از شیلهاى خاکسترى تیره، سیلتستون و ماسه سنگ تشکیل شده است که با لایههاى نازک آهک همراه مىباشد. ضخامت رسوبات کلاستیک در نواحى زردکوه و چالى شه به ترتیب از ۱۳۰۰ متر به ۱۴۰۰ متر تغییر مىکند که این ضخامت در چاه دارنگ به ۲۰۰۰ متر مىرسد. این سکانس در تنگ ایلبک زرکوه به ترتیب به قدیمیترین رسوبات (Oldest sediments)، سازندهاى میلا، ایلبک، زرد کوه و ۱۶۰ متر رسوب تفکیک نشده و سازند فراقون و در ناحیه چالى شه به سازندهاى میلا، ایلبک و فراقون تقسیم شده است که بترتیب به زمانهاى کامبرین، اردویسین و پرموکربونیفر نسبت شده است. به منظور تعیین سن دقیق سازندههاى فوقالذکر و ارتباط زمانى رسوبات تفکیک نشده و نیز ارتباط پالئوژئوگرافى حوضه زاگرس در دورههاى مختلف پالئوزوئیک بیش از ۳۰۰ نمونه در آزمایشگاه پالینولژى بخش اکتشاف و تولید وزارت نفت تجزیه شیمیائى گردیده که ۱۶۰ نمونه آن داراى پالینومرف فراوان است. در این تحقیق از سکانس رسوبى پالئوزوئیک نواحى زردکوه، چالى شه و چاه دارنگ به ترتیب ۱۱۳، ۵۲، ۱۴۵ گونه پالینومرف شناسائى گردیده که ۵ گونه جدید از آن معرفى مىشود. بر مبناى انتشار چینهشناسى میکروفسیلهاى شناخته شده در نواحى زردکوه، چالىشه و چاه دارنگ به ترتیب ۶، ۴ و ۷ بیوزون مشخص گردید که شرح کامل هر یک از مقاطع مورد مطالعه در متن مقاله آمده است. براساس ارزش چینه شناسى گونههاى پالینومرف شناخته شده سازنده میلادر نواحى زردکوه و چالى شه به زمان کامبرین میانى ـ بالائى و سازند ایلبک و زردکوه به زمان اردویسین زیرین مربوط است. بدین ترتیب وجود رسوبات اردویسین براى نخستین بار در ناحیه چالى شه گزارش مىشود. از رسوبات تفکیک نشده پالئوزوئیک ناحیه زردکوه بخشى به زمان اردویسین زیرین و بخشى دیگر به زمان سیلورین و دونین زیرین مربوط است که با رسوبات پرمین زیرین (سازند فراقون) پوشیده مىشود.
علاوه بر این رسوبات تبخیرى ـ کلاستیک (Oldest seciments) قاعده سازند میلا با ضخامت ۱۰۰ متر که در تنگ ایلبک زردکوه بیرون زده است و نیز رسوبات تبخیرى چاه دارنگ شماره یک مطالعه پالینولوژیکى گردید. اغلب نمونههاى تبخیرى حاوى گونه آکریتارش Zonosphaeridium ovillensis و دیگر فرمهاى آکریتارش مىباشد که بر مبناى ارزش چینهشناسى این گونه و گونههاى همراه آن زمان کامبرین میانى براى رسوبات تبخیرى ـ کلاستیک (Oldest sediments) تنگ ایلبک و رسوبات تبخیرى چاه دارنگ شماره یک پیشنهاد مىشود که از نظر زمانى معادل سن رسوبات تبخیرى چاه دارنگ شماره یک پیشنهاد مىشود که از نظر زمانى معادل سن رسوبات تبخیرى چاه شیرین شماره یک در شمال بندرعباس مىباشد. هر چند سکانس تبخیرى حوضه زاگرس نیاز به مطالعه سیستماتیک بیشتر دارد ولى مطالعه پالینولوژیکى رسوبات تبخیرى در نواحى زردکوه، چاه دارنگ و چاه شیرین زمان کامبرین میانى را براى رسوبات تبخیرى پیشنهاد مىکند.
بر مبناى ارزش پالئوژئوگرافى پالینومرفهاى شناخته شده، حوضه زاگرس در طى دوره اردویسین جزء اقلیم مدیترانه بوده که این اقلیم شمال آفریقا، جنوب اروپا، عربستان سعودى و چین را در برمىگرفته و ساحل جنوبى اقیانوس بزرگ Tethys را تشکیل مى داده است. اقلیم مدیترانه در دوره اردویسین از آب و هواى سرد برخوردار بوده است که این وضعیت نتیجه تاثیر یخچالهائى است که قسمت اعظم خشکى گندوانا را مىپوشانده است. با حرکت قارهها این وضعیت در طى دوره سیلورین تغییر کرده و حوضه زاگرس در موقعیت ه تا ۲۰ درجه عرض جغرافیائى قرار گرفته است که از شرائط آب و هوائى بسیار گرم برخوردار شده است. در طى دوره پرمین حوضه زاگرس نیز ساحل جنوبى دریاى Tethys بوده که با آفریقا بخشى از خشکى بزرگ گندوانا را تشکیل میداده است.
پیش گفتار:
در این مقاله مطالعه پالینولژیکی سکانس پالئوزوئیک نواحی زودکوه، چالی شه و تطابق چینه شناسی واحدهای سنگی آنها با چاه دارنگ شماره یک مورد بحث است. نواحی زردکوه و چالی شه در شمال غرب حوضه زاگرس قرار دارند که به ترتیب در فاصله 150 و 210 کیلومتری جنوب غرب اصفهان واقع میباشد (شکل 1). دو ناحیه چالی شه و زردکوه بفاصله تقریبی 100 کیلومتر از یکدیگر قرار دارند که فاصله آنها از چاه دارنگ تقریباً 500 کیلومتر است. دو ناحیه فوق از نظر زمینشناسی نخستین با توسط Harrison در سال 1930 (گزارش شرکتی چاپ نشده) بررسی و اوسکانس رسوبی پالئوزوئیک را در این نواحی شناسائی و گزارش کرده است. سپس این سکانس رسوبی در دامنه جنوبی زردکوه یعنی تنگ ایلبک توسط آقایان عطاءالله ستودهنیا و احمد خردپیر در سال 1971 (گزارش شرکتی منتشر نشده) اندازهگیری و نمونه برداری شد. ضخامت رسوبات پالئوزوئیک در تنگ ایلبک تقریباً 2000 متر است که توسط آقای ستودهنیا به واحدهای سنگی میلا (493متر)، ایلبک (272متر)، زردکوه (263 متر)، فراقون (30 متر) و دالان (932 متر) تقسیم شده است و در نتیجه او برای نخستین بار سازندهای بازوفت (میلا)، ایلبک و زردکوه را در حوضه زاگرس نامگذاری و معرفی کرد. بدنبال معرفی این واحدهای سنگی و شناخت بیشتر از رسوبات پالئوزوئیک حوضه زاگرس، آقایان خسروی، راسک و زابو در سال 1977 (گزارش شرکتی منتشر نشده) سکانس پالئوزوئیک ناحیه چالی شه را اندازهگیری و نمونهبرداری نمودند. این مطالعه منجر به معرفی سازندهای میلا، ایلبک فراقون و دالان در این ناحیه گردید که ضخامتی بیشتر از واحدهای سنگی مشابه در ناحیه زدکوه دارند. واحدهای سنگی فوق در هر دو ناحیه از یکدیگر قابل تشخیص میباشد. به طور مثال سازند میلا از آهک و شیل، سازندهای ایلبک، زردکوه و فراقون از ماسه سنگ، سیلتستون و شیل و سازند دالان از آهک تشکیل شده است (برای آگاهی بیشتر از جزئیات سنگ شناسی واحدهای سنگی فوق الذکر به مقالهای که توسط ستودهنیا در سال 1975 منتشر شده مراجعه شود). از نظر فسیل شناسی بجز سازند دالان که دارای میکروفسیل جانوری فراوان است بقیه واحدهای سنگی پالئوزوئیک حوضه زاگرس (میلا، ایلبک، زردکوه و فراقون) فاقد فرامینفر میباشد. ولی تمام این واحدهای سنگی بجز سازند فراقون دارای ماکروفسیل جانوری فراوان از قبیل تریلوبیت و براکیوپوداست که بکمک این فسیلها ارتباط زمانی واحدهای سنگی مذکور تا حدی مشخص شده است. لازم به یادآوریست که سازند فراقون اگرچه فاقد میکروماکروفسیل جانوری است لیکن حاوی میکروفسیلهای گیاهی فراوان و یک گونه ماکروفسیل گیاهی بنام Sigillaria persica در ناحیه چالی شه است. بر مبنای این گونه ماکروفسیل گیاهی سن سازند فراقون توسط Seward (1932) پرمین زیرین و یا استفانین (کربونیفر بالائی) پیشنهاد گردیده است لیکن مطالعه میکروفسیلهای گیاهی فراوان، این سازند را بطور قطع در ناحیه چالی شه و زردکوه به پرمین زیرین و در نواحی فراقون و گهکم به دونین و پرمین زیرین منتسب کرده است (قویدل سیوکی 1984، 1985، 1988). همزمان با اندازهگیری و نمونهبرداری از سکانس پالئوزوئیک ناحیه زردکوه، آقایان ستودهنیا و خردپیر تریلوبیتها و براکیوپودهای واحدهای سنگی میلا، ایلبک، زردکوه و دالان را جمعآوری و سپس توسط دکتر Clarke در سال سنگی 1972 در انگلستان این ماکروفسیلها در حد جنس و گونه شناسائی گردید. براساس ماکروفسیلهای شناخته شده، سازندهای میلا، ایلبک، زردکوه و دالان به ترتیب به زمانهای کامبرین میانی، بالائی، اردویسین زیرین و پرمین میانی و بالائی منتسب شده است.
متن اصلی:
مطالعه پالینولوژیکی سکانس پالئوزوئیک نواحی زردکوه و چالی شه
هدف از این مطالعه بررسی و شناسائی میکروفسیلهای (آکریتارشها، کیتینوزوآ اسپوروپولن) گیاهی رسوبات پالئوزوئیک زیرین نواحی زردکوه و چالی شه و تطابق آنها با افقهای رسوبی همزمان آنها در چاه دارنگ شماره یک است. علاوه بر این تعیین سن دقیق واحدهای سنگی نواحی فوق، تفسیر محیطهای رسوبی و بویژه ارتباط پالئوژئوگرافی حوضه رسوبی زاگرس با نقاط دیگر جهان در دورههای زمین شناسی کامبرین، اردویسین، سیلورین و پرمین بکمک میکروفسیلهای گیاهی مورد توجه است. بدین لحاظ از واحدهای سنگی میلا، ایلبک، زردکوه و فراقون دو ناحیه فوق الذکر بیش از 160 نمونه رسوبی انتخاب و مطالعه گردید. این نمونهها در آزمایشگاه پالینولژی اکتشاف و تولید وزارت نفت مورد بررسی و تجزیه شیمیائی قرار گرفت. برای تفکیک میکروفسیلهای آکریتارش، کیتینوزوآ و اسپوروپولن از کانیها و ترکیبات مختلف سنگهای رسوبی به ترتیب از محلولهای شیمیائی اسیدکلریدریک (%36)، اسید فلوئیدریک (%42) برمات روی (محلول با وزن مخصوص 2) و غربالهای آزمایشگاهی با قطر منافذ 15 میکرون استفاده شد. در این تحقیق اسیدکلریدریک به منظور حل ترکیبات کربناته و اکسیدهای آهن، اسید فلوئیدریک جهت از بین بردن ترکیبات سیلیکاته، محلول برمات روی به منظور تفکیک کانیهای سنگین و مقاوم در برابر اسیدها و غربالهای آزمایشگاهی جهت جدایش مواد آلی خرد شده که قطری کمتر از 15میکرون دارند، استفاده شده است. سپس از مواد آلی باقیمانده هر نمونه 3 تا 5 اسلاید میکروسکپی تهیه گردید. این اسلایدها با میکروسکپهای دارای بزرگ نمائی بالا مطالعه و از پالینومرفهای شاخصی که دارای ارزش چینه شناسی هستند عکس های میکروسکپی با بزرگ نمائی 500 تا 120 برابر تهیه شد (plates 1 - 21) . آزمایشهای انجام شده نشان داد که اغلب نمونههای رسوبی سازندهای میلا، ایلبک، زردکوه و فراقون دارای میکروفسیلهای آکریتارش، کیتینوزوآ، اسپوروپولن فراوان و نیز اسکلوکودونت است لیکن فراوانی و حفظ پالینومرفها در سنگهای تخریبی دانه ریز از جمله ماسه سنگهای دانه ریز، شیلها و سیلتستونها بهتر از سنگهای کربناته است. برطبق گزارشات زمین شناسی موجود در بخش اکتشاف و تولید وزارت نفت و سازمان زمینشناسی کشور اگرچه واحدهای سنگی پالئوزوئیک زیرین حاوی فسیلهای تریلوبیت و براکیوپود فراوان است و تغییرات زمانی تا حدی بکمک جنسها و گونههای شاخص این ماکروفسیلهای جانوری پیشنهاد شده است ولی در تعیین ارتباطهای پالئوژئوگرافی حوضههای رسوبی ایران با نقاط دیگر جهان در طی دورههای مختلف پالئوووئیک تلاشی بعمل نیامده است. این تحقیق که بر مبنای مطالعه میکروفسیلهای کیتینوزوآ و آکریتارشها و اسپوروپولن با اندازههای 15 تا 200 میکرون استوار است از دو لحاظ حائز اهمیت است، یکی شناسائی میکروفسیلهای گیاهی که این امر در اکتشاف میدانهای نفتی آینده بسیار مفید است زیرا ماکروفسیل های جانوری در ضمن حفاری به قطعات کوچکی تبدیل میشوند که شناسائی آنها در حد جنس و گونه اگر غیرممکن نباشد بسیار مشکل است و دیگر با تنوع و وفور این میکروفسیلها، سن دقیقتری را میتوان برای واحدهای سنگی پالئوزوئیک پیشنهاد کرد که این خود در ترسیم واقعی تاریخ زمینشناسی این مرز و بوم کمک میکند. علاوه بر این اکثر این میکروفسیلها (آکریتارشها، کیتینوزوآ، اسپوروپولن) در اقلیمهای مشخصی زندگی میکردهاند که بکمک آنها ارتباطهای پالئوژئوگرافی حوضه زاگرس را با نقاط دیگر جهان در طی دورههای کامبرین، اردویسین، سیلورین، دونین، پرمین و دورههای زمین شناسی جدیدتر میتوان مشخص کرد که در زیر این نقطه نظرها در بررسیهای پالینولژیکی نواحی چالی شه و زردکوه به تفصیل بحث میشود. در این جا لازم میدانم از مقامات محترم اکتشاف و تولید وزارت نفت که اجازه ارائه و نشر این مقاله را دادهاند تشکر و قدردانی نمایم.
مطالعه پالینولوژیکی سکانس پالئوزوئیک تنگ ایلبک زردکوه و تعیین سن واحدهای سنگی آن
همانطور که قبلاً اشاره شد، سکانس پالئوزوئیک تنگ ایلبک واقع در دامنه جنوبی زردکوه 2 متر به 2 متر توسط آقایان ستودهنیا و خردپیر (1971) و سپس در سال (1982) بوسیله مولف نمونه برداری شده است. این نمونهها جهت مطالعه پالینومرفهای آنها در آزمایشگاه پالینولژی بخش اکتشاف و تولید وزارت نفت تجزیه شیمیائی گردید که بیش از 100 نمونهداری میکروفسیلهای دریائی (آکریتارش و کیتینوزوآ) و غیردریائی (اسپوروپولن) فراوان است. این میکروفسیلها که اندازهای 15 تا 200 میکرون دارند در حد جنس و گونه شناسائی شد و جمعاً 113 گونه مشخص گردیدکه از این تعداد 5 گونه جدید میباشد. بر مبنای ظهور و از بین رفتن این گونهها در سکانس پالئوزوئیک تنگ ایلبک 6 بیوزون مشخص گردید که در شکل 2 انتشار چینه شناسی آنها نشان داده شده است و در زیر به شرح هر یک از آنها میپردازیم:
بیوزون 1: این زون با ظهور و از بین رفتن گونههای Cristallinium cambriense،
Ooidium rossicium ، Timofeevia phosphoritica، Timofeevia Lancarae و Zonosphaeridium ovillensis مشخص میشود. این گونههای آکریتارش مشخص کننده زمان زمین شناسی کامبرین میانی و بالائی است که از قاعده رسوبات پالئوزوئیک تنگ ایلبک شروع و تا ضخامت 370 متر ادامه دارند. این زون تمام سازند میلاو 40 متر از قاعده سازند ایلبک را در برمیگیرد بنابراین سن سازند میلا بر مبنای گونههای آکریتارش فوق الذکر کامبرین میانی و بالائی است که با سن پیشنهاد شده توسط Clarke بر مبنای تریلوبیتهای این سازند مطابقت دارد.
بیوژن 2: این زون با ظهور گونههای آکریتارش از قبیل Vulcanisphaera frequens
Vulcanisphaera nebulosa ، Acanthodiacrodium unigerminum
Vulcanispaera africana، Acanthodiacrodium spinum Acathodiacrodium simplex ، Priscogalea cortinula
Cymatiogalea cuvillieri، Arbusculidium mammillosum
Acanthodiacrodium echinatum ،Acanthodiacrodium complanatum
Tectitheca prima ، Leiofusa fragellaris ، Veryhachium domunti
مشخص میشود که 200 متر از ضخامت سکانس پالئوزوئیک را شامل میشود و قسمت اعظم سازند ایلبک را دربرمیگیرد. بر مبنای گونههای شاخص Vulcanisphaera nebulosa،
V. frequens ، V. africana ، Priscogalea ، Arbusculidium mammillosum ،
Acanthodiacrodium complanatum ، A.echinatum ، A.unigerminum و
Cymatiogalea cuvillieri
زمان زمین شناسی ترمادوسین زیرین برای سازند ایلبک پیشنهاد میشود که این سن مغایر سنی است که توسط Clarke با استفاده از تریلوبیت و براکیوپود برای سازند ایلبک پیشنهاد شده است.
بیوزون 3: این زون با ظهور گونههایangustum Acanthodiacrodium
Lopgodiacrdium torum ، Acanthodiacrodium
Acanthodiacrodium ubui ، Cymatiogalea cuvillieri
و Membuanispina Cymatiogalea مشخص میشود که با تعدادی از گونههای زون 2 همراه میباشد. این زون 164 متر از ضخامت سکانس پالئوزوئیک را دربر میگیرد که بخش بالای سازند ایلبک و قسمت پائین سازند زردکوه را شامل میشود. بر مبنای گونههای آکریتارش فوقالذکر این زون زمان ترمادوسین بالائی را پیشنهاد میکند. علاوه بر این گونهها تعدادی گونه کیتینوزوآن و اسکلوکودونت همراه گونههای آکریتارش در این زون وجود دارد که سن پیشنهاد شده را تائید میکند.
بیوزون 4: این زون با از بین رفت اکثر گونههای زون 3 و ظهور جنسها و گونههای جدید از قبیل:
Coryphidium bohemicum ، Coryphidium elegans، persica Coryphidium
Aubusculidium flamentosum ، Arbrsculidium iranica ، Striatotheca principalis ، Stuiatotheca triangulata ، Striatotheca mutual ،
Striatotheca trapeziformis ، Striatotheca transformata ،
frequens Striatotheca ، Barakella felix ، Marrocanium simplex
Cymatiogalea velifera ،bicuspidatum Arbrsculidium ، Goniosphaeridium polygonale ، Multiplicispgaeridium multipugiunculatum ، Peteinosphaeridium heteromorphicum ، Estiastra improcera ، Baltisphaeridium perdarum ، Veryhachirm trispinosum ، Solisphaeridium solare ، Dactylofusa crossii ، Veryhachium lairdii ، و Dactylofusa taggardii مشخص میشود. این زون که 104 متر از ضخامتست سکانس پالئوزوئیک را در برمیگیرد بخش فوقانی سازند زردکوه و بخشی از رسوبات تفکیک نشده پالئوزوئیک این ناحیه را دربرمیگیرد. این بایوزون بر مبنای گونههای شخص آکریتارش از قبیل:
Arbusculidium flamentosum , Coryphidium elegans , Coryphidium bohemicum, Solisphaeridium solare , Marrocanium simplex , Arbnsculidinm bicuspidatum , Acanthidiacrodium tasselii , Multipliciphaeridium multipugiunclatum , Striatothecatriangulata , Pirea dubia , Acanthodiacrodium costatum , Striatotheca triangulata , Striatotheca mutual , Barakella felix , Striatotheca transformata , Striatotheca frequens , Striatotheca trapeziformis
زمان آرنیگین ـ خلانویونین را برای این بخش از سکانس پالئوزوئیک پیشنهاد میکند.
بیوزون 5: این زون که 98 متر از ضخامت سکانس پالئوزوئیک تنگ ایلبک را که توسط ستودهنیا رسوبات پالئوزوئیک تفکیک نشده نامگذاری شده در برمیگیرد و این زون با ظهور گونهها و جنسهای سیلورین و دونین زیرین مشخص میشود که با تعدادی از فرمهای reworked اردویسین بالائی همراه است. از گونههای آکریتارش شاخص این زون میتوان گونههای
Gorgonisphaeridium antiquum , Veryhachium scabratum , Domasia trispinosa, Domasia elongata, Tyligmasoma sp , Navifusa excilis , Leiofusa elenae , Domasia sysmmetreca , Domasia quadrispina , Onondagella asymmetrica , Onondagella cylindrical , Dactylofusa estillis , M. asturiae , Onondagella sanpetrensis , Onondagella asymmetrica , M. borracherosum , M. ramusculosum , Multipliciphaeridium cladum , M. Replanctonicum , M. denticulatum , M. illinoii , M. corallinum و Baltisphaeridum gordonense
را نام برد که با گونههای reworked اردویسین بالائی از قبیل:
Leiofusa tenuissima , Orthosphaeridium rectangular
Orthosphaeridium octospinosum و Sylvanidium paucibrachium همراه میباشد. بر مبنای اکریتارشهای شاخص فوق سن سیلورین ـ دونین زیرین برای این بخش پیشنهاد میشود که برای نخستین بار در این ناحیه گزارش میشود.
بیوزون 6: این زون با ظهور فراوان گونههای اسپوروپولن و یک گونه آکریتارش مشخص میشود و در ضخامت 64 متر از سکانس پالئوزوئیک تا قاعده رسوبات کربناته سازند دالان ادامه دارد و شامل گونههای:
,Hamiapollenites saccatus , Hamiapollenites perisporites
Horriditriletes ramosus , Alisporites nuthallensis , Vittatina costabilis
, Potonieisporites granulatus , Potonieisporites neglectus
, Protohaploxypinus diagonalis , Nusloisporites triangularis
,Ephedripites ellipticus , Striatoabietites multistriatus
,Corisaccites alutas , Florinites antiquus, Ptotohaploxypinus multistriatus
,Verrucosisporites castanaeformis , Crustaesporites globosus
,Triquitrites sp. , Florinites midiapudens , Calamospora microrugosa
, Leiotrilets Sphaerotriangulatus , Cyclogranisporites pergranulus
, Veuyhachium kimyaii , Gulisporites cochlearius , Thumospora Perverrucosa
, Laevigatosporites robustus , Laevigatosporites vulgaris
میباشد. بر مبنای گونههای پولن و اسپور شاخص از قبیل :
Vittatina costabilis , H. saccatus , Hamiapollenites perisporites
Punctatispora gretensis , P. granulatus , Potonieisporites neglectus
Thumospora Percerrucosa , Horriditriletes ramosus , Corisaccites alutas
زمان پرمین زیرین برای این بخش از سکانس پالئوزوئیک تنگ ایلبک پیشنهاد میشود که از نظر زمانی معادل بخش پرمین زیرین سازند فراقون در نواحی گهکم، فراقون و چالی شه میباشد. بدین ترتیب بر مبنای انتشار چینه شناسی پالینومرف در سکانس رسوبی پالئوزوئیک تنگ ایلبک دو نبود زمین شناسی وجود دارد که زمانی اردویسین بالائی و دونین میانی و تمام کربونیفر را دربرمیگیرد.
مطالعه پالینولوژیکی سکانس پالئوزوئیک ناحیه چالی شه و تعیین سن واحدهای سنگی آن
بیوزن 1: این زون در ضخامت 192 متر از سازند میلا ادامه دارد و با ظهور و از بین رفتن گونههای شاخص آکریتارش از قبیل:
Zonosphaeridium ovillensis , Timofeevia phosphoritica
Timofeevia lancarae , Vulcanisphaera nebulosa , Ooidium rossicum
Vulcanisphaera frequens , Vulcanispaera africana
مشخص میشود. برمبنای انتشار چینه شناسی گونههای فوق سن کامبرین بالائی ترمادوسین آغازی برای این بخش از سازند میلا پیشنهاد میشود. این زون معادل زمانی زون در تنگ ایلبک زردکوه و همین زون در چاه شماره یک دارنگ است. این زون حالت تغییر تدریجی از کامبرین بالائی به اردویسین زیرین را نشان میدهد زیرا همراه با فرمهای خاص کامبرین بالائی یعنی:
Timofeevia lancarae
Zonosphaeridium ovillensis , Timofeevia phosphoritica
و Ooidium rossicum گونههای ترمادوسین آغازی از جمله
Vulcanisphaera africana , Vulcanisphaera nebulosa
و Vulcanisphaera friquens میباشد.
بیوزون 2: این زون با ظهور گونههای جدید از قبیل: Cumatiogalea cuvillieri
, Puiscogalea gautieri , Priscogalea simplex , Priscogalea fimbria
Acanthodiacrodium spinum , Priscogalea cortinula, Priscogalea tumida
Acanthodiacrodium simplex و Acanthodiacrodium unigerminum
مشخص میشود که با گونههای Vulcanisphaera nebulosa ، Vulcanispaera africana و Vulcanisphaera frequens همراه میباشد. گونههای آکریتاریش فوق که ضخامت 354 متر از سکانس پالئوزوئیک این ناحیه را شامل میشود. سازند ایلیک را در برمیگیرد. بر مبنای ارزش چینهشناسی گونههای آکریتارش فوق الذکر زمان ترمادوسین برای این بخش از سکانس پالئوزوئیک ناحیه چالی شه پیشنهاد میشود که قابل مقایسه با زون 2 تنگ ایلبک زردکوه است. بدین ترتیب سن سازند ایلبک در ناحیه چالی شه مانند ناحیه زردکوه ترمادوسین است که با سن پیشنهاد شده توسط Clarke مطابقت ندارد.
بیوزون 3: این زون که در ضخامت 40 متر در بخش فوقانی سازند ایلبک ادامه دارد و با ظهور جنسها و گونههای جدید اکریتارشها از قبیل:
Acanthodiacrodium rectinerve , Acanthodiacrodium angustum
Acanthodiacrodium echinatum , Acanthodiacrodium tassellii
Acanthodiacrodium bicronatum , Acanthodiacrodium ubui
Arbusculidium mammillosum , Lophosphaeridium torum
Leiofusa fragllaris , Goniosphaeridium dentatum
و Tect.itheca sp. مشخص میشود. برمبنای گونههای شاخص فوق برای این بخش از سازند ایلبک زمان ترمادوسین بالائی پیشنهاد میشود. در ناحیه چالی شه زون 4 ناحیه ایلیک زردکوه وجود ندارد بنابراین رسوبات اردویسین در این ناحیه به ترمادوسین محدود میشود. بدین ترتیب رسوبات اردویسین برای نخستین بار بر مبنای آکریتارشهای شاخص در این ناحیه گزارش میشود که با یک سطح فرسایش زیر رسوبات پرمین زیرین قرار میگیرد و نبود چینه شناسی از آرنیگین تا پایان دوره کربونیفر را نشان میدهد.
زون 4: این زون با از بین رفتن کامل گونههای زون قبلی و ظهور جنسها و گونههای فراوان اسپوروپولن و یک گونه آکریتارش جدید مشخص میشود. این زون که در ضخامت 500 متر از رسوبات کلاستیک سازند فراقون ادامه دارد، در قاعدهاش گونههای آکریتارش اردویسین زیرین بصورت reworked ظاهر میشود که اکثراً اکسید شده و تزئینات آنها از بین رفته است. از پالینومرفهای شاخص این زون گونههای
, Hamiapollenites perisporites , Vittatina costabillis
, Potonieisporites granulatus , Fusacolpites ovatus
, Nusloisporites triangularis , Nusloisporites rotatus
, Protohaploxypinus diagonalis , Ginkgocucadophytus cymbatus
, pityosporites giganteus , Punctatisporites gretensis
, Thymospora perverrucosa , Krauselisporites splendens
, Laevigatosporites vulgaris , Horriditriletes ramosus
, Gulisporites cochlearius , Leiotriletes sp.
Veryhachium kimyaii و Alisporites sp. , Grandispora sp.
را میتوان نام برد. بر مبنای گونهها اسپوپروپولن فوق الذکر زمان پرمین زیرین (ساکمارین ـ کانگورین) برای این بخش از سکانس پالئوزوئیک ناحیه چالی شه پیشنهاد میشود که قابل انطباق با زردکوه و قسمت بالائی سازند فراقون در کوههای گهکم و فراقون میباشد. بدین ترتیب سن گونه ماکروفسیل گیاهی Sigillaria persica که در ضخامتی از این سازند قرار دارد پرمین زیرین میباشد و نسبت آن به کربونیفر صحیح نیست.
مطالعه پالینولوزیکی سکانس پالئوزوئیک چاه دارنگ شماره یک
این چاه عمیقترین چاه اکتشافی در ناحیه فارس شمالی است که جامع ترین اطلاعات زمینشناسی مربوط به سکانس پالئوزوئیک حوضه زاگرس را در اختیار قرار میدهد. سکانس پالئوزوئیک در این چاه بطور عمده از ماسه سنگ، شیل و سیلتستون تشکیل شده که با لایههای نازکی از آهک و دولومیت در سازندهای ایلبک و زردکوه همراه میباشد ولی سازند میلاد در این چاه بطور عمده از رسوبات تبخیری و لایههای آهک تشکیل شده است. (شکل 4). در این تحقیق 36 نمونه از چهارده مغزه این چاه انتخاب و به روشهای معمول در پالینولژی تجزیه شیمیائی و پالینومرفهای آن مطالعه گردید. در این مطالعه 145 گونه پالینومرف شناسائی گردید که از این تعداد 105 گونه آکریتارش (30 جنس)، 23 گونه کیتینوزوآ (8 جنس) و 17 گونه اسپور و پولن(16 جنس) میباشد. بر مبنای ظهور و از بین رفتن پالینومرفها 7 بیوزون در این چاه مشخص گردید که در زیر به شرح هر یک از آنها بطور خلاصه میپردازیم:
زون 1: با ظهور گونههای آکریتارش
Timofeevia lancarae , Timofeevia phosphoritica و Ooidium rossicum
مشخص میشود که زمان کامبرین بالائی را مشخص میسازد و معادل همین زون در نواحی زردکوه و چالی شه وجود دارد.
زون 2: با ظهور گونههای آکریتارش از قبیل Vulcanisphaera nebulosa
Vulcanisphaera friquens , Vulcanisphaera africana
Acanthodiacrodium ubui , Aremouicanium rigaudae
Acanthodiacrodium spinum , Acanthodiacrodium echinatum
مشخص میشود که بر مبنای ارزش چینهای گونههای فوقالذکر زمان ترمادوسین زیرین برای این زون پیشنهاد میشود.
زون 3: با از بین رفتن گونههای زون 2 و ظهور گونههای جدید از جمله
Coryphidium bohimicum , Coryphidium elegans , Coryphidium persica
Striatotheca principalis , pirea dubia , Aubusculidium fillamentosum
Acanthodiacrodium tassellii , Acanthodiacrodium ubui و دیگر گونههای آنها
و costatum Acanthodiacrodium مشخص میشود. بر مبنای انتشار جهانی گونههای فوق این زون زمان ترمادوسین بالائی تا خلا نورنین را پیشنهاد میکند که معادل زون 3 و 4 در ناحیه زردکوه است.
زون 4: با از بین رفتن کامل گونههای آکریتاریش اردویسین زیرین و ظهور گونههای خاص اردویسین بالائی مشخص میشود که از میان آنها میتوان گونههای
Peteinosphaeridium trifurcatum , Peteinosphaeridium Philippoti
Orthosphaeridium procerum , Orthosphaeridium ternatum
Orthosphaeridium quadrinatum , Orthosphaeridium occulatum
را میتوان نام برد که زمان اردویسین بالائی (کارادوسین ـ آشگیلین) پیشنهاد میکند. این زون در ناحیه زردکوه وجود ندارد و گونههای فوق بصورت reworked همراه با فرمهای پالینومرف سیلورین و دونین زیرین دیده میشود.
زون 5: با از بین رفتن گونههای اردویسین و ظهور جنسها و گونههای سیلورین مشخص میشود. از گونههای مهم این زون Veryhachium scabratum , Arphylorus antiquus
Neoveryhachium carminae , Veryhachium lairdii , Veryhachium trispinosum
را میتوان نام برد که زمان سیلورین را پیشنهاد میکند.
زون 6: این زون با ظهور اسپورهای خاص دونین از قبیل Geminospora lemurata
Retustriletes distinctus و Calyptosporites velatus و تعداد دیگر جنس و گونه مشخص میشود که زمان دونین را پیشنهاد میکند.
زون 7: با ظهور اسپورها و پولنهای پرمین زیرین مشخص میشود که از میان آنها گونههای شاخص
Hamiapollenites saccatus , Hamiapollenites perisporites
Potonieisporites granulatus , Vittatina cotabilis
Fusacolpetes ovatus , Potonieisporites niglectus
Punctatisporites gretensis , Ginkgocycadopgytus cymbatus
thymospora perverrucosa و Nuskoisporites rotatus را میتوان نام برد که زمان پرمین زیرین را پیشنهاد میکند و قابل مقایسه با ناحیه زردکوه و چالی شه است.
پالئوبیوژئوگرافی زاگرس در طی پالئوزوئیک زیرین و بالائی
قبل از پرداختن به بحث در مورد نتایج حاصل از مطالعه پالینومرفهای سکانس پالئوزوئیک حوضه زاگرس و تعیین ارتباطهای حوضه زاگرس با دیگر نقاط جهان لازم است روشن شود که پالینومرف چیست و این واژه به چه گروههائی از میکروفسیلها گفته میشود.
کلمه پالینومرف به همه میکروفسیلهائی گفته میشود که پوسته آنها در برابر اسیدها مقاوم بوده و در مقابل بازها از بین میرود و شامل آکریتارشها (Acritarchs) ، کیتینو ـ زوآ (Chitinozoa) ، اسپوروپولن (Pollen / spores) و آرواره کرمها (Scolecodonts) و داینوفلاژلهها (Dinoflagellates) میباشد. این میکرو- فسیلها اندازههای بین 7 تا 200 میکرون دارند که با میکروسکوپهای با بزرگنمائی بالا قابل مطالعه میباشند. از میان گروههای مختلف پالینومرف آکریتارشها، کیتینو زوآ، داینوفلاژلهها و اسکلوکودونتها دریائی و اسپوروپولن غیردریائی میباشند. در مطالعات زمین شناسی آکریتارشها، کیتینوزوآ و اسکلوکودونتها در رسوبات دریائی پالئوزوئیک و داینوفلاژلهها در رسوبات دریائی مزوزوئیک و سنوزوئیک یافت میشوند بنابراین در شرایطی که مگافسیلهای جانوری در یک سکانس رسوبی وجود نداشته باشد و یا شناسائی آنها مشکل باشد بکمک گروههای فوقالذکر میتوان سن و در نتیجه نوع محیط رسوبگذاری را مشخص کرد.
بررسی کتب و مقالات پالینولژی نشان میدهد که امروزه استفاده از این نوع میکروفسیلها بسیار زیاد و در واقع پالینولژی یکی از بازوهای مهم تکنولوژی در امر اکتشاف است زیرا پالینومرفها اطلاعات ذی قیمتی در کنترل چاهها، پیشبینی نوع رخسارههای رسوبی، ارزیابی مواد آلی در تشکیل هیدروکربورها و دیگر انواع سوختهای فسیلی در اختیار قرار میدهد. کارآیی پالینومرفها ناشی از ویژگیهای مهم آنها از قبیل کوچک بودن اندازه، فراوانی آنها و ترکیب بسیار مقاوم پوسته آنها است که در مقابل عوامل فرسایش و دیاژنز مقاوم بوده و با تغییر ترکیب شیمیائی پوسته خود تاریخ تحول حرارتی حوضه رسوبی را نشان میدهد. علاوه بر این مطالعه پالینومرفها در گوشه و کنار جهان روشن ساخته است که این میکروفسیلها در هر دوره زمین شناسی از اجتماع جنسها و گونههای شاخص تشکیل شدهاند که مشابه آنها در دورههای قبل و بعد وجود ندارد.
از طرف دیگر چون این گروه از میکروفسیلها به نور و درجه حرارت و فاکتورهای دیگر محیطی از قبیل مواد غذائی و شوری آب بستگی زیاد داشتهاند، انتشار آنها به موازات عرضهای جغرافیائی گذشته زمین بوده است بنابراین شناسائی این میکر