کانهزایی طلا در پهنههای برشی شکلپذیر و شکنای کانسار چاهباغ، منطقه معدنی موته، پهنه سنندج- سیرجان
کانهزایی طلا در پهنههای برشی شکلپذیر و شکنای کانسار چاهباغ، منطقه معدنی موته، پهنه سنندج- سیرجان
نوشته: حسین کوهستانی*، دکتر ابراهیم راستاد*، دکتر نعمتالله رشیدنژاد عمران* و دکتر محمد محجل*
چکیده
کانسار طلای چاهباغ در بخش مرکزی پهنه سنندج- سیرجان و در 60 کیلومتری جنوبباختری دلیجان، در منطقه معدنی موته قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمونیافته در منطقه که در حد رخساره شیستسبز-آمفیبولیت زیرین دگرگون شدهاند، شامل مجموعهای از سنگهای آتشفشانی اسیدی و آتشفشانی- رسوبی دگرگونشده و دگرشکل با امتداد عمومی شمالخاوری- جنوبباختری هستند که تودههای نفوذی بازی (دایک و سیل) در آنها نفوذ کردهاند. سن این واحدها به دونین و حتی قدیمیتر نسبت داده شده است.
توالیهای سنگی رخنمونیافته در منطقه، تحت تأثیر فازهای متعدد و شدید دگرشکلی، نظم و ترتیب اولیه خود را از دست داده و ساختارها و فابریکهای متفاوتی را به وجود آوردهاند. مهمترین دگرشکلی و ساختار اصلی منطقه تحت تأثیر پهنه برشی شکلپذیر از نوع معکوس با مولفه راستگرد و روند ساختاری WNW (290-280N) حاصل شده است. آثار این دگرشکلی به صورت میلونیتیشدن سنگها، گسترش برگوارگی غالب میلونیتی، خطواره کششی نافذ، چینهای جناغی و ... در سنگها تظاهر نموده است.
کانهزایی طلا در پهنههای برشی شکلپذیر و شکنا رخ داده است. بیشترین تمرکز کانهزایی طلا در پهنهای به درازای یک کیلومتر و پهنای متوسط تا 60 متر، در امتداد شمالخاوری-جنوبباختری (N40-50E)، در پهنه برشی شکلپذیر دیده میشود. این تیپ کانهزایی که برای اولینبار در چاهباغ معرفی میشود، ژئومتری عدسیشکل و شیبی به سمت شمالباختری (N60-80W) دارد. نتایج حاصل از نمونههای برداشتشده از بخشهای سیلیسیشده این پهنه، میزان طلا را بین 2/13-8/1 گرم در تن نشان داده است. دگرشکلی در این پهنه به صورت پروتومیلونیت، میلونیت و اولترامیلونیت میباشد. کانهزایی تیپ شکنا، در امتداد گسلهای عادی با روند N40W و شیب مایل به سمت شمالخاوری رخ داده است. این تیپ کانهزایی شامل پهنههای سیلیسی- سولفیدی طلادار است. پهنه اصلی سیلیسی- سولفیدی طلادار چاهباغ 100 متر درازا و 5-3 متر ضخامت داشته و دارای راستای عمومی N35W میباشد. نتایج حاصل از نمونههای برداشتشده از این پهنه سیلیسی- سولفیدی، میزان طلا را تا 82/1 گرم در تن نشان داده است. واحدهای سنگی دربرگیرنده این پهنهها به طور عمده سنگهای آتشفشانی اسیدی و آتشفشانی- رسوبی دگرگونی (متاریولیت و فلسیکشیست) کاملاً دگرشکل میباشند. واحدهای فوق در پهنههای برشی تحت تأثیر دگرسانی قرار گرفتهاند. شدت و نوع دگرسانی در واحدهای مختلف، متفاوت است. از مهمترین دگرسانیها میتوان به دگرسانی سریسیتی، کائولینیتی، اپیدوتی، تورمالینی، سیلیسی و سولفیدی اشاره کرد. دگرسانیهای سیلیسی و سولفیدی بیشترین گسترش را در بخشهای داخلی پهنههای برشی داشته و منطبق بر پهنههای کانهدار هستند.
بررسیهای انجامشده نشاندهنده ارتباط مکانی و زمانی دگرسانی با دگرشکلی است. از نظر مکانی، این ارتباط توسط انطباق پهنهبندی دگرسانی و دگرشکلی مشخص میشود. از سوی دیگر، فضاهای خالی که طی دگرشکلی شکلپذیر و فرایند میلونیتیشدن به وجود آمده و کاملاً همروند با برگوارگی است و نیز ریزشکستگیهای موجود در پورفیروکلاستها که در حین جریان کاتاکلاستیک بلورها ایجاد شدهاند، هر دو توسط کوارتزها و پیــریتهای مرحله گرمابی به طور همزمان پر شدهاند، بیانگر همبستگی زمانی دگرسانی و دگرشکلی میباشد. نکته جالب این که، تغییرات عیار طلا با دگرشکلی و دگرسانی ارتباط نزدیک دارد. به طوری که عیارهای بالای طلا به بخشهای سیلیسی و سولفیدیشده به شدت دگرشکل (میلونیتی و اولترامیلونیتی) و پهنههای سیلیسی- سولفیدی طلاداری که در بخشهای داخلی پهنههای دگرسانی قرار گرفتهاند، تعلق دارند.
کانیشناسی ماده معدنی بسیار ساده بوده و در نوع شکلپذیر شامل پیریت و کلکوپیریت و در نوع شکنا شامل پیریت، آرسنوپیریت و کلکوپیریت است. هیدروکسیدهای آهن و دیگر محصولات هوازده، این سولفیدها را در پهنههای دگرسانی همراهی میکنند. بر اساس مطالعات میکروسکوپی، کوارتز مهمترین کانی سنگساز در کانسار چاهباغ است و به صورت سه نسل، به ترتیب کوارتز پیش از دگرشکلی، کوارتز مرحله اول گرمابی و کوارتز گرمابی همراه با سولفید (مرحله تأخیری) مشاهده میشود. بر اساس این مطالعات و بر مبنای روابط بافتی، کانیهای سولفیدی را میتوان به دو نسل تفکیک کرد: سولفیدهای نسل اول شامل پیریت، آرسنوپیریت و کلکوپیریت، درشتدانه و شکلدار بوده و به صورت دانههای مجزا یا در امتداد سطوح ضعف (مانند شکستگیها یا مرز دانهها) کوارتزهای نسل دوم و کوارتزهای پیش از دگرشکلی دیده میشوند. سولفیدهای نسل دوم با پیریت و کلکوپیریت ریزدانه و بیشکل مشخص شده و به صورت دانهپراکنده و بدون هیچگونه نشانه دگرشکلی، در سنگهای دگرسانشده مشاهده میشوند.
بر اساس مطالعات میکروسکوپی نمونههای تهیهشده از بخشهای پرعیار، طلا به صورت آزاد، چه درون باطله سیلیسی و چه در حاشیه کانیـهای سولفیدی دگرسانشده، مشاهده نگردید. اما تجزیه الکترونمیکروپروب و میکروسکوپ الکترونی نمونهها نشاندهنده حضور طلا به صورت درگیر درشبکه کانیهای سولفیدی است. بر اساس این مطالعات، طلا با هر دو فاز پیریت و کلکوپیریت مشاهده میشود. همچنین این مطالعات بیانگر حضور نقره به صورت درگیر در شبکه کانیهای سولفیدی و به شکل آزاد در باطله سیلیسی است.
مطالعه نمونههای برداشتشده در راستای مقاطع لیتوژئوشیمیایی عمود بر روند پهنههای کانهدار نشان میدهد که در بین عناصر اصلی، سیلیسیم و همروند با آن تیتانیم، گوگرد و آهن و در بین عناصر فرعی، آرسنیک، مولیبدن، تنگستن و کروم، در بخشهای به شدت دگرشکل و دگرسانشده، همراه با افزایش طلا افزایش مییابند. بر اساس این مطالعات، در بین عناصر REE، عناصر خاکی کمیاب سبک (بجز Eu) در نمونههای به شدت سیلیسی و سولفیدیشده دارای عیارهای بالای طلا، غنیشدگی نشان میدهند.
مطالعات انجامشده در مقیاسهای مختلف، عوامل کنترلکننده تمرکز کانهزایی در کانسار چاهباغ را پهنههای برشی (شکلپذیر و شکنا) و دگرسانی (سیلیسی و سولفیدی) نشان میدهد. نتایج این مطالعات و همچنین مقایسه ویژگیهای اصلی کانسار چاهباغ با کانسارهای طلای تیپ کوهزایی حاکی از آن است که کانسار چاهباغ از نظر ویژگیهای زمینشناسی و کانهزایی، بیشترین شباهت را با این تیپ از کانسارهای طلا دارد.
کلید واژهها: کانهزایی طلا، پهنههای برشی شکلپذیر و شکنا، میلونیت، دگرشکلی، دگرسانی، چاهباغ، موته.
*بخش زمینشناسی، دانشگاه تربیتمدرس، تهران، ایران